شبیه عکس یک رویآستتو خوابیدی جهان خوابهزمین دور تو میگردهزمان دست تو افتادهدآریوش میخوند و منم رانندگی میکردم شیشه رو داده بود پایین و سرشو بیرون برده بود هر از گاهی برمیگشتم و نگاش میکردم شالش از سرش افتاده بود و موهاش تو باد میرقصید سنگینی نگاهمو ک حس کرد برگشت سمتم اومدم نگاهمو بدزدم که نشدیه لبخند عمیقی زد که همونجا دلم براش قنج رفت خیلی میخواستمش از ترم سوم دانشگاه فهمیدم عاشقشم و جزیی از وجودم شده به من نگاه میکردی از صراحتش جا خوردمآره به تو نگاه میکردمهمه ی عشقشو ریخت تو چشماش وبا تمنا پرسید پس کی میرسیم چیزی نمونده عشقمچشماش برق زد و لپمو یه بوس کوچیک زد ولی از خجالت سرخ شد و دوباره بیرونو نگاه کرد این دختر خود خوشبختی بود بعد از نیم ساعت رانندگی رسیدیم رشت شهری که ما باهم آشنآ شدیم یهو بلند بلند خندید _یآدته اولاش که از من خوشت اومده بود باهم بیرون رفتیم اینقد بهم زل زدی که یهو هلت دادم نزدیک بود بیفتی _هرهر نکه تو از من بدت میومد رعد و برق زد و بآرون گرفت چمدونا رو بردم داخل و اونم پشت سرم میومد درو که بستم از پشت محکم بغلم کرد و دستاشو دور شکمم حلقه کرد _عاشقتم رهی با هیچ چیز عوضت نمیکنمبرگشتم سمتش و لبآمو آروم بردم جلو و چسبوندم به لباش بوی بآرون میدآدن اینقد کوچولو و ریزه میزه بود که سرمو کلی خم کرده بودم آروم همو میبوسیدیم زبونمو بردم تو دهنش و سقف دهنشو لیس زدمدستاش تو موهام بود و باهام همراهی میکرد از زیر کونش گرفتمو بلندش کردم خیلی سبک بود پاهاشو دور کمرم حلقه کرده بودنشوندمش رو اپن و شآلشو از رو سرش برداشتمدکمه های مانتوشو یکی یکی باز کردم و در آوردم از زیر یه گپ خآکستری تنش بود شونه های ظریفش استخون ترقوه اش انگشتای باریکش سینه هاشداشتم دیوونه میشدم دوباره بغلش کردم و رفتم تو اتاق و آروم گذاشتمش رو تخت کاپشنمو در آوردم و روش خیمه زدم دستاشو برد پشت کمرمو از زیر لباس کمرمو نوازش میکرد پیشونیشو میبوسیدم گوشاشو مک میزدم و میبوسیدم لباسشو دادم بالا و از سرش کشیدم بیرون شکم تختش با اون سوتین مشکی توریش یه نگاه از سر رضایت بهش انداختم میخواستم شلوارشو در بیارم که با دستاش مانعم شد _حالا نه یکم دیگه الان خجالت گوش ندادم از خجالت دستاشو گذاش رو چشماش _دستتو از رو چشمات بردار میخوام ببینمت سرشو اندآخت بالامن شوهرتم خجالتم ندآریم فهمیدی سرشو تکون داد ولی میدونم بازم معذب بود چند دقیقه ای با چشامون باهم حرف زدیم خیره شده بودم بهش سرمو بردم تو گردنشو یه نفس عمیق کشیدم سوتینشو دادم بالا و سینه های گرد و ظریف نوک قهوه ایش خود نمایی کردن دستمو بردم جلو و گذاشتم روش سینه هاش تو دستام جا میشد یکم فشآر دادم که از رو لذت خندید سرمو بردم جلو و کردمش تو دهنم لذت تمام دنیا سرازیر شد تو بدنم تمام بدنش دون دون شده بود و آه میکشیدرفتم پایین تر دور نافشو لیس زدم به شرتش که رسیدم دوباره پاهاشو جمع کرد محلش ندادم و پاهاشو باز کردم شرتشو بو میکردم حرارت از پاهاش میزد بیرون از رو شرت بوسیدمش و دوتا پاهاشو با یه دستم دادم بالا و شرتشو در آوردم پاهاشو باز کردم و دهنمو چسبوندم به بهشتش اخ که چه حس و حآلی بود تو حال خودم نبودم صدای آه کشیدنش حشریم میکرد نوک زبونمو که به کسش زدم صداش بلند شد آخخ بخورشتو جآش آروم و قرار نداشت اینقد کسشو لیس زدم که سرمو با دستش آورد بالا داشت میلرزید و تند تند نفس میکشید راضی از ارضا شدنش اومدم بالا و با یه لبخند نگاش کردم کنآرش درآز کشیدم و یه دستمو زیر سرم گذاشتم چشماشو بسته بود و میخندید کیرم داشت منفجر میشد اما نمیخواستم همین اول کآری اذیتش کنم هوا داشت کم کم تآریک میشد سیگآرمو در آوردم صدای فندکو که شنید چشماشو باز کرد اولین پکی که زدم دودشو تو صورتش خآلی کردم اومد رو شکمم نشست و صورتمو بوسید و دستاشو برد تو موهامدومین پکو زدم که لباشو چسبوند رو لبآم سیگآرو خآموش کردم و همرآهیش کردم دستامو گذاشتم رو سینه هاشو ازش لب میگرفتملبآمو جدآ کردم و لبآسمو در آوردم سیکس پک ندآشتم اما هیکلم مردونه بود به سینه ها و شکمم نگاه میکرد و با انگشتاش نوازششون میداد از گردنم شروع کرد و تا خط سکسم بوسه های ریز میزد نفسام تند شده بود به چشمام زل زده بود و میرفت پایین تر کمربندمو دکمه شلوارمو باز کرد بالشو تکیه دادم به دیوار و نشستم میخواستم کاراشو ببینم شلوآرمو کشید پآیین و به شرتم خیره شد خودم شرتمو دادم پایین و کیرم مث فنر پرید بیرون همه حرکتاشو زیر نظر داشتم یکم ترسیده بود آخه کیرم از نظر طول عادی بود ولی خیلی کلفت بود برگشت سمتم و با تردید بهم نگاه کردتعجب کردم ینی تو عمرش فیلم ندیده بود _بیآ بآلآ تا بگم چیکار کنی نشست روم منم انگشت وسطمو کردم تو دهنش _ساک بزنشروع کرد مکیدن انگشتمو تو دهنش میچرخوندم _دور انگشتمو لیس بزن بعد بده بیرون انگشتموهرکاری میگفتم مظلومانه انجام میداد _حالا نوبت اون پایینیه کیرمو ک کرد تو دهنش دلم میخواست داد بزنم دور کیرم که تو دهنش بود و لیس میزد کیرمو از دهنش در آورد و سرشو مکید تخمامو میکرد تو دهنش ومیبوسید دستشو گرفتم و اومد بالا رو بدنم لباشو بوسیدمو تو بغلم گرفتمشو گذاشتمش رو تخت حالا دوباره من روش بودم دستمو بردم لای پاش ک شکمش منقبض شد و نفسآش تند شد یکم با دستم کسشو مآلیدم پاهاشو گذاشتم رو شونه هآمو بهش نزدیک شدم و یه ذره فشآر دآدم داخل _درد دآری _نههتو همون حآلت مونده بودمرهی جان رهی _فشآرش بده تویه ذره دیگه فشآر دآدمآهههههههه یه فشآر محکم دآدم که تا ته رفت تو هردو بآهم یه آه بلند کشیدیم از گوشه چشمآش اشک میریخت ولی لبخند رو لبش بود از دردش ملافه رو گرفته بود دستشو فشآر میداد یکم تو نگه دآشتم که جا باز کنه دیدم خودشو داره عقب جلو میکنه منم شروع کردم تلنبه زدن با هر بار زدن هردومون آه میکشیدیم سرعتمو بیشتر کردم و چشامو بستم حس میکردم رو زمین نیستم صدای جفتمون تو اتاق پیچیده بود داشتم حآل میکردم همونجور که تلنبه میزدم سینه هاشم تکون میخوردن تمام قدرتمو تو کیرم جمع کرد و یکی محکم تا ته زدمتموم جونم در اومد و افتادم روش وزنم سنگین بود ولی نمیتونستم پاشمبه زور هلم داد و افتادم کنآرش از پشت بغلم کرد و اروم چشمآمو رو هم گذاشتم نوشته
0 views
Date: July 17, 2019