سلام اسمم نداست ٢٣سال سن دارم واهل كرمانم و ميخواهم داستان مو با شوهر اهوازيم كه تو دانشگاه شيراز با هم اشنا شديم حالا و با هم ازدواج كرديم تعريف كنم حالا يكم از خودم بگم چون شيراز خونه داشتيم اكثر وقتا پيش هم بوديم و با هم سكس داشتيم براي همين تو شيش ماه قبل ازدواج كون و سينم خيلي بزرگتر شده بود از بس اين امير عاشق كونو سينم بود و خيلي ميماليدش خ بريم سراغ داستان عروسيمونو تو يكي از تالار هاي كه تو هفت باغ بود گرفتيم از قبل با امير هماهنگ كرده بوديم كه همون شب بريم كيش برا ماه عسل عروسي كه تموم شد امير با سرعت از هفت باغ به سمت بندر حركت كرد و همه ماشين ها ديگه گمه مون كردن يجا وايساديم گل هارو كنديم تو راه پيچيديم سمت يكي از روستاه هاي بعد پاليس راه اونجا چادر زديم كه بريم لباسامونو عوض كنيم ساعت دو بىد هيچ كس بيرون نبود چادر زديم رفتيم تو چادر امير اول لباساشو در اورد موقع در اوردن لباساش از خود بي حود شدم و رفتم سمت كير بزرگش كه من عشقش بودم به زور شورتشو كشيدم پاين سر كير بزرگشو گرفتم بالا و تخماي همسر عزيزمو كردم دهنم و بالذت مشغول خوردنشون شدم صداي اه اه مردونش داشت ديونم ميكرد بعد از اينكه تخماشو سير خوردم ي ليس از پاين تا بالا زدم و كلاهك ميرشو مردم دهنم و شروع به ساك زدن كردم كير بزرگ عربشو جوري ميخوردم كه پاهاش سست شده بود اينم بگم هردومون عاشق سكس وحشيانه هستيم امير هم گفت تو هم لباساتو در بيار به سختي لباس عروسو در اوردم حالت69شدي البته اين بار رو دلش كيرشو كردم دهنم اونم پا هاشو گذاشت پشت گردنم و سر منو فشار ميداد كير به اون بزرگي رفته بود تو حلقم داشتم خفه ميشدم چند بار اين كارو تكرار كرد تا بلاخره ابش اومد و تمامشو تو حلقم خالي كرد وتمامشو خوردم بعد رفتم باهاش لب گرفتم حالا نو بت من بود امير دهنشو گزاشت رو كوسم و محكم چوچلمو مك ميزد بعضي وقت هاهم زبون مينداخت تو كسم كه ديوونه كننده بود يه دستم رو چوچولم بود يه دستمم رو سر امير كه داشتم بيشتر سرشو فشار ميدادم ديگه داشتم ميومدم پاهام ميلرزيد چوچولمو خيلي سريع تكون تكون دادم و صداي اههههه اهههعهههم چند برابر شد ابم ابم با فشار از چوچولم پاشيد بيرون و امير هم تمامشو خورد ديگه سكس نداشتيم تا كيش تو خونشون يه خونه هم ميش داشتن بگزريم بعد اينكه نهار خورديم شروع كرديم منو خوابوند رو ميز طوري كه سرم اويزون بود اومد از بالا سرم تمام كيرشو ميكرد تو حلقم طوري كه خايه هاش چسبيده بودن به دماغم شروع كرد تلمبه زدن بعد چند بار ميكشيد بيرون تا نفسي تازه كنم نميزاشت بلند شدم ميگفت تفاتو بريز بيرون منم همين كارو ميكردم ديگه كل صورتم ابدهني شده بود و كل ارايشي كه براي همسر عزيزم كرده بودم كلش پخش شده بود تو صورتم بگزريم خودش رفت اسپره زدو قرص خورد كمر خودش سفت بود طوري كه راحت با هم ٤٥دقيقه رو سكس ميكرديم ديگه حالا با اين قرصو اسپره ميدونستم كه خوارم گايدس اومد منم نشسته بودم رو مبل دست انداخت پشت كنرم منو مشيد سمت خودش و تا اسپره و قرص عمل ميكرد كسو كونم خورد ديگع رو اسمونا بودم صداي اههههه اهههههم كل خونه رو خور دبعد ربع ساعت رفتو كيرشو شستو اومد منو نشوند رو مبل كيرشو كرد دهنم دست گزاشت پشت سرم و محكم تلمبه ميزد كل كيرش كه خيس شد خودش نشست جلو مبل و خوابيد جلو مبلو گفت پاهاتو باز كن همين كارو كردم بعد پاشو اورد گذاشت رو كسم و يكم بالا و پاينن كرد كه خيلي حال داد چشامو بستم ناخون شست پاشو كرد توش ديگه واقعا داشتم خيلي حال ميكردم كه ناگهان پاشو برد عقب و محكم زد رو كسم از شدت درد دستمو گذاشتم رو كسم و حالت سجده افتادم رو زمين امير هم اومد پشت سرم كرم نرم كننده اي كه از قبل اورده بود زد رو سوراخ كونم قبل عروسي منو زياد كرده بود از كون برا همين زياد درد نداشتم كيرشو تا ته كرد تو كونم طوري كه روناشو رو لمبر هام حس ميكردم محكم تلمبه ميزد صداي اهتههه اوخخخ خودم با تلمبه هاش قاطي شده بود درد كسو فراموش كردم و چوچولمو ميماليدم وداشتم حال ميكردم من كه ارضاع شدم ابمم باز با فشار ريخت بيرون امير كه ديد من ار ضاع شدم منو بلن كرد و برد رو اوپن اشبز خونه خوابوند طوري كه شكمم رو اوپن بود و پا هام اويزون بودن پا هامو از هم باز كردمو امير مشغول تلمبه شد هر چند گاهي سيلي ميزد دم كونم خم شد و موهامو گرفتو تلمبه ميزد خيلي داشت حال ميداد كه صداي مردونش بالا گرفت و با صداي اخ اوخو اههه خود تر كيب شد ميدونستم كه الان ابش مياد سرعت تلمبشو بيشتر كرد و مو هامم محكم تر ميكشد كه ناگهان كيرشو با فشار تا ته كرد تو چشام داشت از حدقه ميزد بيرون و ابشو تو كنم خالي كرد اين بار ابش خيلي زياد تر بود ابشو ريختو رفت سر يخچال شير موزوموزو خرمايي كه خريده بودو برداشت ورفت رو مبل نشستو مشغول خوردن شد كه خودشو براي كس دست نخوردم اماده كنه به منم گفت بيا خودتو بساز كه بريم سراغ راند٢ منم اب كير هايي كه تو كونم بودنو داشتن ميريختن و خالي كردم يكمشو خوردم امير يه ليوان شير موز بهم داد تا جون بگيرم بعد ربع ساعت استراخت باز بلندم كرد و بردتم باز رو اپن ايندفع به پشت خوابوندتم و امد جفت سينه هامو خوردو يه لب ازم گرفتو رفت پاين پاهامو گزاشت رو شونه هاشو كيرشو يكم ماليد به كسم بعد با كرم هم كير خودشو هم سولاخ كس منو چرب كرد و اخ كامبيزو گزاشت دم نازي منو با يه فشار موچيك سر كامبيزو كرد تو همين جور داشت كم كم ميكرد تو كه يدفع وايساد بعد گفت اماده اي دختر كه باسر تاييد كردم و اونم يكم اورد عقبو يه تقه ي ريز زد يه جيغ بنفش كشيدم و باراي چند لحظه دنيا پيش روم سياه شد بعد كيرشو كشيد بيرونو خونو پاك كردو باز منو بوس كودو گفت خانوم شدنت مبارك عشقم و باز اومد جلوم و پاهامو داد بالا رو شونه هاش و گفت عزيزم يكم تحمل كن و كير بزرگو كلفتشو كامل كرد تو اون داد ميزد كيرم من جيغ ميزدم ميگفتم بكش بيرو ميخواستم درم كه دو طرف لگنمو گرفت و و قتي كه جاباز كرد شروع كرد تلبه زدن و سينه هامو كه با هر ضربش جلو عقب ميشدنو گرفته بود و و چند دقيقه اي يبار هم ميزد دم كونم ديگه صداي اهعههه اهههههم داشت خودمم ديونه ميكرد واقا كس خيلي حالش بيشتر بود رو ابراع بودم دوبار ار ضاع شده بودم كه امير باز سرعتشو بيشتر كرد و يدفعه منو اورد پايين دو زان جلوش سريع نشستم گلمو با دست گرفتو كيرشو كرد تو دهنم و ابشو ريخت دهنم كامل ابشو خوردم دو ستان منو امير الان سه ماه كه باهم ازدواج كرديم و خيلي هم باهم خوش ميگزرونيم و عاشق همين و هر هفته حداقل سه بار سكس داريم و اين هم بگم توي اون دو هفته اي كه كيش بوديم هروز منو ميكرد و واقا من عاشق شوهر اهوازيم شدم اگه دوست داشتي بازم خاطراتمو بهتون بگم دوستون دارم مرسي كه خونديد نوشته ندا كس
0 views
Date: May 21, 2019