سلام بر جلاقین عزیز اسم من رضاس 22سالمه داستان از اون جایی شروع شد که من عاشق دخترخالم شدم البته عاشق سکس با اون بدنش بدن آدمیزاد بود لازم ب ذکر اغراق نیست که سفید بود زیبا بود جادار بود در کل آدم بود همیشه تو کف این لامصب بودم ولی از چهرش معلوم بود که پا نمیده هر چی معنی دار نگاش میکردم از من دور تر میشد ولی کیر عزیز این حرفا سرش نمیشد باید یه کاری میکردم ولی چه کاری دیدم نخیر از تنور این دختر برا ما نون در نمیاد رفتم حموم گلنارو برداشتم یه جق زدم البته تو جق هم خودشو کردم هم ننشو هم اون دسته از عزیزانی ک کامنت فحش الود میزارن البته شامل اون داستان نویسام میشه ها القصه جقو زدم و ارتش کمر ب فاضلاب هدایت شد بلکه رستگار شوند به کل دختر خالمو ول کردم الانم با جق میگذرونم و شعار میدم ک جقیان پرهیزکار ترینند میدونم کمه ولی از دروغ ک بهتره گوهم نخورید ننه جنده ها مگ مامورم ارضاتون کنم این یه داستان متفاوت بود جق بزنید بلکه رستگار شوید نوشته یک جقی
0 views
Date: November 17, 2019