ترس از سرد شدن از عشقم

0 views
0%

سلام من آرشم دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز در یک رشته مهندسی داستان خودمو میگم اما دنبال نظرات شماهستم هدفمم شنیدن نظرات و راهنماییهای شماس حدود8 ماه پیش از طریق کلوب با ی دختر تبریزی اشنا شدم به اسم زهراکه 20 سالش اوایل مهرماه تموم میشه منم 24 سالم اواخر پاییز اولین بار بود با یه دختری دوس میشدم زهراهم اولین بارش بودبا پسری دوس شد اما زهرا میگف خیلی چت کرده از رو بیکاری زهرا دانشجوی ترم دو تو دانشگاه ازاد هست منم دانشجوی ترم 2 کارشناسی ارشد اوایلش زهرا مث بقییه اونایی ک قبل من چت کرده بود بامنم اونطور بود زیاد مهم نبودم براش دو هفته اینا چت کردیم من تو این دوهفته هی میگفتم ببینیم همو اون نمیومد بهرحال راضیش کردم همدیگه رو دیدیم پسندیدیم زهرا دختر خشگل و خوشتیپیه قدش 174 وزنشم حدودای 73 اینا هس از روی ظاهر خیلی بی عیب و نقص هست فقط ی ذره شکم داره اونم ک از روی مانتو اینا معلوم نمیشه بعدا من تو سینما فهمیدم منم خیلی خوشم اومد ازش منم قیافم معمولیه قدم 186 وزنمم 75 کیلوهس کم کم عاشق هم شدیم و گاها میشد روزی13ساعت اینا فقط باهمیم هواروشن میشد مامیخوابیدیم اون ترمو جفتمون مشروط شدیم البته من وضعم بهتر بود ی درس افتادم البته کلا 3 تا درس داشتم اما زهرااز 17 واحد10تاشو افتاد درس براش مهم نبود همه زندگیه زهرامن شده بودم همه زندگی من اون زهرا فقط دوس داشت چت کنیم حتی شبای امتحانم نمیذاشت درس بخونم بکوب اس میداد یا میگف بیا وایبر بهرحال الان بعد 8 ماه عاشق همیم درسته من ازچت کردن فرار میکنم اما واقعا عاشقشم تو این 8 ماه بجز 3 4ماه اول ک از سرقرار اومدن میترسید یکی ببینه بقیشو هفته ای 2 3 بار همو میدیدیم اونم 6 7ساعت پیاده میگشتیم زهرا خودش اتاق داشت بخاطر این خیلی راحت بود هروقت بخوابه هروقت بیدار شه بهرحال سرتونو درد نیارم ک اولش تو دانشگاه میگشتیم ک ی روز ک داشتیم قدم میزدیم گوشیه منو برداشته بود نمیداد منم سر شوخی بغلش کردم دستاشو گرفتم ک گوشیو بگیرم ک مامور حراست باماشین میگشت گرفتمون بعدش تعهد گرفت ک زهرا داخل دانشگا نیاد البته بعد کلی نصیحت و خواهش تمنا بهرحال تا الان رابطه صمیمی داشتیم باهم اخلاقمون زیاد نمیخونه باهم زیاد بحث میکنیم اما اخرش حلش میکنیم تو این 8 ماه هیچوقت قهرنکردیم همیشه اخرشبا مشکللمونو حل میکنیم بعد با بوس و دوست دارم وحرفای عاشقانه میخوابیم اما موضوع اینحاس من و زهرا تازه حدود دوسه هفتس ک سکس چت میکنیم چت برا من بخاطر سکس جذابتر شده قبلنا از رو اجبار و بخاطر اینکه ناراحت نشه باهاش چت میکردم اما الان بخاطر چت خیلی چتو دوس دارم الان به سرمون زده سکس کنیم اما دو دلیم میترسیم ازهم سرد بشیم من بهش قول ازدواج دادم اما الان بخاطر درس و خدمت و کار وپول شرایط ازدواجو نداریم قرارمون اینه ک پنجمین سال دوستیمون عقد کنیم خونواده جفتمون تو جریان هستن مامانم زهرارو دیده اما خونواده اون منو ندیده الان بنظر شما سکس کنیم البته اگه بکنیم از پشت میکنیم بعد سکس سردمیشیم یا احساساتمون بیشتر میشه بهرحال جفتمون تو فشاریم دوس داریم سکس کنیم من خودمو میشناسم ادم نامردی نیستم حتی اگه سردم بشم بخاطر حرفی ک زدم بخاطر اینکه دلشو نشکنم و عذاب وجدان نگیرم روحرفم میمونم و ازدواج میکنیم بهرحال ازدواج میکنیم منم دوس دارم عاشقانه باشه مثل الان نه بخاطر قول و قرار توروخدا کمک کنین اگه سرد میشیم سکس نکنیم اگه نمیشیم نیازمونو رفع کنیم خیلی خیلی ممنون ک وقت گذاشتین خوندین لطفا هرکی تجربه ای تو این زمینه داره بهم کمک کنه با تشکر نوشته

Date: May 26, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *