تست ریحانه دوست خانمم

0 views
0%

باسلام خدمت همه دوستان شهوانی توضیحی برای صحت داستانم نمیدم هربرداشتی دوست دارید بکنید من به اتفاق همسرم تو مرکز شهر زندگی میکنیم اقواممون از جمله خانواده خانمم شهرستانن آخر هفته عروسی پسر دایی من بود یادمه جمعه شب عروسی بود منم فرداش که شنبه بود باید میرفتم سر کار قرار شد ۵شنبه بریم شهرستان و جمعه بعد از عروسی هم بر گردیم همه چیز اوکی بود که سه شنبه خانمم گفت یه ضد حال اساسی خوردیم گفتم چرا گفت دوستم برای یه سری آزمایش از یه میخواد بیاد اصفهان که من بهش گفتم۱۱ خونمون تا شنبه بره واسه آزمایشش اونا بندرعباس ساکن بودن و ما اصفهان گفتم خوب تو با دوستت بمون خونه من میرم و از دایی هم عذر خواهی میکنم قبول کرد این دوستشو عکسشو دیده بودم اما خودشو نه خلاصه ۴شنبه عصر رفتیم ترمینال آوردیمش انصافا شقه ای بود قد بلند خوشگل و همه چیز تموم یه کم سبزه بود اما عالی بود من نمیتونستم ازش چشم بردارم از بس شهوتیم میکرد اما نباید سوتی میدادم اومدیم خونه و تا فهمید قضیه عروسی را اصرا کرد که بده هتل تا ما به عروسیمون برسیم من گفتم اصلا بهتره ربحانه هم باخودمون ببریم دردسرتون ندم با کلی ماجرا قرار شد باما بیاد خانمم یه چنددست لباس بهش داد تا انتخاب کنه از تو پنجره اتاق که دید زدم دیدم با ماکسی بنفش خانمم چه شقه ای شده بود از شانس منم همونو انتخاب کرد جاتون خالی رفتیم عروسی همه چیز عالی بود که اواخر عروسی فهمیدم پدر بزرگ خانمم که تو بیمارستانه فوت کرده خلاصه ضدحال بدی بود خانمم میخواست بمونه واسه خاک سپاری اما من باید میرفتم سر کار و فردا عصر برمیگشتم از بابت خودم مشکلی نبود فقط مشکل ریحانه بود ریحانه گفت من میرم هتل خانمم گفت نه تو برو خونه ما و شوهرم میره خونه پدرش با کلی تعارف همینطور قرار گذاشتیم منو ریحانه راه افتادیم و خانمم موند داشتم تو ماشین دیونه میشودم کیرم راست راست شده بود ریحانه بهم گفت این پسره که کت شلوار کرم پوشیده بود کی بود گفتم پسر خالم چطور گف بد جور نگام میکرد خندیدمو گفتم خوب حق داره گف چرا گفتم آخه گفت آخه چی گفتم شما خیلی جذابید گفت آخه خودتونم بد جور منو زیر نظر دارید گفتم خوب منم حق دارم خندیدو گفت آخه شما که زن دارید گفتم مهم نی که زن دارم شما یه خانم تاپ هستید گفت آخه چی من تاپه گفتم آخه گفت بگید خوب گفتم باید با دقت نگاتون کنم تا بگم گفت خوب نگاه کنید گفتم بیاید جلو بشینید تا ببینمو بگم اومد جلو رفتم تو عمق وجودش گفتم چشماتون لباتون لپاتون دیدمو انداختم پایینتر گفتم گردن سفیدتون گفت وای کار داره حساس میشه گفتم سینه هاتون البته نمیدونم فرم سوتینتونه یا فرم سینه هاتونبا یه نگاهی سرشار از شهوت گفت شما میبینید گفتم باید دست بزنم تا بگم دیدم سینشو داد جلو منم گرفتمش آخ که چقدر نرم بود گفتم فک کنم جالت خودش اینطوریه گفت دیگه چی گفتم باسنتون که دیونم میکنه خیلی خوش فرمه گفت خیلیا میگن گفتم این خیلیا فقط گفتم یا تستم کردن گفت حالا یادم رفت بگم این ریحانه مجرد بود خلاصه رسیدیم دم خونه من درو باز کردماومدم بیام گفت اگه شماهم بمونید من مشکلی ندارم فقط به شرط اینکه خانمت نفهمه گفتم مزاحمتون میشم آخه خندیدو گفت میدونم از خداته اما برامن مزاحمتی نداری زنگ زدم به خانمم به بهونه دلجویی گفتم کلید خونه بابا اینا را ندارم و شب میرم خونه رضا دوستم که خونه مجردی داره امدم تو تا وارد شدم اومد بره سمت اتاق خواب که لباسشو عوض کنه از پشت دست انداختم دور کمرش گفتم کلا اندامت بیسته گفت جدی گفتم ظاهرش که اینو میگه باید تستش کنم گفتواااای نه من دخترم نمیشه که گفتم اون خیلیا که میگن باسنت خوبه پس چطوری تست میکردن گفت وااااای نه درد داره گفتم نترس من مواظبتم خلاصه آمادش کردم بردمش رو تخت افتادم به جونش خوردمشو مالیدمش سیاه کردم بدنشو لخت لختش کردم کونشو سیر خوردم گفتم آماده ای کونتو پاره کنم گفت دلم میخواد ساک بزنم گفتم بیا بخورش اومد لای پام چشم تو چشم من ساک میزد عجب آرایشی داشت هی میگفت کیرت کونمو پاره میکنه عروسی یکی دیگه بوده بابابزرگ یکی دیگه مرده اونوقت کون من لاید این کیرو بخوره انصافه گفتم آره دمرو بخواب که انصافه انصاف نیست این کونو تو داشته باشی و من تا صبح کیرم تو دستم باشه دمرو خوابید وگفت چربش کنا گفتم پیداس خیلی دادیا گفت آره دوست پسرم خیلی کونم میزاره گفتم دستش درد نکنه که آمادش کرده واسه امشب من با کرم چربش کردم و یواش یواش کردم توش اووووووف چه کونی نرم و داغ و سفید و انصافا تنگ بود تا ته کردم توش چه ناله ای میکرد هم دردش میومد هم حال میکرد همه کیرم تو کونش بود داد میزد آخ همشو نکن توش پارم کردی کونم درد گرفته درش بیار و هی کونشو تکون میداد بیشتر شهوتی میشودم یه دفعه دلم براش سوخت گفتم ریحانه اگه اذیتی درش بیارم گفت آره با ناراحتی درش آوردم بلند شدم دیدم اومد داگی شد و کیرمو گرفت گفت برااین گفتم درش بیاری کهاینطوری بکنیم اووووووف کونش گشاد شده بود رفتم پشتش سرشو کردم تو کونش که حودش کونشو کرد تو کیرم گفتم با خودم این کونی کونیه بایدخواهرشو بگام تا ته میکردم توش و محکم تلنبه میزدم بایه دستش کسشو میمالید آبم داشت میومد بهش گفتم گفت بریز تو کونم خودشم کونشو میکرد تو کیرم و آه ناله میکرد میگفت گاییدیم کونم گشاد شد پارم کردی آبم اومد همه را ریختم تو کونش همونطوری خواییدیم یه بار دیگه هم صبخ قبل رفتن سر کار کردمش یه بارم عصر که از آزمایش اومده بود کردمش دیگه هم قسمت نشد اما بهترین کونی بود که کردم نوشته

Date: May 1, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *