بی تجربگی اقا شایان کونشو به باد داد

0 views
0%

سلام من شایان از کرج هستم16سالمه من خیلی ساده بزرگ شدم و درسخون هستم اما یه روز که رفته بودم تو اداره بابا بهش سر بزنم و ازش پول بگیرم برم کلاس تقویتی بابام اونجا نبود نگهبان شرکت گفت که رفته یه جلسه شرکت دیگه یک ساعت دیگه میاد اگه دوست داری بیا بشین تا بیاد منم وقت داشتم گفتم باشه میام رفتم اتاق نگهبانی با اون مرده نشستم برام چایی اورد خوردم گفتم میتونم با کامپیوتر بازی کنم گفت اره اینترنتش هم فعاله میتونی بری توش یه سر بزنی منم عاشق فیلم های جنگی هستم نشستم و باز کردم بعد اون مرده رفت محوطه تا باز کردم یه صحفه باز شد که قبل از من داشته میدیده دیدم گه یه فیلم پسر با پسره که باهم کار زشت انجام میدن منم همینجور کنجکاوی نگاش میکردم هواسم به فیلم بود که یهو دیدم پشت سرم داره اونم نگاه میکنه واقعا من نمیدونستم پسرا را هم میکنن گفتم عمو این دیگه چججورشه گفت مگه نمیدونی الان زمونه اینجوریه گفتم اخه من ندیدم شنیدم دختر وپسر این کارو میکنن گفت اینم اشکالی نداره نگاه کن اگه خوشت نیاد ببندش فقط به کسی نگو منم گفتم نه خوشم نمیاد بستم دوباره کنجکاو شدم گفتم میشه دوباره ببینم فیلمو گفت اره ببین باز کرد منم خوب بهش نگاه میکردم البته کیرمم راست شده بود یهو مرده دست کرد رو کیرم گفت ای شیطون تو هم راست کردی که گفتم خب دست خودم نیست دیگه راست شده ببخشین گفت اشکالی نداره منم راست کردم بعد شروع کرد به دست مالی کردن کیرم من چند بار دستشو رد کردم که نکن عمو خجالت میکشم گفت اشکالی نداره بذار یکم بهش دست بزنم اگه اشکالی نداره چیزی نگفتم دکمه شلوارمو باز کرد درش اورد گفتم نکن گفت خوشم میاد اخه نمیتونستم چیزی بگم البته خوشمم میومد بهش دست بزنه بعد کرد تو دهنش برام خورد من اصلا تعجب کرده بودم تا کرد دهنش من یکم حشری تر شدم گفت دوست داری مال منو ببینی منم گفتم اره اونم در اورد گفت دست بزن اول دیدم ترسیدم گنده بود کلفت گفت نترس نمیخورتت منم یکم با جندشم میشد دست زدم دستمو کشیدم بعدش گفت شلوارتو بده پایین راحترم بخورم برات منم تا زانو زدم پایین با انگشتش سوراخمو میمالید کیرمو هم تو دهنش انداخته بود اونقدر خورد که دیگه نای حرکت نداشتم یهو دیدم کیرشو گذاشته لای پاهام داره بهم میماله کیرش که به تخمام میخورد خوشم میومد تاونقدر کرد تا ابش اومد ریخت روی سوراخم گفت راحت شدم مال منم با دهنش اورد گفت مرسی شایان جونم دستت درد نکنه منو راحت کردی بعد شلوارمو کشید بالا جمع جور کردم بعد یه ربع بابام اومد رفتم شمارمو داره بعضی وقتا بهم اس ام اس میده که بیا منم تحقیق کردم که این کاره زشتی بوده بهمین خاطر اقا شایان پسر مدیر اون شرکت کونشو باد هوای نگهبان اون شرکت داد متاسفم برا خودم ممنون الان راحت شدم که حرف دلمو گفتم و خالی کردم من ازتون ممنونم که داستان منم خوندین نوشته

Date: May 1, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *