حال داد اما فازش رو نفهمیدم

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه و دنیا به کامتون باشه عشق و حالتون هم همیشه برپا باشه من نیما هستم یکی از کاربرای شهوانی یه ادم عادی قدم بلنده و بخاطر ورزشهای مختلفی که کردم بدن تقریبا خوبی دارم قیافم عادیه سعی میکنم خوب بگردم کیرمم کوتاهه اما خیلی کلفت بخصوص کله کیرم که شبیه قارچه از خوب روزگار دوران دانشجویی بخاطر کمبود پسر دخترپسند کس دوروبرم زیاد بود ماشین داشتم و قلق دخترا رو بلد بودم درسم که تمام شد یهو دست و بالم از لحاظ دختر و حال و حول خالی شد همه اونا که می شناختم رو یه بار دوره کردم و چندتا مورد جور شد بعد از یه مدت من که عادت به تنوع داشتم برام خیلی سخت شده بود که با یکی دونفر یا مدت طولانی باشم اقتضای سنم بود حتما دنبال راه میگشتم که بی دردسر باشه سایت های دوست یابی و یاهو که اونموقع روم های مختلف داشت سورس خوبی برای من بود یه بار که توی روم یاهو داشتم پشت سر هم می نوشتم کیر کلفت دارم از خانوما کی دوست داره جرش بدم و یکی بهم پیام داد زن من دوست داره طبق معمول فکر کردم طرف کسشر میگه و سرکاریه محل نزاشتم اما ول کن نبود و میخواست ببینش براش عکس کیرمو فرستادم بازم خواست چندتا براش فرستادم شماره داد و گفت زنگ بزن به خط اعتباری داشتم با اون زنگ زدم خودشو کامران معرفی کرد و گفت 33 سالشه مهندس مکانیکه بخاطر کارش ساکن قمه اما تهران زیاد میاد اون تایم هم تهران بود قرار گذاشتیم همو دیدیم جوانب امنیتی رو سنجیدم و بالاخره رودررو حرف زدیم بچه خوشگل بود پوست سفید چشمای رنگی بهش گفتم داستانت چیه تعریف کرد که اسم زنش شیما هست که 27 سالشه زود زن گرفته و زود بچه دار شده و تنوع نداره براش میخواد به آدم بی دردسر پیدا کنه که مخ زنشو بزنه تا خودشم بتونه اینور اونور بپره ذاتا هم دوست داشت بی غیرت باشه بهش گفتم داری کسشر میگی که واسه زنت میخوای گفت باور نداری ایمیل میکنم برات شب که رسیدم خونه عکسایی که فرستاده بود رو توی ایمیل دیدم خودش بود کنار یه دختر خیلی خوشگل توی خونه یه بچه کوچولو هم بود شواهد نشون میداد داره راست میگه اما باورم نمیشد بیخیالش شدم و یه مدت جوابشو ندادم اما پیگیر بود منو دوست قدیمیش معرفی کرده بود به زنش میگفت با زنش حین سکس حرف زده از کیر کلفت من و عکسشو بهش نشون داده و اونم خوشش اومده توی چند موقعیت هم تکرار کرده و بازخورد خوبی گرفته یه بارم یواشکی دیده بود که زنش عکس کیرمنو توی کامپیوترش داره میبینه نمیدونم چرا راست کرده بود زنشو بکشونه تو بازی خلاصه بعد از حدود 4ماه که اعتمادمون جلب شد و اکثر وقتا عکس از توی سکسشون برام می فرستاد و مجازی زنشو میکردم یه روز بهم زنگ زد که تهرانه و بیا ببینیم همو از طرف شرکتشون براش هتل گرفته بودن توی هتل قرار گذاشتیم غروب یه روز زمستونی بود یه شیشه کوچولو الکل با آبمیوه گرفتم و رفتم اون هتله هماهنگ کرد رفتم بالا با یه حوله تن پوش نشسته بود و شروع کردیم حرف زدن و نوشیدن از زنش میگفت و اینا لپ تاپشواورد عکسای جدید زنشو نشون داد خیلی کس بود بهش گفتم خیلی خوبه و کیرمو که راست شده بود رو میمالیدم بهم گفت ببینم کیرتو چندتام عکس بگیرم درآوردم مالیدش و چندتا عکس گرفت بهم گفت خوردنیه ها به شوخی گفتم خب بخورش کیرم اروم گذاشت دهنشو حسابی خورد منم فقط نگاه میکردم و دودوتا چهارتا میکردم که داستان چیه خیلی خوب ساک میزد گفت کون دوست داری گفتم نکنه خودت میخوای بدی گفت اگه بخوای آره اما قرارمون درباره شیما سرجاشه حولشو درآورد فهمیدم که آقا خودش کیرمو بیشتر میخواسته کاملا با کرم موبر موهاشو زده بود از توی کیفش جوراب شلواری زنشو درآوردو پوشید و گفت فکر کن داری زنمو میکنی کونش آکبندنبود اما تنگ بود حسابی کردمشو ابمو ریختم روی صورتش اونشب تموم شد و همچنان فکر میکردم کس گفته درباره زنش عید همون سال بهم زنگ زد گفت زنش تهرانه خونه خواهرزنش گفت شمارتو بهش دادم بهت زنگ میزنه فردا عصرش زنش زنگ زد گفت بیا دنبالم هاج و واج رفتم و دیدم واقعا همون خانوم توی عکساست یه چرخ زدیم گفت کامران چرا اینجوری شده گفتم نمیدونم گفت اینجوری زندگی من خراب میشه اگه بخوام با توهم سکس داشته باشم اون میخواد خودشو ازاد کنه منم گفتم آره زیربار نرو کلا منم جوابشو نمیدم گفت باشه دم غروب بود که میخواستم برسونمش با شیطنت گفت میشه کیرتو ببینم باخود گفتم این که میگه نمیخواد زندگیش خراب شه حتما کنجکاویه فقط بارون میومد و غروب اونم توی عید و خلوتیه تهران شب شده بود که یه جای خیلی خلوت پیدا کردم دراوردم دادم دستش مالیدشو یه ساک مشتی مهمونم کرد با ولع میخورد سرشو نگه داشتم و ابمو ریختم تو دهنش که تف کرد بیرون بعدش ازم قول گرفت دیگه جواب شوهرشو ندم منم گفتم باشه و اون خطمو خاموش کردم هرچند بعدش پشیمون شدم گاهی اما حداقل مجبور نشد نوشته