تو دوست دختر برادرمى ١

0 views
0%

دوست دختر من يه فانتزى از نوجوونى داشته كه با برادر شوهر آيندش عاشق هم بشن و يواشكى سعى كنن بدون اينكه كس ديگه اى بفهمه رابطه داشته باشن منم يه شب داشتم فكر ميكردم چجورى ميتونم مثلا يه سناريويى با همين موضوع باهاش بازى كنم كه اين داستان رو شروع كردم نوشتن اين قسمت تقريبا هيچ چيز سكسى اى نداره و فقط سناريوييه كه تو سرم اومد واسه خبردار شدن اين دو نفر از حسشون نسبت به هم لطفا اگه خونديد حتما نظر بديد كه ببينم اگه خوشتون اومده بقيش رو هم بنويسم شاهين در حال وارد شدن به اتاق سپيد بيا اين شهاب كجاس سپيد كه رو تخت نشسته و با گوشيش چت ميكنه رفت باشگاه همين الان بيا اين ويديوئه رو ببين چه بامزس شاهين گوشيش رو ميده به سپيد كه داره ويديويى رو پخش ميكنه كه واقعا بامزس ولى توش پرنده داره همه ميدونن سپيد از پرنده ها متنفره ظاهرا جز شاهين سپيد تا اولين پرنده رو ميبينه سريع ميزنه عكس بعدى كه يهو دهنش باز ميشه چشماش گرد ميشه و همونجورى خشكش ميزنه آره درست داره ميبينه عكس يه كير بزرگه تا موفق ميشه چشماشو از رو اون كير كاملا راستى كه تقريبا كل صفحه ى گوشى رو گرفته بود برداره يه چيز ديگه توى عكس ميبينه كه باعث ميشه ناخودآگاه يه جيغ كوچيك بكشه و دستشو بگيره جلوى دهنش باورش نميشد تتوى روى دستى كه توى عكس بود انگار تازه به سپيد فهموند كه اين كير بزرگى كه جلوش بود مال شاهين بود شاهين هول شده بود نميدونست بايد گوشى رو از سپيد بگيره يا سرش داد بزنه كه چرا بدون اجازه رفته عكس بعدى يا خجالت بكشه و فرار كنه گزينه ى دوم و سوم كه خيلى زود حذف شدن دومى واسه اين حذف شد كه هيچ وقت نميتونست سر سپيد داد بزنه چون از روزى كه شهاب سپيد رو اولين بار آورد خونه سپيد رو پنهونى دوست داشته و سومى واسه اينكه شخصيت شاهين اصلا اينجورى نبود كه بخواد از دست كسى يا از شرايطى فرار كنه مياد گوشى رو از سپيد بگيره كه سپيد دستشو ميكشه و نميزاره چرا رفتى عكس بعدى من ويديو رو ميخواستم بهت نشون بدم فقط تو نميدونى من از پرنده ها متنفرم شاهين خب چه ربطى داره ميومدى بيرون چرا رفتى بعدى نميدونم يهويى شد از قصد كه نبود اصلا چرا سر من دارى غر ميزنى اين چيه توى گوشيت كى از ك كى از خودش عكس ميگيره اينجورى حالا گوشيمو ميشه بدى لطفا ديگه هر چى بود ديدى ديگه شاهين دستشو دراز ميكنه سمت سپيد سپيد يه نگاه به صفحه ى گوشى ميندازه و دوباره شاهينو نگاه ميكنه يهو يه شيطنت خاصى ته چشماش برق ميزنه يه لبخند كوچولو به شاهين ميزنه و ميره عكس بعدى همون كير بزرگ و راست ولى از يه زاويه ى ديگه بعدى بعدى بازم بعدى چه خودشيفته هم تشريف دارن آقا سپيد خواهش ميكنم جلوتر نرو بسه ديگه ديدى به اندازه ى كافى تو دوست دختر برادرمى يه حرمتايى نبايد بينمون شكسته بشه خودت ميدونى هر دختر ديگه اى بود برام مهم نبود تازه خوشحالم ميشدم اگه ميديد اينارو انگار سپيد گوشاش نميشنيدن ديگه كلى حساى مختلف تو سرش بودن خجالت تعجب كنجكاوى هيجان شهوت انگار حساى خوب وزنشون خيلى بيشتر بود ولى با خودش گفت در هر صورت شاهين برادر دوست پسرته دوست پسرى كه سالهاست عاشقشى دوست پسرى كه ميخواى باهاش ازدواج كنى و باهاش بچه دار شى شاهين هم كه همين چند بارى كه ديديش هيچ كارى نكرده كه نشون بده كوچكترين حسى بهت داره پس هر نقشه ى شومى تو سرت مياد قرار نيست عملى بشه اين وسط نميدونست كسش كى وقت كرد خيس بشه و اصلا چرا همه ى اين فكرا توى دو ثانيه اى تو سر سپيد اومد كه از عكس آخرى كه ديده بود يكى رفت جلوتر بارها اين عكس رو ديده بود ولى نميدونست يه روزى قراره انقدر براش هيجان انگيز و تحريك كننده باشه عكس خودش بود با بيكينى اى كه شهاب براى كادو تولدش خريده بود اون روز رو يادش نميره شمال يه ويلا گرفته بودن مست شده بودن و واسه اولين بار تو استخر سكس كرده بودن گوشى رو گرفت سمت شاهين و با آروم ترين جيغى كه ميتونست بزنه گفت شاهين اين چيه سپيد من كه بهت گفتم نبين چرا گوش نكردى ميشه بگى از كجا آوردى اينو سپيد ميشه تمومش كنيم اين حرفارو ميشه گوشيمو بدى من از اين اتاق برم بيرون و جفتمون تظاهر كنيم اين اتفاقا نيفتاده اصلا نه ديگه دير شده فقط ميخوام بدونم اين چى كار ميكنه تو گوشى تو اونم دقيقا بعد اون عكسا خب فكر كنم ديگه واضح باشه واقعا توضيح ميخواى يعنى از عكس من واسه ارضا كردن خودت استفاده ميكنى شاهين تو مريضى اونوقت به من ميگى حرمتا رو نشكن تو از وقتى رفتى سر گوشى شهاب هر چى حرمت بوده رو به گ ديگه چه عكسايى از من دارى ها عوضى كثيف تمومش كن ديگه سپيد شاهين تو يه حركت گوشى رو از دست سپيد ميقاپه اينجورى كه فكر ميكنى نيست اينكه عكس تو كنار اونا بود و اصلا اينكه اونا كنار اون ويديوى كوفتى بودن همونقدر تصادفى و احمقانه بودن كه ترس تو از پرنده ها هست اينا چيزى رو از مريض بودن تو كم نميكنه من زن آينده ى برادرتم شاهين چجورى ميتونى از من واسه اينكه آبتو بيارى استفاده كنى اين دفعه ديگه نتونست جلوى دهنشو بگيره تا حالا هيچ حرف زشتى بين سپيد و شاهين رد و بدل نشده بود ولى اين الان كوچكترين چيزى بود كه سپيد بهش فكر ميكرد سپيد يه لحظه گوش كن درسته من از عكسات از عكست همون استفاده اى كه فكر ميكنى رو ميكنم ولى نه واسه اينكه مريضم نه واسه اينكه عوضيم واسه اينكه دوستت دارم با اينكه چند بار بيشتر نديدمت ولى از همون اول هم دوستت داشتم برام مهم نيست حرفامو باور كنى يا نه اتفاقا ترجيح ميدم باور نكنى چون اگه من فقط يه مريض باشم كه با عكسات حال ميكنه هيچى تو زندگى تو و شهاب تغيير نميكنه فقط منو كمتر ميبينى كه اونم اهميتى نداره واسه تو شاهين نميتونست تصور كنه كه چقدر سپيد تك تك كلماتشو با همه ى وجودش درك ميكرد درسته سپيد عاشق شهاب بوده و هست ولى كى گفته تو قلب آدما فقط جاى يه نفر هست هر كى گفته خيلى قلب بى ظرفيتى داشته شاهين كه گوشيش رو پس گرفته بود حالا بلند شد كه بره بيرون از اتاق ولى سپيد بازوشو گرفت و نزاشت بره شاهين تا برگشت و اومد اولين كلمه رو بگه سپيد لباشو گذاشت رو لباى نيمه بازش ادامه دارد نوشته

Date: October 17, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *