حال و حول من و آبجیم

0 views
0%

سلام به همه بدون صحبت درباره سکس و با محارم میرم سراصل ماجرا که حال کردن با اجیم بود و با توضیح اینکه اسامی مستعارند اوایل که ماهواره خریده بودم همش منتظر فرصتی بودم تا فیلم سکسی وپروپاچه نگاه کنم اخه کشته مرده ساق پای خانمهام خلاصههههههههههه بعداز مدتی برای هیجان دادن به جق زدنم ترتیبی میدادم که وقتی اجیم دراز کشید رو جاشو خوابید کانال رو بذارم رو شبکه 5ووبقیه چون معمولا بخاطر جدا بودن اتاق مادرم اینا و شب کار بودن داداش بزرگم من وسارا تو اتاق تنها میخوابیدیم و رسیور هم اونجا بود با خیال راحت میشد هرکاری کنم بشرطی که حواسم باشه از اتاق کناری بابا اینا نیان بیرون اوایل بدن اجیم برام زیبایی خاصی نداشت اما کم کم شب وروز دنبال فرصتی برا دید زدنش میگشتم بار اول که نقشه ام گرفت چون تاریک بود ونور چراغی نبود درحالیکه سرش سمت تی وی بود واحساس کردم داره فیلم سوپر رو نگاه میکنه با ترس لرز زیر پتو شورت وشلوارمو دراوردم وکیر20سانتی تراشیده سیخمو گرفتم دست رفتم جلو تی وی واز رو شیشه تی وی میمالوندمش به صورت زن بازیگره نمیدونم اون لحظه سارا چه حسی داشت اما من بهترین وترسناکترین لحظه سکسیمو تجربه میکردم از صبحش که پا شدیم من خودمو به اون راه زدم وسارا دامن رفت حمام و دامن پوش شد دامنش تا نصف ساقش بود اخه کوتاه تر میپوشید مامان اینا بهش گیر میدادن چون سخت گیربودن تا بیاد شب بشه و دوباره شروع کنم اندازه 3روز گذشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت شب دوباره همونکارهارو انجام دادم اما بعداز چنددقیقه رفتم سراغ خودش وااایییییییی کیرم سیخ شد یادش افتادم افتادم روش از روی پتو وکیرمو گذاشتم روی کونش وفشاردادم سارا به رو خودش نیاورد تا ده دقیقه خودمو مالوندم بهش دیگه واقعا حشری شده بودم بلندشدم اروم پتوشو از روی پاش بلندکردم طوری که فکرکنه من نمیدونم بیداره واااااااای ی ی یپاهای سفیدش تا بالای زانوش جلوم بود اما تاریک بود چیکارکنم چیکارنکنم موبایلمو اوردم چراغش روشن کردمو ااااااااااخخخخخخخخخخخ دیگه طاقت نیاوردم چون دمر بود یکی ازپاهش کاملتر بیرون بود انگشتاشو دونه دونه کردم تو دهنم ومک زدم وبعدش با نوک زبون لیسش زدم تا رو زانوش عجب حالی داشتم دوست داشتم یک تکون به خودش بده که متوجه بشم طالب سکسه اما پا قشنگ تکون نخورد کیر داغمو گذاشتم بین تک تک انگشتهاش ومالیدم رو ساق پاش انگارکه لخت افتاده باشی رو یک رودخونه یخ زده واز بس لیزه نمیتونی سرجات بایستی پاهاش نرم وبدون مو بود ببخشید چشام خسته شدن اولین باره اینقدر مینویسم تااینجا داشته باشید تا سرفرصت باقیشو ماجراهام با سارا رو بهتون بگم فعلا نوشته

Date: August 22, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *