سلام تابستون بود صبح زود رفتم دنبال استاد دوستمه مهارت ویژه ای داره منم استاد صداش میکنم گفتم امروز جون میده بریم سر صبح لب چشمه یه دوش بگیریم اونم همیشه پایه این یکی برنامه بود جفتمون گرمکن ورزشی میپوشیدیم و از این لحاظ گاو پیشونی سفید روستا بودیم گفتم استاد اون شامپوی تخم گاویتم بردار خیلیم شبیه تخم گاون این شامپوی تخم مرغیا استاد رو به من کرد و گفت بزغاله با این حرفت هوس کردن گاو زد ب سرم اول بریم گاو بکنیم بعد بیاییم ی آبتنی مشتیم بکنیم یکی زدم پس کلش و گفتم خاک توو سرت منم مث خودت منحرف کردی بزن بریم ببینیم برنامه چیه سر صبح بود اول رفتیم ببینیم قسمت حموم کردن زنانه کسی هست یا نه اگه نبود جای مشتی واسه شیرجه زدن و حموم کردن سر چشمه بود و با یه بریدگی کوچیک از قسمتی ک مردا استفاده میکردن جدا بود ی گلی خانمی توو روستا بود نمیشد بگی مث سیندرلا بود یا از خوشگلی توو کفش بودیم نه بلکه از بی کسی توو کفش بودیم و هر از گاهی توو کوچه پس کوچه های روستا دسمالیش میکردم شانس خوب ما اونم سر صبح حوس حمام کرده بود و توو قسمت زنانه مشغول شستن تن مبارک بود خدایش کون گنده و خوبی داشت اون موقع بیشتر توو کار کون گاییدن بودیم و زیاد نمی فهمیدیم کس مس چیه اما دختر گیر میاوردم کساشونو دستمالی میکردم اسمشو شنیده بودم اما امتحان نکرده بودم هرچی گیر میاوردم از کون میکردم چ دختر چ پسر دیدم گلی جون کون لخت مشغول شستن خودشه گفتم بیا استاد امروز چیز مشتی به تورمون خورده فقط باید سریع و تیز عمل کنیم ممکنه هر آن یکی سر برسه پریدیم و گلیو گرفتیم گفتم یا بازی یا بازی خراب فهمید راه فراری نداره و پایه ما دونفرم تقریبا از قبل بود تا اومد بگه باید یه نفرتون بیرون پرچین باشه نگهبانی بده یکیتونم بکنه دیدم با صدای بلند گفت آخ نگاه کردم دیدم استاد تا دسته گذاشته کون گلی و نمیذاره تکون بخوره زدم توو سرش گفتم خاک نمی تونی ی لحظه صبر کنی هرچی گلی تقلا کرد ولش نکرد منم رفتم اطرافم نگاه کردم دیدم امن و امانه برگشتم دیدم حسابی مشغولن و کون گلی گذاشته و داره تلمبه میزنه منم راست کرده بودم و نمیشد صبر کرد همینکه گلی گفت جفر کیرتو ببینم طاقت نیاوردم و رفتم از جلو ی تف انداختم رو کیرم بدون مقدمه گذاشتم دم سوراخ کسش گلی گفت داخل نکنی بیچاره بشم اما هنوز حرفش تموم نشده بود نصف کیرم توو کسش بود با ی حل استادم فرستادم عقب و گلی تا اومد بجنبه بقیشم فرستادم داخل و با چند حرکت مث خروسا زود انزال خالی شدم همشم ریختم توو کسش وقتی در آوردم دیدم خون و منی قاطی شده ترسیدم و سریع با لباسام پریدم توو آب و بدون حرکت اضافه در رفتم هر باری گلی رو میدیدم بهم میگفت خروس و زود انزال یا ترسو مث شیر زخمی شده بودم و همش توو فکر ی فرصت خوب برای جبران مافات بودم تا ی درس خوب به گلی بدم تا ی سال بعدم همچین فرصتی گیرم نیومد و تقریبا همه روستا بهم میگفتن خروس حتی بدون اینکه اصل ماجرارو بدونن چیه تا اینکه ی فرصت عالی گیر آوردم ماجرا از این قرار بود گلی رفته بود سر زمین برا باباش ناهار ببره و تنهایی داشت برمیگشت یه نیزار اون نزدیکیا بود دستشو گرفتم پیچوندم و بردمش وسط نیزار که مخفیگاه عالی بود هرچی تقلا کرد ولم کن الان وقتش نیست بیخیالش نشدم تا اینکه راضی شد و گذاشت بکنمش مقدمه چینی لب گرفتن و سینه خوردن و این برنامه ها نبود که مث الانا سر حال بیاریش بعد که توو اوج شد بکنی نه بابا فقط سوراخو میدیدیم به حالت داگ استایل خوابوندم یه تف زدم سوراخ کونش و کیرمم حسابی تفمالی کردم با سوراخش تنظیم کردم همینکه فرستادم داخل مث برق گرفته ها پرید اما ولش نکردم و با یه حرکت تمام کیرمو فرستادم داخل هرچی التماس کرد ولش نکردم نمیتونست زیاد بلند داد و بیداد کنه همون حالت تا ته نگه داشتم تا تکون نخوره و در نیاد یکم صبر کردم و باز شروع به تلمبه زدن کردم به چند دقیقه نکشید باز ارضاء شدم و از کونش در آوردم خواستم شلوارمو بکشم بالا گفت جفر بذار کیرتو ببینم چقدر بزرگه که اشکمو در آورد بهش نشون دادم گفتم بذار منم مال تورو ببینم ک ب پشت خوابید منم از فرصت استفاده کردم دیدم خودشم پایه است باز رو کسش تنظیم کردم و فرستادم داخل ایندفعه بدون مقاومت رفت داخل وسطش انگار مث حلقه باشه رد شد و کامل داخل کردم چند باریم این حلقه مانندو داخل کسای دیگم احساس کردم اول کار لذتی ب آدم منتقل میکنه اما بعد از روان شدن و آبدار شدن کس احساس نمیشه البته گلی بهم گفت استاد چند باری از جلو بعد اون ماجرای چشمه ترتیبشو داده همسایشون بود و موقعیتهای بهتری گیرش میومد اما هیچ وقت بهم نگفته بود نامرد نوشته
0 views
Date: August 26, 2019