حالی به قیمت فاک رفتن

0 views
0%

سلام خاطره ای که میخام براتون تعریف کنم مربوطمیشه به عید امسال من فرزادم ۱۹سالمه یه پسر همسایه هم دارم که از بچگی با هم بزرگ شدیم اسمش میثمه درسته از بچگی با هم بزرگ شدیم ولی هیچ وقت بهش به چشم رفیق نگاه نکردم بیشتر به خاطر خونوادش به خصوص مامانش که همیشه میثمو با من میفرستاد بیرون تا هر شری پیش اومد بگن تقصیر فرزاده چون هم سه ماه ازش بزرگتر بودم هم مردم داری بلد بودم آتو دست کسی نمیدادم درسم هم عالی بود خلاصه سرتونا درد نیارم از وقتی که حس نیاز به ارضاء شدن بهم دست داد میثم جلو چشمم بود چون هم اندام گوشتی و سفیدی دلشت هم فیسش نرم و بی ریش بود خلاصه یه روز این مامان جندش سیریش ما شد که بیا با پسرم ریاضی کار کن و این حرفا که قبول کردم رفتم تو خونشون این طیبه هم از خونه رفت بیرون منو میثم تنها شدیم این میثمم کلا حواسش به خودش نبود خانوادگی با هم شاد بودن با شرت و شلوارک همگی میگشتن تو خونه خلاصه این سری هم دیدم میثم با شلوارک تنگ پشتشو میکرد مینوشت حشرم زد بالا دیدم ساق پاهاشم بدجور سکسی و سفیده گفتم چطوره مخشو بزنم از موضوع ماهواره شروع کردم گفتم میثم ماهواره را روشن کن ببینیم چی داره روشن کرد بعد رفت تستا را بزنه منم خودما زدم به خریت و زدم کانالای سکسی و گفتم بلد نیستم عوض کنم دستم خورد میثم بدبخت هم که جفت کرده بود گفت بزار باشه فهمیدم میخاره سر صحبتو باز کردمو از مزایا گی گفتم براش که صدای زنگ اومدو جمع کردیم اومدم خونه با این انرژی که میتونم کیرو از عذا در بیارم من سالن میرفتم و فوتسالیست بودم که طبق معمول مامان میثم اونو هم پیش من اورد با هم سالن میرفتیم یه روز که با هم رفتیم سالن میثم زودتر لباس عوض کرد رفت تو زمین که همون اول گفت پام درد گرفت اومد نشست رو سکو منم که هنوز لباس عوض نکرده بودم گفتم بازی نمیکنم نشستم پیشش خودمون دوتایی تو سکو بودیم که دوباره این بدن گوشتیش حشریم کرد گفتم تیری تو سیاهی میزنم شاید همینجا جورشد شروع کردم از بدن خوشگلش گفتن و اینکه چطوری با این بدنو فیس دختر جور نکرده که دیدم کیرش از زیر شرت چسبونش داره بلند میشه گفت تو هم بدن سفیدی داری منم گفتم به تو نمیرسم و دستمو گذاشتم رو کیرش دیدم حال کرده گفت نکن اینجا بچه ها میبینن بردشم سرویس بهداشتی شروع کردیم لب و لوچه خوردن چه لبای نرمی داشت انقدر ازش لب گرفتم صدای نفسش میپیچید گفتم بسه ساکت شو گفتم بیا بریم تو یکی از این دستشوییها گفتم ساک بزن گفت تو هم بزن گفتم باشه پیش خودم گفتم میزنی بعدشم به بهونه شلوغی میریم بیرون کشیدم پایین گذاشتم دهنش کیرم ۱۸سانت بود تا دسته کردم دهنش و وحشیانه عقب جلو میکردم پنج دقیقه زد بد جور حشری شده بودم ابم داشت میومد نمیخواستم بریزه تو پیرهنش ریختم تو دهنش به خودشم همینو گفتم که صدای سوت اومدو بازی بچه ها تموم شد زود زدیم بیرون تو راه برگشتن هی انگولکش میکردم و خوشش میومد قرارشد یه روز خونه ما خالی شد بیاد حال کنیم خونه ما دوطبقه بود طبقه پایین مستاجر داشتیم یه روز که خونواده رفتن شهرستان مراسم دیدم فرصت خوبیه میثمو خبر کرد اونم انگار بهش ساخته بود زود قبول کرد بهش گفتم قایمکی لباس زیر زنونه اگه داری بیار بد جور کینه مامانشا داشتم خوشگل و سکسی بود ولی چون چقولی میکرد بدم میومد ازش میثم یه کرست فقط اورده بود که قرمز بود خودمم کاندوم تاخیری رفتم خریدم با رژ که که میثم بزنه اومد خونه تا درو باز کردم پریدم بقلشو لباشو خوردم هی حرفای سکسی میزدم داغ شده بودم حواسم نبود بلند بلند میگفتم عشق منی لبا تو بخورم میثم جون اونم که دوست داشت سرمنو گرفت بود منم همزمان قمبلاش تو دیتم بود لبشو میخوردم چسبوندمش به دیوار و گردنشا میلیسیدم و گاز میگرفتم اه کوچیک میکشید پیرهنشو در اوردم وای چه سینه های گوشتی داشت شروع کردم نوک سینشا گاز گرفتن اونم موهامو ناز میکرد و درد میکشید گفتم میثم جون وقتشه لباس زیری که اوردی را بپوشی تا رفت بپوشه منم رفتم کاندوما کشیدم رو کیرم و اومدم دیدم چه جیگری شده بود گفتم به نیابت مامانش میگامش رفتم جلو رژا دادم بزنه با اکراه قبول کرد بردمش رو مبل شروع کردم سینه هاشو لیسیدن شلوارشو کندم دیدم وای چه کون خوشتراشی داغ تر و مصمم تر شدم شروع کردم کونشا مالش دادن بلندش کردم گفتم برام ساک بزن گذاشت دهنشو لباش که با رژ نرم تر شده بود خایه هما قلقلک میداد دیدم نصفه ساک میزنه تادسته کردم تو دهنش عقب جلو میکردم صدای اوم اوم کردنش خونه را پر کرد بود یه ربع ساک زد گفت بسه نمیتونم دیگه گفتم نه این حالت بسه گفتم دراز بکش نشستم روش کیرما گذاشتم دهنش دیگه نمیتونست تکون بخوره پنج دقیقه ساک زد بلندش کردم گفتم خم شو خم شد کیرما یواش یواش فرو میکردم همزمان کیرشم دستم بود براش میمالیدم کونش که داشت نرم تر میشد رفتم وازلین اوردم سوراخشا لیز کردم درد نکشه که دیگه کردم توش بدنشو عقب جلو میکردم تو کونم اونم که معلوم بهش حال داده بود مث جنده ها اه میکشید ومنو بیشتر داغ میکرد وای چه کونی داشت از کردنش خسته نمیشدم بیست دقیقه اون حالتی کردمش گفتم حالا تو باید بشینی روش تا تلمبه بزنم نشستم رو مبلو پاما لاز کردم نشست رو کیرم منم ارو اروم میزدم اونم زانوهامو گرفته بود بالا پایین میشد که من سرعتا زیاد کردم و مث فیلم سوپرا تلمبه میزدم صدای چلپ چلوپ پر شده بود میثمم اخ و اوخ میکرد اه میکشید منم میگفتم میثم جون از گاییده شدن لذت ببر ابم کم کم داشت میومد که برعکسش کردم کیرما مالوندم به سینش تا ابم ریخته شد روش یه کم بقل هم بودیم دیدم اونم جق زده ابش اومده رفتیم حموم که همو بشوریم وقتی تموم شد میثم گفت منم میخوام بکنم جا خوردم که هی سمج شدو گفت نامردیه منم باید بکنم گفتم باشه بیا بریم گفت نه همینجا زیردوش گفتم باشه رفت کیرشو بیرون از اب بلند کرد اومد و دراز کشید زیر دوش گفت بشین روش نشستم کونما میمالوندم به کیرش هی میگفت جووون منم گاییدمت منم اه اه میکردم ده دقیقه گذاشت ابش اومد ریخت تو کونم شستیم اومدیم بیرون لباساشا پوشید بره رفتم ردش کردم پایین اومدم از در مستاجر مون رد شدم دیدم دختر مستاجر مون که مطلقه بود بهم گفت خسته نباشید پسرا دور از چشم بزرگترا بد جور تمیز کاری میکنن بد جور جفت کردم اومدم درستش کنم که گفت الکی حرف نزن صدای عشق بازی تو درازکشیدم کشیدنای میثم تا پایین میومد چه برسه من که پشت در خونتون میشنیدم ادامه خاطرمون که مربوط میشه به باج گیری و کولی گیری های این سمیه خانوم و با عاقبت کار مارا اگه خواستین تو سری بعد میگم نوشته

Date: October 16, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *