دانلود

جاری های خواهر

0 views
0%

جاری های خواهر دوست دختر
َسلام خدمت همه اعضاو سکس دوستان شهوانی عرشیا هستم و چند

سالی هست که به این سایت میام و زیر سکس و رو میکنم و از لحظه

به لحظه و یک به یک سکس صفحات و محتوای آن بازدید میکنم

سکس صفحات و محتوای آن بازدید میکنم قبلا چند تا خاطره سکسی واقعی که برایم

قبلا چند تا خاطره سکسی واقعی که برایم اتفاق افتاده بود را

این سایت میام و زیر و رو میکنم و از لحظه به لحظه و یک به یک صفحات و محتوای سکس آن بازدید میکنم قبلا چند تا خاطره سکسی واقعی که برایم اتفاق افتاده بود را برایتان ارسال کردم

جاری های خواهر دوستان شهوانی عرشیا هستم و فیلم سکسی چند سالی هست که به این

لحظه به لحظه و یک به یک صفحات سکس داستان و محتوای آن بازدید میکنم قبلا چند تا خاطره

جاری های خواهر آن بازدید میکنم قبلا چند تا خاطره سکسی واقعی که برایم اتفاق افتاده

آن بازدید میکنم قبلا چند تا خاطره سکسی واقعی که برایم اتفاق افتاده بود را برایتان ارسال کردم مثل سکس بازندایی و دخترخالش و غیره … . ولی الان خدمت آن دسته از دوستان که تازه عضو شدن یا بازدید میکنند خودم را معرفی میکنم اسمم عرشیا و 45 ساله و شغلم هم بواسطه علاقه و سرمایه پدری و همچنین شم اقتصادی خودم فروشگاه بزرگ مخصوص بانوان شیک و به روز میباشد که تشکیل شده از چند غرفه از جمله کیف و کفش برند خارجی – مزون لباس عقد و عروسی – طلا و جواهرات – لباس مجلسی و غیره که مدیریت داخلی فروشگاه را به خواهرزنم واگذار کردم و خودم مشغول امور دیگه مثل اجرای تور سیاحتی و تفریحی ترکیه و دبی و واردات مایحتاج فروشگاه بوده و گهگاهی هم در طول هفته به فروشگاه سر میزنم . اما از لحاظ فیزیکی خدمتتان عرض کنم که به لطف نعمت الطاف خداوندی از شانس بسیار بالایی در زمینه مخ زنی و ایجاد رابطه با زنان و دختران داشته و از همه مهمتر شاید باور نکنید از الت تنالسی قابل توجهی که همیشه موجب خوشی و حتی ناراحتی هم بوده برخوردار می باشم که موجب جلب توجه بوده و همه زنان جوان و یادختران ، عاشق به دست آوردن یا بهره بردن از چنین چیزی می باشند و خیلی ها هم بهره مند شده اند

و اما توصیف خاطره :
این خاطره مربوط به 8 سال پیش می باشد با توجه به متن بالا یکروز از دفتر تور تماس گرفتند که دو تا خانم جوان با دادن آشنایی و نسبت فامیلی تقاضای ثبت نام در تور شش روزه ترکیه را در ایام سال نوی شمسی را دارند و از آنجاییکه ظرفیت تکمیل و جا نداشتیم با اصرار این خانمها با من تماس گرفتند و تعیین تکلیف میخواستند خوشبختانه در طی روزهای بعد چهار نفر که عضو یک خانواده بودند بدلیل مشکلات خروجی کنسل کرده و بلافاصله این دو خانم را جاریهای خواهرم بوده و برای خودشان شاه کس بوده و همیشه آرزوی حتی یک سکس سرپایی را داشتم جایگزین کردیم و خودم شخصا باهاشون تماس گرفتم و هماهنگی لازم را انجام دادیم . زیاد طول نمیدم و مستقیم به متن خاطره رجوع میکنم دقیقا یک روز بعد از رسیدن به استانبول زن برادر بزرگ دامادمون مهین خانم میخواست یه حرفهایی بزنه ولی نمیتونست و من من میکرد و من هم بنا به تجربه کاری فهمیدم که میخوان راحت باشن ولی روشون نمیشد ولی خب من با دادن اطمینان و جلب اعتماد آنانبهشون گفتم که راحت باشن و هر کاری دلشان خواست انجام بدن که شاید ماهم از قبل این اعتماد بهره ای گرفتیم مهین و پریسا اجازه جداشدن از تور را جهت رفتن به کلوپ شبانه و رقص و دانس و تخلیه حس درون خود را خواستند که با توجه به وجود چند زن جوان و دختر در تور و حتی زوج عروس و داماد و ایجاد شک و شبهه و آبروریزی انها را با هماهنگی رزویشن و مدیر داخلی هتل طبقه دیگر هتل جا دادم و به شوخی گفتم که هرجا رفتن و یا خواستن یه کارای زیرآبی برن به من اطمینان کنند و من را در جریان قرار بدن که در این کشور غریب و گرگ صفت حواسم بهشون باشه شب شد ودر پاوین هتل مشغول هماهنگی برنامه فردای تور بودم که یه دفعه چیزی دیدم که همیشه آرزو و مشتاق دیدنش بودم مهین با یه دامن تنگ بالای زانو با جوراب بلند بسیار نازک مشکی با کفش ورنی پاشنه بلند10 سانتی بطوریکه کاسه زانوهاش جلوه خاصی به بدن نیمه لختش داده و یه

Date: April 24, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *