سلام اسمم امیر حسین و 27سالمه خاطرهای که میخوام براتون تعریف کنم بر میگرده به تابستان سال گذشته من مدیر یه موسسه تصویر برداری پزشکیم اکثر بیمارانی که مراجعه میکنند خانم هستند یک روز عصر در دفتر خودم مشفول بکار بودم که طبق معمول یکی ار بیماران با زدن در وارد اتاقم شد این خانم برای گرفتن تخفیف وارد شدن خلاصه با همون نگاه اول به دلم نشست و منم یه ده دقیقه ای معطلش کردم برا مادرش تخفیف میخاست وقتی رفت و کارشون تمام شد از منشی بخش امارشو گرفتم و از تو سیستم شماره تلفنشو یاداشت کردم یکهفته ای گذشت و من همچنان تو فکرش بودم که باهاش تماس گرفتمو خودمو معرفی کردم که اگر بازم کاری داشتند با خودم مستقیم هماهنگی کنند یکماهی گذشت و رابطمون در حد اس ام اس بود که یه روز با قرار گذاشتیم رفتم دنبالش و رفتیم بیرون با هم بستنی خوردیم و تو ماشین در حال گشت زدن بودیم که گوشیم زنگ خورد مامانم بود بهش گفتم بیرونم گفت اگر وقت کردی یه سر برو تو اون یکی خونه یک هفته ای میشه که سر نزدیم و تلوقطع کرد به سمیرا گفتم من باید برم برام کار ی پیش آمده سمیرا خانوم گفتن که بله خودم شنیدم مامانتون چی بهت گفت منم نا خدواگاه گفتم توکه جایی کاری نداری اونم گفتش تا ساعت 7 بیکارم و قبول کرد که باهم بریم اون یکی خونه تا شهر حدود 20 کیلومتری فاصلش بود وقتی رسیدیم باغچه از تشنگی خشک خشک شده بود که سمیرا خانوم دلشون سوخت و سریع با شلنگ باغچه را از آب لبریز کرد منم رفتم داخل و یه شربت آبلیمو درست کردم که خنکمون بشه با هم شربت خوردیمو یه نیم ساعتی نشستیمو با هم صحبت میکردیم اون روز گذشت و از هم خداحافظی کردیم و حدود یکماهی همو ندیدیم ولی با اس و تل از هم خبر داشتیم که یه عصر 5شنبه با هم قرار گذاشتیم که بریم بیرون وقتی همو دیدیدم کلی خوشحال شدیم و دستشو بوس کردم از رو شیطونی بهبش گفتم بریم اون خونه سمیرا خانوم هم گفت لابد بازم میخای بری باغچه آب بدی گفتم آره دیگه باغچه خشک خشکه اینو گفتمو با هم خندمون گرفت و منم مسیرو به سمت خونه انتخاب کردم و تو مسیر همش دستش تو دستم بود و با انگشتاش بازی میکردم وقتی رسیدیم رفتیم داخل سالن و کولر روشن کردم هوا حسابی گرم بود اونم مانتوشا در آورد و نشست جلو کولر منم طبق معمول شربتو درست کردمو با هم خوردیم یه کم که خنکمون شد و حالمون جا اود نشستم کنارش و دستشو گرفتم تو دستمو شروع کردم با انگشتاش بازی کردن آروم آرم چسبیدم بهش و به صورتش نگاه کردم دستمو انداختم رو شونش و فشار دادم همینطور کهدستم رو شونش بود به انگشتم به موهاش ور میرفتم و به لباش نگاه میکردم که آروم آروم صورتمو بردم نزدیک صورتش و در گوشش گفتم دوست دارم سمیرا و محکم چسبوندمش به خودم و شروع کردم ازش بوس گرفتن که اونم انگار دلش میخاست و همراهی میکرد کم کم دراز کشیدیم کنار هم و منم شروع کردم کمرشو مالیدن و لباشو خوردن دستمو بردم زیر تاپش و کمر گرمشو میمالیدم و بند سوتینشو باز کردم و همه جای کمرو پهلوهاشو میمالیدم مشخص بود که اونم دوس داره همینطور کهبغلش کرده بودم سینموفشار میدادم به سینه هاش یادش بخیر چه سینه هایی داشت دستمو گذاشتم رو باسنش و ارم فشار دادم و شروع کردم به مالیدن باسنش باسنه خوش فرمو نرمی داشت حسابی مالیدم باسنشو لبامو گذاشتم رو گردنش و حسابی لیس زدم همچنین پشت گوششو که خیلی دوس داشت حسابی بهش حال دادمو حشریش کردم که کیرم داشت میترکید از درد حسابی راست شده بود دستو گذاشت از رو شلوار رو کیرم که شده بود مثل سنگ و شروع کرد به مالیدن و منم گردنشو لیس میزدم همینطور که داشت کیرمو میمالید تاپشو از تنش در آوردم چه سینه های نازی داشت نوک سینش یه کم بزرگ و سفت شده بود با نوک زبونم میزدم به سینش و آروم نکشو کردم تو دهنم و شروع کردم به مکیدن اونم کیرمو میمالید لای سینه هاشو لیس میزدم وسط سینه هاش با زبونم خیس خیس کردم سینه هاشو دکمه شلوارشو باز کردمو یه کم دادم پایین شلوارشو دستمو گذاشتم رو کسش حسابی خیس شده بود با کف دستم میمالیدم کسشو شلوارشو کامل در آوردم و رفتم پایین با زبونم همه جای پاهاشو لیس میزدم و با دستام سینه هاشو میمالیدم صدای نازش کل فضای خونه را پر کرده بود منم دیوانه وار لیسش میزدم شورتشو در آوردم چه کس خوشگلو خوش فرمی داشت صورتی کم رنگ حسابی هم خیییییس لبامو گذاشتم رو کسش و فشار میدادم با لبام کسشو زبونمو آروم در اوردم و نکشو کردم تو کسش و شروع کردم به چرخوندم واقعا خوشمزه بود بقدری کسشو خوردم شه شده بود رنگ خون حسابی دیوونش کردم کمربنو دکمه شلوارمو باز کرد و دستشو کرد تو شورتمو کیرمو در آورد منم شلوارمو شورتمو کامل در آوردم سر کیرمو کرد تو دهنش و با زبونش باهاش بازی میکرد و با دستش تخمامو میماید به پهلو دراز کشید منم خوابیدم پشتش و کیرمو گذاشتم لای پاهاش و شروع کردم عقب جلو کردن سر کیرم میخورد به زیر کسش همینطور که لا پایی میکردمش با زبونم زیر گوششو لیس میزدمو باهاش حرف میزدم با دستم چوچولشو میمالیدم و حسابی دو نفرمون حال میکردیم از آنجایی که دختر بود نمیتونستم از جلو وارد بشم ار کون هم خودم دوست ندارم بکنم چوچولشو تند تند میمالیدم که احساس کردم میخاد ارضا بشه کیرمو تند تند عقب جلو میکردم که با هم ارضا بشیم که یه دفعه یه جیغی زد و بدنش بی حس شد منم همون موقع آبم اومد و ریختم لای پاهاش زیر کسش و بغلش کردم و 2 ساعتی تو بغل هم لخت لخت خوابیدیم امیدوارم خوشتون اومده باشه نوشته
0 views
Date: September 29, 2018