تعطیلات تابستانی گی در روستا

0 views
0%

سلام به بچه های با مروم شهوانی به مولا اولین داستانیه که دارم مینویسم خواهشا فوش ناموس ندید من از اون بی غیرتاش نیستم که ناموسشون براشون مهم نباشه میدونم نمیشه فوش ندید منم نمیگم فوش ندید هر چقد دوست دارید به خودم فوش بدید خوب خستتون نکنم برم سراغ اصل مطلب این خاطره بر میگرده به تابستون سال 91 من الانشم که18سالمه فقط یه بار دختر کردم اونموقع بد جور حشری بودم سکس برام یه چیز جدید بود میخاستم در موردش بیشتر بدونم خیلی برام هیجان انگیز بود چون تازه افتاده بودم توخط برا همین خیلی چیز جالبی بود تازه جلق زدن یاد گرفته بودم که ای کاش یاد نمیگرفتم تابستون بود و من امتحانای سال سوم راهنمایی رو داده بودم و راهی روستامون شدیم تا تعطیلاتو اونجا بگذرونیم خیلی جای سرسبز و باصفایی البته دیگه از حالت روستا خارج شده چون منطقه ی گردشگری محسوب میشه خوب بهش میرسن کسی دامداری نمیکنه همه کشاورزن خلاصه با هزار تا دلخوشی رفتیم اونجا دوستای زیادی دارم یکی از این دوستام که همسن خودم بود خیلی اسکل بود ینی همه سرش کلاه میذاشتن پول میکندن ازش اصلا یه وضی بود پسره روزی 60تومن خرج میکرد بابابزرگش خان بوده یه پسر بیشتر نداشته همه زمیناش به پسرش ینی بابا بهنام ارث مرسه پسر اسکله اسمش بهنامه قیافش معمولی بود ولی خیلی گوشت بود همه چششون دنبالش بود به خاطر اسکل بودنشم هر کی ازش بزرگتر بود خرش میکرد به بهونه ی کباب خوردن و چیزای دیگه میبردن میکردنش دیگه عادت کرده بود افتاده بود تو خط دیگه با همسناشم میرفت ولی دوست نداشت مفعول باشه ولی بالاخره میشد خرش کرد بچه ها بهش میگفتن کونی خیلی بدش میومد همیشه انکار میکرد کون دادنشو منم اولاش باورم نمیشد ولی کم کم برام جا افتاد اونوقتا با گوشیه تخمی جاوا فیلم سوپر نگا میکردیم ولی همچین حال میداد که الان فورکا شم مثل اونا حال نمیده آخه اونموقع تنوع داشت برامون خلاصه یه روز که داشتیم سوپر نگا میکردیم متوجه کونه بهنام شدم بد جور شق کرده بودم از یه طرف سوپر از یه طرف دیگه کونه سفیده بهنام از اونموقع زدم تو کارش کم کم شروع کردم به انگشت کردنش ولی اون مقاومت میکرد البته اونم حشری بود ولی فک میکرد من کون خوبی نیستم برا کردن من با اینکه کیر گنده ای دارم ولی بدن سفید وکون گنده و بدون مویی هم دارم تصمیم گرفتم نظرشو به خودم جلب کنم خودمو میمالوندم بهش جلوش سکسی را میرفتم تیکه های سکسی مینداختم ولی خیلی پوستش کلفت بود یه روز فکری به سرم زد رفتم سوپرای جدید گرفتم از بچه ها و هم پرسیدم بهنام از چه فیلمایی خوشش میاد بعد یه شلوار تنگ پوشیدم بدون شرت شلواررو از پشت یه خرده پاره کردم بایکی از دوستام که خیلی باهاش صمیمی بودم و قبلن بهنامو کرد بود هماهنگ کردم اسمش ممد بود بهش میگفتیم ممد دیوس چون کسکش خیلی زرنگ بود ولی دمش گرم خیلی کمکم کرد که بعدا خودش پشیمون شد علتشو بعدن میگم تو داستانای بعدی خلاصه به بهنام اس دادم بیا بریم باغ ممد اینا کباب بزنیم نترس تنها نیستم ممدم میاد اگه میگفتم تنهام هم شک میکرد هم میترسد نصفه شبی تنها با من بیاد اخه ممد فامیلشون بود به اون اعتماد داش همین اعتماده باعث شده بود که ممد بکندش خلاصه همه چی مهیا بود خونه هم گفتیم داریم میریم ایست بازرسی از طرفه بسیج بهنام اومد ممد پیکان آقاشو کش رفته بود سوار شدیمو رهسپار باغ شدیم رسیدیم باغ تو باغ ممد اینا یه کلبه خشتی بو خوبیش این بود که از همه طرف بسته بود فقط یه پنجره کوچیک داش البته داخلش خیلی کثیف بود یه ذره تمیز کاری کردیم زیرانداز ممدو انداختیم زمین کبابارو به سیخ کشیدیم و گذاشتیم رو ذغالا ممد خیلی دیوسه از قصد سیر ترشی اورده بود که بهنامو گرم کنه حشری بشه بعد اینکه شامرو زدیم ممد گف وقت سوپره شروع کردیم سوپر نگا کردن تو دلم گفتم حالا وقتشه به بهونه شاش رفتم بیرون بهنام گرم سوپر بود از اون فیلمایی بود که دوس داشت سیاه پوست بود ازاون کیر کلفتاش اون موقع کیر به اون بزرگی برامون تازگی داشت شکل علامت تعجب میشدیم ولی حالا بگذریم رفتم بیرون شلوارمو که خونه یه ذره پاره کرده بودمو تا آخر جر دادم کونم قشنگ اوفتاده بود بیرون رفتم تو گفتم شلوارم جر خورده یه ذره نگام کردن ممد شروع کرد به خندیدن ولی بهنام با یه نگاهه حشری داشت کونمو نگا میکرد ممد گف چه گوشتی بودی ما نمیدونستیم البته اینو به خاطر این میگفت که بهنام حشری شه درسته بدنم سفیدو بدون مو و سکسی هس ولی به پای بهنام نمیرسیدم که بهنام گف چقد خوشکله گفتم دوس داری بیا دس بزن بهش یه نگا کرد گفت اذیت نکن ماهان نصفه شبی میفهمن ابرومون میره ها گفتم نترس باغ غریبه که نیس باغ ممد ایناس کی میخاد بیاد اینجا آقا ممدام خابه گفت باشه ولی فقط انگشت میکنیم ها گفتم باشه ازاین به بعد من 1 ممد دیوس 2 بهنام 3 شروع کرد به مالوندن کونم منم دستمو بردم سمت کیرش باورتون نمیشه کیرش تو دستم نمیومد اونقد کوچیک بود بعد گفتم لباساتو بکن اونقد حشری بود اصلا ترس یادش رفته بود شلوارشو در آورد تا بدن سفیدو کیر کوچیک خوشکلشو دیدم حشرم زد بالا بغلش کردم بدنمو میمالوندم بهش تاسینه های گندشو حس کردم سریع پیرهنشو در آوردم میخاستم خودمم بکنم که ممد یادم افتاد مثل داداشم بود روم نمیشد جلوش در بیارم 1بیرون وایستا روم نمیشه قبول نکرد از من اصرار از اون انکار میگفت خجالت نداره اخرش رفت بیرون تا رفت بیرون شلوارمو کشیدم تا کیر گنده و صورتیمو دید با تعجب و ترس رفت عقب بیچاره از اون کون سفیدم انتظار همچین کیری رو نداشت اونقد حشری بود که بیخیال کیر شد اومد بغلم کرد حالا دیگه بدنمون لخت بود خیلی حال میداد وقتی کیرش به کیرم میخورد از پشت با لمبلای کونش بازی میکردم دیگه طاقت نداشت 3 دراز بکش میخوام بکنمت 1اول باید بخوری 3نمیخام کثیفه 1کثیفی نداره که تازه رفتم حموم موهاشم زدم تمیز تمیزه 3پس اول تو باید بخوری مجبور بودم قبول کنم شروع کردم به خوردن کیرش خیلی خوشمزه بود انگار یه سوسیس تو دهنم بود بعد هی بوسش میکردم حالا نوبت اون بود کیرمو گذاشتم دهنش چه لبایه داغی داشت داشتم میمردم از شهوت خیلی اروم ولی تمیز ساک میزد 1تخمامم میلیسی 3دیگه اونارو نه کثیفه1 اذییت نکن دیگه جبران میکنم عوضش دو ساعت منو بکن 3قول دادیا فرار نکنی 1قول میدم اگه فرار بکنم برم کی رو بکنم اول تو منو میکنی بعد من 3باشه شروع کرد تخمامو کرد تو دهنش هر از گاهی اوق میزد ولی در کل خیلی خوب ساک میزد دهنش حرارت زیادی لباش اونقد نرم بود که بدنم مور مور میشد دیگه داشت ابم میومد گفتم بسه گفت دراز بکش چون قول داده بودم مجبور بودم گفتم سرپا بکن اولش قبول نمیکرد ترسوندمش گفتم الان یکی میادا زود باش سرپا شروع کرد کیرشو گذاشت لا کونم خیلی کوچیک بود اصلا هی سر میخورد میومد بیرون خیلی حال میداد قلقلکم میگرفت همینجوری که داشت عقب جلو میکرد من جلق میزدم ابم اومد لش شدم بعد یه مدت آب اونم اومد1بیا برگردیم دیگه دیروقته2چی چی برگردیم من که نکردمت کونی ابش اومده بود حشرش خابیده بود میخاست دبه کنه ممد صدامونو شنید اومد تو اولش به ذره خجالت کشیدم ولی گفتم به تخمم هر چه باداباد 2چی شده چرا صر و صدا میکنید شبه صدا میپیچه 1کسکش ابش اومده میخاد دبه کنه 2گوه خورده مگه دس خودشه قبلنا از این گو خوریا نمیکردی مثل بچه آدم کونتو میدادی 3من میرم هیچ گوهی هم نمیتونی بخور ممد یه چک خابوند زیر گوشش گفت غلط کردی باهمون یه دونه چک حساب کار اومد دستش بغض کرد اما گریه نمیکرد ممد بلد بود چجوری ادمش کنه 3تو رو قران دیر وقت میفهمنا 2حرف نباشه درار شلوارتو وسط بحث کردن من باهاش شلوارشو پوشیده بود سکوت کرد یواش شلوارشو در اورد ممد شلوارشو کشید پائین تعجب کردم اونم میخاست بکنه دیگه وقت بحث کردن با ممدو نداشتم من یه تف انداختم لا کونش شروع کردم تلمبه زدن ممدم از جلو از زیر کیر بهنام کیرشو کرد لا پای بهنام بعدش عقب جلو کرد چه حالی میداد کل بدنم عرق کرده بود کسکش نمیذاشت بکنم تو سوراخش خودشو سفت گرفته بود نمیذاشت کیرمو بکنم توش گفتم حیف که دیر وقته والا ننتو میگاییدم کیرهراز گاهی سر میخورد میخورد به کیر ممد خیلی حال میداد یه هو گوشیش زنگ زد قلبم ریخت تو جورابام ساعت 1بود یه ذره اومد سمت راست دستشو دراز کرد گوشی رو از رو تاقچه برداشت گف بابامه من ترسیدم ممد گفت نترسید بهش بگو ایست بازرسی تا ساعت 2طول میکشه ادامه بده ماهان گوشی رو برداشت همون چیزایی رو که ممد گفتو به باباش گفت صدا باباشو میشنیدم _مراقب خودت باش پسرم پسرم دیگه مرد شده _وقتی داش با باباش حرف میزد ما دو تا مثل سگ تلمبه میزدیم خیلی ریلکس داشت داشت با باباش حرف میزدحشرم صدبرابر شد گفتم کجایی مرتضی که پسرتو دو تایی گاییدیم اول آب ممد اومد ولی اب من هر کاری میکردم نمیومد بار اولم بود بلد نبودم چطوری باید بکنمش هی کیرم سر میخورد از چاک کونش در میومد کل بدنم خیس شده بود نفس نفس میزدم دیگه داشتم میمردم یه استارت زدمو با سرعت برق تلمبه زدم صدا شالاپ شلوپ ناشی از برخورد من به کونش کل باغو گرفته بود وقتی بدنم میخورد بهش کونش مثل فنر بالا پائین میشد بالاخره ابم اومد ریختم لاپاش گرمی آبه منو کون بهنام جهنمی درس کرده بود کیرم داشتم منفجر میشد از گرمای سایش کیرم با کونش بدبخت عرق سوز شده بود خودمونو تمیز کردیمو سریع برگشتیم من که دیگه آبم اومده بود هی میگفتم دیگه دفعه آخرمه عذاب وجدانم بیدار شده بود ممد گف گوه نخور کسکش منم دفعه اول همینو میگفتم که راستم میگفت برگشتم خونه و 13ساعت خوابیدم ادامه دارد نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *