تثلیث شوم

0 views
0%

همیشه همه مثلث ها شوم بودن خدا مسیح روح القدس شیرین فرهاد خسرو پول ثروت قدرت زن زر و زور این مورد اخر باعث تباهی هر مردیه مرد میتونه باده بخوره و مست نشه ولی قدرت مستی ای به همراه داره که هشیاری از اون با هشتاد ضربه تازیانه هم ممکن نیست ببخشید مقدمه چیدم اخه تمام این افکار وقتی که کیرم توی کون الهام کارمند جدیدم بود و اشک الهام اروم داشت از گوشه چشمش میومد و خبر از درد گاییده شدن میداد گذر میکرد پوست سفید بدنی سکسی سن کم و کونی خوش فرم علی القائده باید سرمست از فتح کونی به این زیبایی و تسلیم محض خوشحال بودم ولی انگار برام فقط یه عادت شده بود یه عادت بد استخدام یه کارمند جدید گرم گرفتن باهاش باز کردن سر صحبت سکس اگر میداد بعد از شش ماه اخراج و اگر نمیداد بعد از شش روز هرگز بزور و یا فریب کسی رو نکردم ولی شاید تقصیر خود دختر ها بود که فکر میکردند با دلبری میتونند من رو خام کنند و سواری بگیرند طمع میکردند برای به دام انداختنم ولی مرغ زیرک دانه را برداشت واز دام گریخت الهام تازه اومده بود و شده بود کمک حسابدار شرکت به قول خودش امروزی بود باهام دست میداد شوخی میکرد گاهی سر راه میرسوندمش اولین بار که بوسیدمش برای این بود که یه پرونده رو برام پیدا کرد خیلی خوشحال بودم و به رسم قدر دانی بوسیدمش خوشش اومد دفعه بعد بغلش کردم دیگه با بهانه و بی بهانه بوسش میکردم و بغل میکردمش تا یه روز که بعد بغل کردن دستام رو رسوندم به سینه هاش نفسش در نمیومد لب رو که گرفتم سست شد شومی ماجرا از همین جا شروع شد چون مطمئنم من اگه پولدار نبودم و صاحب این شرکت خراب شده احتمالا بجای عشوه سیلی نصیبم میشد برشگردوندم و از پشت بغلش کردم سر همون میزی که همیشه کار میکنم حالت رکوع دراوردمش مانتوش رو کمی دادم بالا و شلوارش رو تا زانو دادم پایین خبری از شرت خیس و شهوت رو به اسمون نبود کیرم رو بین پاهاش میمالیدم و سینه هاش از روی لباس تو دستم بود یه تف و خیلی اروم کیرم رو کردم تو کونش کیرم خیلی کلفت نیست ولی برای کون الهام چیز کمی هم نبود خیلی اروم جلو عقب میکردم صورت الهام رو درست نمیدیدم ولی کارم رو ادامه میدادم با یه التماس ازم خواست درش بیارم ولی جرات نداشت داد بزنه یا نا فرمانی کنه بعد از پنج دقیقه ابم اومد منم ریختم روی باسنش بدون اینکه چیزی بگه سریع از اتاق رفت بیرون هیچ لذتی نبردم یاد جونیم که بی پول بودم افتادم جنده های ارزون پایین شهر رو با پنج هزار تومن میزدم و لذت دنیا رو هم میبردم من هم نتونستم بعد از پولدار شدنم ادم بمونم الهام رو هم اخراج کردم بعد از اینکه ده دوازده بار از کون گاییدنش ولی هیچ کدوم لذت نداشت کاش یه بار یکی عاشق خودم میشد بیشتر که فکر میکنم سه نامرد یه ک جا بودیم من که جنبه این پول و ثروت رو نداشتم الهام که اینقدر با هوش و پخته نبود و شاید هم طمع کرده بود و جامعه کثیف که نمیشه توش عاشق بود نوشته

Date: May 30, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *