تجدید میثاق با کون زن عمو

0 views
0%

سلام میخام داستان خودمو زن عموم که اخرین بار سکس کردیمو براتون بنویسم هر چند استعداد زیادی تو داستان نویسی ندارم اسم زن عموم مینا و حدودا 48سال سن داره قدش 170 و خیلی خوش اندام هر چند الان سنش رفته بالا و لی خداییش من هنوز از سکس باش سیر نمیشم این داستان یک هفته پیش یعنی اذر 95 اتفاق افتاد تقریبا حدود 2 سالی میشد که نکرده بودمش قبلا خیلی که سکسمون تولانی میشد یک ماه نهایتش میشد ولی این سری اخر 2سال کمی بیشتر شده بود چون پسر عموم ازدواج کرده و داخل یه خونه زندگی میکنن یعنی پسرش طبقه بالا و خودشون پایین هستن داستان منو زن عموم تا اینجا خیلی طولانیه که بخام بنویسم و شاید درست نباشه که بخام همه ماجراهامو مشخصاتو بنویسم عموم با اینکه خیلی مرد قلدر و همه کاره ای بود و میدونم که خیلی کیر و کمر خوبی هم داشت ولی زن عموم باز هم امارشو گرفته بودم که به چند نفری کس میده به همین خاطر تونستم بش نزدیک بشمو بکنمش شاید بیش از پنجاه بار کردمش و هر بارش یه داستان میشه ولی داستان اخرمو میخام بنویسم عموم بعد چند باری که شغل عوص کرد این اواخر یه نمایندگی پخش کپسول گاز گرفته و با یه نیسان کپسول پخش میکنه چند باری بود تو خلوتی جایی که میدیمش هرچی اسرار میکردم زیر بار نمیرفت و بد و بیراه میگفت دیگه نا امید شده بودم و فکر نمیکردم بتونم بکنمش ولی چند روز پیش رفتم یه کپسول از خونشون بگیرم که دیدم زن عمو اومد درو باز کردو گفت کپسول گازا تو پارکینگه و بیا خودت بردار همین که رفتیم داخل پارکینگ شروع کردم به التماس کردن و بغلش کردم و اونم اولش خیلی داشت مانع میشد و دلشت میگفت بچه ها خونه هستن و نمیشه بالاخره با اسرار زیاد گفت فقط سریع بکن و برو و قول گرفت که بار اخر باشه البته از قولا زیاد بش داده بودم خلاصه بگم در پارکینگ کلید نداشت که قفل کنه خودش وایساد پشت درو دستگیره درو محکم گرفته بود و منم سریع دامنشو دادم بالاو شرت و شلوارشو کشیدم پایین و یه کم کونشو بوس کردمو تف انداختم رو سوراخشو کیرمو کردم تو شروع کردم به تلمبه زدن و اونم خیلی یواش و پشت سر هم میگفت زود باش و انگار که خودش نمیخاد حال کنه و مجبور شده بود که کون بده و خیلی هم بد اخلاق شده بود ولی چند دقیقه طول نکشید که اب کیرم داشت میومدو حرکتم تند تر شد که هر چی خاستم بریزمش داخلش نزاشت و نصفش ریخت داخل و بقیشو ریختم روزمین و تا اومدم بجنبم دیدم شلواشو کشید بالا و وایساد پشت در و میگفت کپسولو بردار و برو منم سریع رفتم کپسولو گذاشتم تو ماشینو و برگشتم که پولشو بدم به زور یه بوسش کردمو اومدم خداوکیلی فقط فوش ندین نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *