سلام به همه دوستان من اولين بارمه كه داستان مينويسم واكه بدبودياخوشتون نيومدبه بزركي خودتون ببخشيد واينم بكم كه اصلا از فحش خوردن خوشم نمياد پس هركي هرچي كفت پيشاپيش تقديم باعشق من حسينم والان 30سال سنمه و تو قزوين زندكي ميكنم حدودأ 5سال پيش بودكه با يه دختر آشنا شدم به اسم پریسا پریسا بچه تاكستان بود30كيلومتري قزوينه با پریسا توسط دوستش مریم آشناشدم جون من اول با مریم دوست بودم ولي رابطه سكسي نداشتيم يادمه يه روزكه به مریم زنك زده بودم ديدم صداي خودش نيست خيلي فرق ميكردصداش كفتم شماسلام دادوكفت كه من پریسام دوست مریم فعلأ مریم نميتونه حرف بزنه امري داشتين كفتم نه همينطوري زنك زدم كارخاصي نداشتم بعدش هم يه كم با پریسا حرف زدم حدود20دقيقه اي باهم حرف زديم خيلي از صداش وطرز گفتارش خوشم اومده بودوهمين باعث شدكه ازش شمارشو بخوام و اونم بدون جون وجرا با شمارش بهم تك انداخت داشتم ازتعجب شاخ درمياوردم ولي قبلش ازم خواست كه مریم جيزي نفهمه واين همين جيزي بودكه منم ازش ميخواستم واونم قبول كرد راستشو بخواين رابطه من ومریم زيادتعريف نداشت جون مریم خيلي نازنازي بودوواسه هركاري دوست داشت منتشوبكشي ومنم اصلأاينطوري دوست نداشتم وهمين شدكه روزبعدش يه اس ازكوشي مریم براي من اومدبرام نوشته بودكه ديكه دوست ندارم باهات باشم ومنم منتظرهمين موقعيت بودم جون دوست نداشتم ازم دلخوربشه ومنم درجوابش نوشتم كه هرجوركه راحتي مراقب خودت باش باي تقريبابعدازاون روزيه هفته اي طول كشيدكه باپریساقراركذاشتم وهمديكروديديم پریسا دختري بودباقد1و60وبوست سفيد اندامش تپل بودولي نه زياد باسن نسبتا بزرگي داشت باسينه هاي سايز60كه وقتي ميديديشون آب دهنت راه ميفتاد خلاصه اونروز تويه پارك داخل تاكستان حدوددوساعتي باهم از هر دري حرف زديم الا سكس تا اينكه وقتي بركشتم خونمون شب موقع خواب بهش اس دادم ورك وراست بهش كفتم كه خيلي دوست دارم باهات سكس داشته باشم نظرت جيه كفت كه نميدونم دوست داري چي بشنوي كفتم اونيكه تودلته بهم بكو نوشت باشه ولي به يه شرط كفتم جيه كفتش بايد بياي خونه ما من جاي ديكه نميتونم بيام راستش اولش خيلي ترسيده بودم چون نميدونستم تو سرش چي ميكذره تااينكه يه مدت كذشتوتونستم بيشتربشناسمش وفهميدم دختري نيست دنبال شوهر بچرخه وبخوادبه همين خاطرمنو ببره خونشونو و كيرم بندازه خلاصه بعداز2ماه ديكه نتونستم طاقت بيارم ورفتم خونشون اونروز كلي به خودم رسيدمو رفتم سراغش خونشون تو طبقه سوم يه آبارتمان بود تا رسيدم دم درشون خواستم زنك بزنم يه لحظه نزديك بودبشيمون بشم ولي دلوزدم به درياوزنكشونوزدم پریساآيفونو برداشت و با اون صداي نازش كفت كيه كفتم منم حسين كه كفت بيا بالا جيگرم از پله هارفتم بالارسيدم جلوي واحدشون دروكه بازكردشوكه شدم خيلي خوشكل شده بودجون من هميشه فقط بايه مانتو ميديدمش به همين خاطربرام تازگي داشت رفتم تووپریساهم داشت كفشاموميذاشت داخل كه تادروبست ازروبروجسبيديم بهمديكه وتاتونستم لبشوخوردم جون كفته بودخيلي ازاين كارخوشش ميادرفتيم نشستيم رومبل وميخواست كه بذيرايي كنه ولي بهش اجازه ندادم جون اصلأدوست نداشتم برامون اتفاقي بيفته به همين دليل وقت روغنيمت شمردم وازش خواستم كه بريم سراصل مطلب واونم كفت هرجوركه توبخواي بهش كفتم ازمبل بريم بايين كه كفت بريم اتاق خودم ومنم بغلش كردموبردم اتاق خودش اندأختمش روتخت خوابش يه تاب نارنجي تنش بودباشلوارتنك مشكي كه جفتشومثل برق ازتنش درآوردم پریساتواين مدت صداش درنميومدوفقط روبه من درازكشيده بودوكاهي لبخندميرد منم روش خوابيده بودم وداشتم باسينه هاش اززيرسوتين ورميرفتم كه يواش يواش داشت صداي ناله ش به كوشم ميرسيدكه جرخوندمش وسوتينشوبازكردم وشروع كردم به زبون كشيدن رونوك سينه هاش كه جشماش ديكه بسته شده بودوفقط آه آه ميكردكه رفتم سراغ كوس نازش كه وقتي ازروي شرت دست كشيدم بهش مشخص بودكه نم برداشته شرتشوكشيدم ازباش درآوردم وقتي كه زبونموكشيدم روكسش پریساجنان جيغي زدكه ترس برم داشت پریساخيلي داشت حال ميكردكه بهش كفتم كونتوميخوام جون پریسادختربودواونموقع19سالش بودونميتونستم به خاطرحال خودم زندكي يكي ديكه روخراب كنم كه پریساكفت امروزهرجي كه دوست داري ازم بخوا من دراختيارتوام عزيزم منم جرخوندمش وبادستام باسنشوكرفتموازهم بازكردم ولي سوراخش خيلي تنك بودباخودم كفتم جطورميخواد كيربه اين كلفتي روبرداره كه شروع كردم به وررفتن باسوراخش كه حتي انكشتمم بهش ميخوردخودشوجمع ميكردكه بهش كفتم خودتوشل كن وبيخيال باش بذارزودتموم بشه كه ميكفت آخه دردداره بهش كفتم اكه دوست نداري لابايي بزنم كه قبول نكردوكفت دوست دارم حال كني شايدديكه همجين فرصتي كيرمون نيادخلاصه باشدم ازروي ميزآرايشش واكس موشوبيارم كه ندأازم خواست كه لخت بشم ومنم كل لباساموكندم ولخت لخت بودم كه ديدم پریساانكارترسيده باشه داشت يه جوري به كيرم نكاه ميكردكفتم جي شده كه كفت خيلي بزرك وكلفته راستشوبخواي يه كم ترسيدم كه ديدمش كه يه دفعه ديدم باشدنشست روتختوكيرموكرفت تودستش وداشت زبون ميزدكه بهش كفتم هروقت سيرشدي بكوتاجرت بدم ميكفت اينجوري نكوميترسم بهت نميدماحدود10دقيقه اي باهاش بازي كردولي ساك نزدمنم ازش نخواستم بهش كفتم باسنتوازهم بازكن ميخوام واكس بزنم به سوراخت همين كاروكردوتاتونستم واكسوباانكشتم ماليدم اطراف سوراخش كه حتي ازحرارت كونش كمي هم آب شدورفت توسوراخش بهش كفتم به بهلوبخوابه منم بشتش درازكشيدموكيرموجسبوندم به كونش يه كم كه بالابايين كردم سرشوكذاشتم دم سوراخش يه كم كه فشاردادم يه دفعه خودشوسفت كردبهش كفتم اين كاروبكني بدتره فقط خودتوشل كن وبهش فكرنكن تاتموم بشه دوباره همين كاروكردم كه دوباره جابه جاشد از تخت كشيدمش بايين و جهاردستو باش كردمو سرشوجسبوندم به ديوارو كيرمو چرب كردموكذاشتم دم سوراخش انكارخودش ميدونست جي ميخوادبشه كه تابشوبرداشتوكردتودهنش تاصداش درنياد منم يه كم فشاردادم كه كله كيرمودادم تو يه تكون خوردولي جيزي نكفت منم بادستام زيرشكمشوكرفتمويه دفعه تاخايه دادم توكه پریساميخواست ديواروسوراخ كنه كه فورأ تابشو فشاردادم جلوي دهنش وتوكوشش كفتم كه تكون نخورالان آروم ميشه حدود5دقيقه همينطورمونده بودم وداشتم اززيرباسينه هاش ورميرفتم كه پریساتابوبرداشت روبه من كفت توتكون نخورمن خودم عقب جلو ميكنم شروع كردحدودسه دقيقه اي همين كاروكردكه كفت حسين خيلي درددارم انكارجرخوردم اكه ميشه تمومش كن توهمون حالت خوابوندمش روزمينوجندبارآهسته عقب جلوكردم بهش كفتم آبم دارميادكجابريزم كفت بريزتوكونم بزاردردش كم بشه كه يه دفعه تاجايي كه تونستم فروكردم توكونش وآبموهمون جاخالي كردم كه پریساهمش ميكفت آي سوختم آي سوختم وقتي كه كشيدم بيرون پریسايه آخ كفت كه كلي به حال كردنم اضافه شدوازم خواست دستمال كاغذي روازتوكشوي ميزش بيارم آوردم خودمونوباك كرديمو يه كم از كونش خون اومده بودكه انگار پریسا ناراحت شده بود ولي صداشو درنياورد و منم ازش معذرت خواهي كردم اگه اذيت شده ولي بهم كفت كه خيلي حال كرده ببخشيد اگه طولاني شدتلخي عمر بشراز بي تجربگی است قربون همتون نوشته
0 views
Date: August 23, 2018