تپلی من

0 views
0%

دو دختر خاله از خاله بزرگم اومده بودن خونمون یکیشون رفت داشگاه و من و مامانم و اون کوچک خونمون بودیم مامانم هم که مریض بود من و دختر خالم توی اتاق بودیم داشتیم درس میخوندیم رفت دستشویی و بیاد گوشیش را ور داشتم رفتم تلگرامش و دیدم به یه فرد به اسم اشکان اس داده که نه همون بار هم غلط کردم اومدم خونتون فهمیدم که آره و اینا گفتم میشه تو راهش اورد کتاب زیستم و برداشتم و تولید مثلش را باز کردم و صبر کردم که برگرده توی اتاق دیدم گوشی و بر داشت و گفت مامان من چیز را یادم رفت بیارم صدای مامانش بشت گوشی میومد گفت پوشک نداری گفت آره گفت خوب کی اونجاست بگو بره برات بگیره آروم گفت آخه روم نمیشه تموم که شد ناراحت بود گفتم بهش اگه چیزی میخوای بگو برات میگیرم گفت نه ولش کن دیدم احساس ناراحتی میکنه هی دلش را میگیره گفتم اگه دلت درد میکنه باهات را جمع کن سینت و دراز بکش آروم میشی همین کار را کرد و دیدم آروم تر شد آروم بهش گفتم متوجه شدم الان میرم برات میگیرم گفت اخه تو نمیدونی من چی میخوام گفتم تو اسم مارکش را بگو خودم میخرم آروم بهم گفت و منم یواشکی کیف مدرسم را برداشت و بعد چند تا فروشگاه تازه بوشک مورد علاقش را بیدا کردم آوردم خونه و یواشکی ا مدم توی اتاق و بهش دادم سریع گرفت و رفت توی دستشویی وقتی اومد بوشکی که کار گذاشته اون لابلا قشنگ بیدا بود خلاصه اومد و بهش گفتم اگه چیز دیگه خواستی هم بگو برات میخرم گفت نه مرسی گذشت اون روز یه روز دیگه که اومده بوده خونمون دیدم روی گوشیش اشکان زنگ زد سریع خودم را رسوندم به بیشش و گفتم اشکان کیه گفت یه بست فطرت اشغال مزاحم گفتم خوب گوشی را بده تا آدمش کنم گوشی را گرفتم اول حرف نزدم دیدم تا وصل شد گفت شیرین من برات یه دکتر بیدا کردم حلش میکنه باز هم حرفی نزدم ببینم چی میگه گفت نسرین بابا پرده را درست میکنم سریع قطع کردم به نسرین گفتم بهش پیام بده بگو بیا سر پارک تا ادمش کنم گفت ول کن بابا شر میشه گفتم غلط کرد بعد کلی حرف زدن تصمیم گرفتیم این کار را بکنیم سر پارک قرار گذاشتیم و من رفتم اونجا و به نسرین گفتم تو نیا با بچه ها گرفتیم یه پس کتک سیر بهش زدیم و چنان لگدی توی تخمش زدم که نعره میزد دیگه از اون به بعد تخم نکرد حتی پیام هم بده اومدم خونه و جریان را برای نسرین تعریف کردم و اون ترسید گفتم تا من هستم از هیچی نترس غلط میکنه دوباره مزاحم بشه کونش میزارم بچه کونی را بعد بهش گفتم جریان پرده چیه سرش را انداخت پایین و هیچی نگفت آروم گفتم من محرم تو هستم به من بگو من دهنش را سرویس میکنم بچه کونی را دیدم بغض کرد و گریش گرفت رفتیم ناهار را خوردیم و اومدیم دوباره مشغول درس خوندن شدیم دوباره سر بحث را باز کردم و گفت ول کن تو رو خدا داغونم رفتم پیشش و دستش را گرفتم و گفتم من به خاطر تو همه کار میکنم یه دفعه با عصبانیت گفت می خوئای بدونی گفتم خوب بگو چی شده آروم گفت پردم را زده گفتم چی دوباره سرش را انداخت پایین و ناراحت بود بهش گفتم خوب چه قدر مشکل پیدا کرده حرفی نزد گفتم یعنی دیگه من نا محرم شدم دیگه من به خاطر تو با این سگ دعوا نکردم میخوای دوباره بزنمش آدرس خونش را بده تو فقط عصبی شد و گفت ولش کن دیگه گفتم باشه بیخیال حالا بگو چقدر داغونه رفت پشت کمذ ایستاد و شلوارش را کشید پایین و با عصبانیتا گفت بیا ببین ربفتم بازش که کردم لا کسش دیدم مشکلی نداشت تو همون حال گفت چطور میگی پردم را زده گفت اخه یه لحظه خیلی دردم گرفت گفت خون هم اومد گفت نه گفتم پس چی را میگی زده گفتم یه لحظه صبر کن با دوربین گوشی عکس توی کسش را گرفتم و بهش نشون دادم گفتم ببین چیزیش نیست که دیدم خوشحال شد همون جا که تو همون حالت بغلش کردم و بوسیدمش و گفتم من باهاتم تا اخرش از بغلش که اومدم اون طرف گفتم فقط توی جلو بود گفت آره خندیدم و گفتم میشه حالا یکم بازی کنیم یه ابرویی کج و کوله کرد و گفت همتون مثل همید تا یه چیزی میبینید هوس میکنید بکنید توش گفت جون من نه نگو شلوارش را کشید بالا و نشت سر درسهاش و دوباره بهش اصرار کردم گفت میخوای چکار کنی گفتم فقط یکم تو رو خدا دیگه حرفی نزد منم لبش را بوسدم و بغلش کردم دیدم حرفی نداره دستم را کردم تو شلوارش و یکم رانش و کسش را مالوندم کیرم شق کرده بود گفت دیگه بسه گفت یه دقیقه صبر کن الان میام رفتم تو اتاق مامانم قرصهاش را بهش دادم و خوابید و برگشتم با کلی هیجان برگشتم و بهش گفتم بیام شروع کنیم گفت نه دوباره بهش اصرار کردم همون طور شلوار و شورتش را کشیدم پایین و از خودم را هم همین طور کیرم که از شورت در آوردم ترسید گفت نمیگذارم بکنی توش گفتم خوب چکار کنیم پس خوابیدم کنارش و گفتم نترس هیچی نمیشه همون طور هم دیگه را بغل کردیم و بهش گفتم برگرد و از پشت یکم مالوندم در کسش خیلی هیجان داشتم تا حالا کس نکرده بودم زیاد طول نکشید ابم را ریختم همون جا لای پاش و تموم شد نوشته

Date: November 28, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *