داستان مرتبط تاوان بی اهمیتی شرح کامل اتفاقات این بار به قلم مونا دوست پشیمون ترلان _ همون کسی که با حرفاش رابطه رو بهم زد نمیدونم از کجا شروع کنم پشیمونم از همه ی کارا و حرفام کاش زمان به عقب برمیگشت کاش حرفای من روی ترلان اثر نمیذاشت هر کاری میکنم نمیتونم خودمو ببخشم تقریبا دو روز پیش بود که فهمیدم ترلان شرح زندگیشو گذاشته تو این سایت یه ماهی هست که باهام قهر کرده و دوستیمون بهم خورده حالا تصمیم گرفتم بنویسم تا شاید یه ذره آروم بشم و بتونم اینجوری ازش معذرت خواهی کنم هرچند کارم بخشودنی نیست دوستی من و ترلان به زمان دبیرستان برمیگرده مثل دو تا خواهر بودیم همه ی زندگی همو از بر بودیم و چیز پنهونی نداشتیم من بعد از کلی زجر و بدبختی تقریبا یه سالی بود که از شوهرم طلاق گرفته بودم و متنفر از همه ی مردا منتظر یه جرقه بودم تا تمام خشم فرو بردمو یه جا خالی کنم ترلان دو هفته بود که تقریبا وارد رابطه با امیر شده بود من محرم تمام رازهاش بودم از جمله جمله ی زندگیش و حرفای خونشون با خبر بودم این رابطه و آگاهی دو طرفه بود با بچه ها توی کافه بودیم میگفتیم و میخندیدیم بعد که جمع یه کم گرم تر و صمیمی تر شد ترلان گفت که قراره فردا بره و با امیر یه رابطه داشته باشه جرقه زده شد و من که تو فکر انتقام از هر مردی بودم سوژه ی خوبی گیرم اومده بود بعد که با ترلان تنها شدم شروع کردم به راهنمایی های غلط گفتم از پشت سکس نکن ضرر داره و درد و هزار مشکل دیگه گفتم سکس رو زیاد طول نده و سعی کن بیشتر خودت لذت ببری تا امیر راهنمایی غلط من چنان تاثیر روی ترلان داشت که مو به مو اجرا میکرد بعد سکس ناقص با امیر که البته برای ترلان کامل و برای امیر ناقص بود ترلان مثل همیشه زنگ زد و شروع کرد به تعریف کردن و منم ادامه دادم به راهنمایی های اشتباه و ترلان آموزش هایی که مادرش بهش نداده بود رو از من میخواست منم فقط فکر انتقام بودم گند کاری من تو زندگی ترلان به جایی رسید که امیر رسیده به خودارضایی ترلان انگار دنیا رو سرش خراب شده و مدام خودخوری میکرد یه جمله هی تکرار میکرد و میگفت امیر به من فکر نمیکنه و خودشو با این جنده ها خالی میکنه ماجرا انقدر پیش رفت که رابطه شون روز به روز سردتر میشد به جایی رسیده بود که خانواده هاشون هم از سردی رابطه شون با خبر شده بودن ترلان با چشمای خیس و سر و وضع بهم ریخته اومده خونمون یه نامه رو داد به من دادخواست طلاق بود امیر درخواست طلاق داده بود باورم نمیشد ترلان دو روز پیش من موند روزی که از دادگاه برگشت خونشون زنگ زدم که نتیجه رو ازش بپرسم گفت تموم شد و با گریه قطع کرد دیگه جوابمو نمیداد دوستیمون بهم خورده بود فهمیده بود که اگه من اون حرفارو نمیزدم اگه مادرش وظیفه ی مادریشو کامل انجام میداد اگه من راهنمایی غلط نمیکردم اگه ترلان به حرفای من توجه نمیکرد و حرفای خصوصیشو به من نمیگفت اگه تنها آدم بی گناه تو این جریان امیر بود و بس که قربانی کارای من شد حالا من زن مطلقه و تنها که محبت هیچ مردی رو توی زندگیش احساس نمیکنه مینویسم تا ترلان جان مهربون تر از خواهرم ببخش منو من قربانی طلاق بودم و دنبال انتقام از هر مردی امیر جان ببخش که زندگیتو بهم زدم هر چند کارم نابخشودنیه حرف آخر زن اگه دل به دل شوهرش بده و باهاش همراه باشه زندگی شیرین میشه چه اشکالی داره درخواست رابطه جنسی از طرف زن باشه چه اشکالی داره مادر این آموزشا رو به دخترش بده چه اشکالی داره توی رابطه جنسی هر دو طرف انقدر لذت میبرن که اصلا فاعل و مفعول دیگه معنی نداره سنت و تربیت قدیمی رو کنار بزارید و بچه هاتون رو مطابق با روز تربیت کنید مونا _ پشیمون ترین زن دنیا گوشه ی اتاق تنهایی نوشته مونا _ دوست ترلان
0 views
Date: February 23, 2021