سلام من آرین هستم داستان مرتبط با تقریبا 5 سال پیشه البته یکم کمتر اون موقع ما تو یه شهرک زندگی میکردیم که چیزی در حدود 5 کیلومتر با شهر فاصله داشت شهرک جو خوبی نداشت و واس یه بچه خوشگل مثه من سم بود 2 سالی میشد اونجا زندگی میکردیم و من با کسی دوست نمیشدم چون از وضعیت خودم و محیط نا امن اونجا خبر داشتم مدرسه امم تو شهر بود و فقط با سرویس میومدم و میرفتم تقریبا چند ماهی میشد کلاس زبان میرفتم زمستون هوا سریع تاریک میشد وقتی میخواستم بیام خونه از کلاس هوا تاریک بود و ازکلاس تا اول شهرک با تاکسی میومدم و از اول شهرک تا خونمون یه ربع پیاده روی بود که اونو پیاده میمومدم اکثر بچه های شهرک رو میشناختم ولی به کسی رو نمیدادم یا با کسی دوست نمیشدم یه پسر بود سیاه و لاغر که اسمش رضا بود و همیشه بد نیگام میکرد از وقتی هم دیده بود من پیاده میام خونه با موتور میومد سر راهم و گیر میداد که برسونمت و قبول نمیکردم و کم کم شروع کرده بود به تیکه انداختن و منم جوابشو نمیدادم پر رو تر میشد تا جایی که دیگه از اول شهرک با من میومد تا در خونه و سعی میکرد مخ منو بزنه اواخر دیگه وقتی میدید خیابون خلوته و کسی نی میومد دست مالی میکرد و من جلوشو میگرفتم واس همین دیگه پیاده اون مسیرو نمیرفتم تا بیخیال شه که دیدم نمیشه و میاد در کلاس زبانم دیگه منم جرات نمیکردم به کسی بگم اون موقع بعضی وقتا با کون خودم ور میرفتم تا آبم بیاد یه روز به سرم زد موقعی که دارم بادمجونو تو کونم میچرخونم به این فک کنم رضا داره منو میکنه این سرآغازی بود که بفکر این بیقتم به رضا کون بدم این کار رو انقد انجام دادم که دیگه وقتی رضا بعد کلاس وقتی داشتم پیاده میومدم خونه دستمالیم میکرد خیلی حال میکردم و فقط ادای گسی رو در میوردم دوس نداره خودشم فهمیده بود خوشم میاد بزور شماره اش رو انداخت تو کیفم 2 روز بعد بهش ز زدم و گفتم چی از جونم میخوای و اون گفت فقط میخوام باهم دوست باشیم خلاصه بعد از کلی حرف باهم قرار گذاشتیم کلاسو پیچوندم و با رضا رفتم یه کافی شاپ و از احساس خودش بهم گفت خیلی تغییر کرده بود مودب شده بود و معلوم بود میخواد واس مخ زدن از یه در جدید وارد شه من فقط میخواستم بهم اطمینان بده اگه راضی بشم باهم سکس کنیم آبروم در خطر نیست و بعدا شر واسم درست نمیکنه کلی قسم خورد که شر نمیشه و مشکلی برام درست نمیکنه منم بهش گفتم که فکر میکنم و جوابمو بهت میدم و دیگه جوابشو ندادم چون ترسیدم و بیخیال شدم یه روز از کلاس برمیگشتم مثه همیشه اومد جلومو گرفت که باید باهات حرف بزنم باهاش رفتم پارک و منو کشوند پشت سبزه ها و بی هوا ازم لب گرفت من اولش مقاومت کردم ولی زورش زیاد بود وقتی لبامو میخورد کونمو چنگ میزد یه لحظه از خود بی خود شدم و بدنم سر شد منو برگردوند کمربند و دکمه شلوارمو باز کرد و یکم شلوار و شرتمو باهم کشید پایین هوا سرد بود فقط یه لحظه یه چیز کلفت و خیلی گرم بی رونام حس کردم که داره عقب جلو میشه و رضا داشت گردنمو میخورد که حس کردم داره آبم میاد ارضا شدم و حس بدی پیدا کردم خودمو بزور و تقلا از زیر دستش خارج کردم ولی فایده نداشت هر بار منو میگرفت و تهدیدش کردم الان داد میزنم که کوتاه اومد و سریع شلوارمو بالا کشیدم و بدو بدو رفتم و محل رو ترک کردم از اون روز به رضا حس شدید پیدا کردم به خودم گفتم هر جوری شده باید باهاش سکس کنم و بهش کون بدم بهش ز زدم و باهاش حرف زدم که گفت باید بریم بیرون شهرک تو پارک جنگلی ولی من میترسیدم که بگیرنمون یا رضا کسی رو بیاره چند نفری خفتم کنن اون موقع تک فرزند بودم و پدر و مادرم که شاغل بودن صبح ها خونه نبودن واس همین به رضا هماهنگ کردم فلان روز صبح بریم پارک جنگلی ولی میخواستم وقتی میاد سراغم یهو بیارمش خونه که اگه برنامه ای واس من چیده نقش رو آب بشه و تو خونه باهاش سکس کنم واس همین اون روز خودمو به مریضی زدم و مدرسه نرفتم ساعت 10 صبح بود که رضا اومد در خونمون که طبقه 3 بود تا بریم اوردمش خونه از قبل همه چی رو آماده کرده بودم حموم رفته بودم و همون یکم کرک رو هم که داشتم با موبر برداشتم و کونمو شستم و یه شرت توری قرمز پوشیده بودم وقتی رضا منو دید خواست دیوونه بشه تو راهرو چسبونده بودم به دیوار لب میگرفت و بدنمو چنگ میزد در خونه رو قفل کردم و رفتیم تو اتاقم شهوت داشت منو میکشت و بدنم تو بغل رضا میلرزید چون میدونستم قراره حسابی کون بدم و واس اولین بار حس کون دادن به یه کیر واقعی رو تجربه کنم فقط نگران این بودم رضا بلده قبل گاییدن انگشتم کنه و بازم کنه که جر نخورم یا نه و نگران اینم بودم زود ارضا بشم و میلم از بین بره که دیدم رضا از جیب کاپشنش یه اسپری در اورد و بدون اینکه حرفی بزنه انداختم رو تخت و اسپری رو روی کیر و خایه هام خالی کرد یکم از اسپری رو به نک انگشتش زد و با انگشت سوراخ کونمو نوازش میکرد و میمالید خیالم دیگه از اینم راحت شد و شروع کردیم دراز کشیده رو تخت لب گرفتن غلت میخوردین بعضی وقتا من روی اون بودم و بعضی وقتا اون روی هم در حین لب گرفتن و خوردن گردن و لاله گوش همدیگه انگشتشو تو کونم کرده بود و داشت گشادم میکرد که کونم آماده دادن بشه بلندم کرد و با شکم رو زمین درازم کرد یه بالشت زیر شیکمم گذاشت تا کونم بالا بیاد و با دوتا از انگشتاش انگولم میکرد یه کرم مرطوب کننده رو میز بود اونو اورد و به کیر خودش زد کون من انقد روش تف انداخته بود خیس خیس بود و کرم نمیخواست سوراخ کونم یکم سر شده بود و کله کیرش رو میتونستم لای لپ های کونم حس کنم یکم فشار داد که درد زیادی همه وجودمو گرفت خواستم پاشم فقط جیغ داد کنم و سعی کردم از زیرش در برم که گرفتم و نزاشت ولی دیگه فشار نمیداد من اشک گوشه چشمام حلقه زده بود و اون قربون صدقم میرفت و میگفت بزار الان جا باز میکنه وقتی فشار نمیداد دردم کم بود ولی با هر بار فشار دادن یکم از کیرش رو بیشتر داخل کونم جا میداد و ادن درد وحشتناک تشدید میشد واقعا اون لحظه از کرده خودم پشیمون شده بودم دردش تیر دار بود و میکشید تو تموم دلم و داشتم میمردم کیرش خیلی کلفت بود و واس سوراخ من زیادی بود دیدم چند دقیقه اس فشار نمیده که گفت همش رفته تو یکم تو اون حالت موندیم و من دردم از بین رفته بود و اینو بهش گفتم شروع کرد آروم عقب جلو کردن که بازم درد شروع شد ولی نه به شدت قبل و درد خوشایندی بود حس میکردم شکمم خالی و یدفعه پر میشه و کم کم داشتم حال میکردم صدای بدنش وقتی به لپ های کونم میخورد و میلرزوندشون اتاقو پر کرده بود من چشمامو بسته بودم و فقط داشتم لذت میبردم با خیار و بادمجون خیییلی فرق داشت و حس اینکه یه مرد با کیرش داره منو میکنه خیلی خوب بود یهو منو برگردوند رو کمر خوابوند بالشتو زیر کونم گذاشت و مچ پاهامو رو شونه اش گذاشت یه لحظه چشمام تو چشماش افتاد و بهم لبخند زد خجالت کشیدم و چشمامو بستم و دستامو رو صورتم گذاشتم سر کیرشو با سوراخم تنظیم کرد و اروم داخل کرد و شروع کرد تلمبه زدن وای من رو ابرا بودم و حس شهوتم داشت روانیم میکرد دلم میخواست آبم با فشار بیرون بزنه نگاه کیرم که کردم دیدم اصن خوابه خوابه و اندازه یه هسته خرما شده معلوم بود رضا از این پوریشن خسته شده و پاهامو جفت کرد منم به کنار خوابیدمو و کونمو قمبل کردم براش اونم اومد نشست پشتم حالا نکن کی بکن با هر ضربه اش بدنمو تکون میداد و من یه جوجه بودم در مقابلش رو خوابیده بود وزنش زیاد بود و بدنش حسابی عرق کرده بود و خیلی بوی سکسی واس منی که زیرش کون میدادم داشت دودولم بین پاهم که جفتشون کردم مونده بود و وقتی کیر کلفت رضا داشت تو کونم عقب جلو میشد ارضا شدم حتی یه ذره از میلم به کون دادن کم نشده بود و با هر تلمبه رضا تو کونم داشتم لذت میبردم دوباره بلندم کرد و سگی خوابوندم یه بالشت زیر زانوهام گذاشت و کونمو قمبل کردم هوا و سرمو رو زمین گذاشتم لامصب بلد بود چجوری بکنه همون روز وقتی داشتم زیر کیرش آه و ناله میکردم عاشقش شدم و دلم میخواست براش بمیرم حس زنونگی عجیبی داشت بهم میداد اون لحظه بزرگترین آرزوم این بود واقعا یه دختر باشم رضا انقد محکم تلمبه میزد که برخورد تخماشو با کونم حس میکردم همینجوری که کونم قمبل بود و رضا تلمبه میزد حس کردم پاهام داره سست میشه و میلرزه و دوباره ارضا شدم و نتونستم وزن تلمبه های رضا رو تحمل کنم و خوابیدم رضا هم کامل وزنشو رو انداخت و همینجوری یه سره داشت کونمو میگایید و اینکارش باعث شد ارضام طول بکشه چند مرحله ای بشه پشت سر هم داشتم میمردم همه ماهیچه هام منقبض میشدن و یهو ول میکردن و من داشتم ناله میکردم با تلمبه هایی که تو سوراخ کونم زده میشد هم صدای ناله ام قطع و وصل میشد تو این حین تلمبه های رضا تموم شده بود و با من داشت داد میزد و بدنش میلرزید که فهمیدم اونم ارضا شده و آبشو تو کونم خالی کرده وقتی کیرشو که بیحال شده بود از کونم بیرون کشید یه عالمه آب منی هم از کونم سرازیر شد کنار همدیگه دراز کشیدیم و سرمو رو سینه رضا گذاشتم واقعا بهم حال داده بود تو عمرم انقد شدید ارضا نشده بودم دوتامون حال حرف زدنم نداشتیم بعد چند دقیقه بدون اینکه یه کلمه حرف بزنه لباساشو پوشید و رفت قبل رفتن اومد بالا سرم در حال که لخت بیحال افتاده بودم و منی از کونم سرازیر شده بود چشمامو نگاه کرد و گفت دیدی بلخره کونتو گاییدم از این حرفش خنده ام گرفت چون من خواستم بهش بدم بعد از اونم دیگه بهم زنگ نزد و منم غرورم بهم اجازه نداد بهش ز بزنم ولی انگار رفته بود به خیلیا گفت که منو کرده و منم واسم اهمیت نداشت چون حرف پشت سر یه بچه خوشگل همیشه هست نوشته
0 views
Date: February 12, 2019