سلام داستان من واقعی هست وبرمیگرده به سال85 اهل شیراز هستم 35ساله و176 سانت قد و وزنم75کیلو هست اسمم جواده قبل از عید بود چند روز تعطیلات به یه مناسبت داشتیم تقویم سال با چندتا از دوستام رفتیم کنار دریای گناوه وروز اول رو توبازار چون یه مقدار هوا گرم بودگشتیم ودنبال کس کلک بازی بودیم منم یه باد بادک بزرگ تو بازار خریدم که بعد رفتیم کنار ساحل هوا کنم خلاصه بعد از یه مقدار آب بازی تو دریا با بچه ها اومدم کنار ساحل واز تو چادر بادبادک آوردم شروع به هوا کردن کردم بعد از یه ربع ساعتی یع بچه 6ساله اومد وگفت آقا برای منم بادبادک هوا میکنی گفتم باشه وبراش انجام دادم خلاصه بعداز یه 10دقیقه ای یه زن جوون21الی22ساله اومد سلام کردو بابچه باترکی صحبت میکرد منم نمی فهمیدم چی میگن چون پرشین هستم برای خودشیرینی که سر صحبت رو باز کنم گفتم داداشت خوب یادگرفته که خندید وگفت پسرمه گفتم بهت نمیاد گفت زود ازدواج کرده وازین حرفا گفتم اهل کجایی گفت شیراز وگفت شما گفتم شیراز وخلاصه مخشو زدم و شماره دادم بهش بعد خداحافظی کردن ورفتنشون فردا زنگ زد وشروع به حرف زدن و تعریف که شوهرش 2سال مرده وبا باباش زندگی میکنه وامروز دارن میرن شیراز منم گفتم تا فردا منم برمیگردم شیراز وتلفنی در ارتباط بودیم تا رفتم شیراز کم کم سر حرف سکس رو باهاش باز کردم وقرار خونه باهاش گذاشتم اولش قبول نمی کرد ولی راضی شد از زنه براتون بگم قدش170 باسکول نداشتم وزنش کنم ولی حدود60کیلویی میخورد داشته باشه سینه هاش سایز75بود نه سفت و نه نرم بود ولی عجب نوکی داشت میگفت بچه و بابای بچه رو زیاد شیر دادم باسنش معمولی بود ولی شکم نداشت خوش هیکل بود پوستش سفید وموهاش مشکی نرمال بود میشد جلو رفقا بگی این رفیق منه و خلاصه خونه خالی شد وزنگ زدم بهش و با آزانس اومد در خونه زنگ زد و در باز کردم اومد تو چی میدیدم خیلی با تو مسافرتش فرق کرده بود عروسک ازون کس هایی که دوس میدارین بعد از کمی خوش وبش کردن شروع به نوازش کردن موهاش کردم وتو چشماش خیره شدم واونم خیره شد شروع به لب گرفتن ازش کردم وبعد از دو دقیقه لب گرفتن بایه دستم سینه هاشو می مشتم وگردنشو میخوردم دیگه صداش در اومده بود دگمه های لباس شو بازکردم وشروع به خوردن سینه هاش کردم ومرتب می گفت بخور خیلی وقته کسی نخوردتش بعد از یهدقیقه رفتم سروقته شلوار وشورتشو باهم کشیدم پایین وافتادم بجون کسش سیری خوردم خارکسه تمام موهاشو زذه بود کسو سرخ سرخ تاتونستم خوردمش ولی نذاشتم ارضا بشه چون میدونستم بعد اوضاع میتینگ دارم بهش گفتم برام ساک بزن با اکراه اولش میخورد ولی بعدش با لذت خورد چون داشتم با انگشتم با کسش بازی می کردم گفتم بخواب رو تخت پاهاشو دادم بالا وکیرمو گذاشتم دم کسش وآروم هول دادم توش یه جیغ آروم زد وگفت یواش خیلی وقته سکس نداشتم راست میگفت تنگ بود شروع کردم به تلمبه زدن و یوا ش یواش تندش کردم دیگه داشت جیغ میزد ومیگفت جرخوردم جوون بکن بکن کیر میخوام گفتم خسته شدم بلند شو بشین روش گفت باشه وآروم نشست رو کیرم وشروع به بالا وپایین شدن کرد سینه هاش گرفته بدم تو دستم و میمشتم گفتم برگرد وچهار دست وپاشو ازپشت گذاشتم دم کسش و شروع به تلمبه زدن کردم اه و اوهش بالا رفته بود فهمیدم داره ارضا میشه تند ترش کردم تا ارضا شد منم فرصت و مناسب دیدم وکیرم گذاشتم دم سوراخ کونش و بدون معطلی واینکه بذارم عکس العملی نشون بده کردم توش التماس میکرد ولی من تلمبه میزدم تا آروم شد ومنم کم کم داشت آب میومد گفتم داره میاد کجا بریزم گفت رو سینم بریز وبرگشت وبا دست شروع به جلف زدن برام کرد تا آبم اومد خودمم تعجب کرده بودم بااین همه آب منی چون سابقه نداشت رفت توحمام وخودشد شست و اومد بیرون به ترکی غرغر میکرد و موقع رفتن گفت دیگه هیچ وقت زنگ نزن وخداحافظ دیگه هیچ وقت ندیدمش وزنگم نزدم بهش نظر بدین ولی واقعیت بود بای نوشته
0 views
Date: July 30, 2024