حسابداری و سکس

0 views
0%

خب اولش بگم ک من داستان نویس خیلی خوبی نیستم دیگه اگه کاستی داره ببخشید دوستان ماجرا از سر کار رفتن من شروع شد دانشگاه حسابداری خونده بودم و دنبال یه کار در همین رابطه میگشتم ولی چون شابقه کاری نداشتم هیج جا استخدامم نمیکردن تا این که یه آگهی کار آموز رایگان توی روزنامه دیدم رفتم واسه مصاحبه و قبول شدم بعد از چند ماه هم استخدام شدم تقریبا راضی بودم فقط یه چیزی خیلی اذیتم میکرد اخلاق مدیر مالیم بود ک اصلا با هم جور نمیومدیم حدود 9 ماهی گذشت از کارام توی این مدت تمام سعی خودمو می کردم ک اونجا بمونم و باهاش دعوام نشه کم کم رابطمون بهتر شد کم تر تنش داشتین با هم یه روز من یه تا هفت و هشتی زده بودم اخر ساعت بود و میخاستم ازش بپرسم ک اگه کاری نداره برم خونه بهش گفتم من برم با من کاری ندارین دیدم همین جوری داره نگاهم میکنه گفتم چرا این جوری نگاه میگنین شبیه نگاه قبل از عصبانیته همین جوری بهم زل زد و گفت شایدم نگاه قبل از خوردنه فهمیدم منظورش چیه ولی خودمو زدم به اون راه خندیدم رو گوشیم اس داد ک با این تل خوردنی شدی برگشتم بهس نگاه کردم و گفتم اااا آقای چند وقت بعدش یه شب تا دیر وقت کارم طول کشید من و اون مونده بودیم ک کارا رو انجام بدیم توی مالی تنها بودیم موقع رفتن روی یه تیکه کاغذ برام نوشت مواظب خودت باش گفتم باشه بعدش نوشت من دوست دارم زن داشت و یه بچه 5 ساله بهش گفتم بسه به کارمون برسیم ادامه ندید لطفا دوباره واسم نوشت دوست دارم انگار نمیتونست بگه فقط مینوشت منم هی توی این مدت بهش یه جورایی عادت کرده بودم البته نه اون جور دوست داشتن بهم گفت وایسا با هم تا یه جایی بریم بعد کار من زودتر رفتم و چندتا کوچه پایین تر منتظرش شدم اومد و با هم کمی صحبت کردیم از فرداش رابطمون بیشتر شد بعد از کار من میموندم و با هم سکس می کردیم من شلوارمو میکشیدم پایین کنار میزش میموندم و کسمو می مالید منم حسری میشدم دکمه شلوارشو باز میکردمو تا میتونستم براش ساک می زدم سینه هامو در می اوردم و میک میزد اینقدر حرفه ای میخوردک از خود بی خو د میشدم خلاصه برنامه هر شب بعد از کار همین بود تا این ک من تاقت نیوردم بهش التماس کردم ک یه روز بریم خونه و حسابی سکس کنیم اول قبول نمیکرد ولی بعد اوکی داد یه روز صبح رفتیم خونه اون تا اومدیم توی اتاق شروع کرد به لب گرفتن و همون جوری لباسای منو در اورد منو لخت کردو خوابوند روی تخت سریع لباسای خودشم در آورد و خوابید روم وای ک چه حالی میداد خیس خیس شده بوذم و بد جور حشری ازش قول گرفته بودم ک هر کاری بکنیم الا کردن توی کسم چون باکره بودم اونم قبول کرده بود پاهامو داد بالا و کیرشو گذاشت لای پام هی میمالید به کسم و منم داشتم دیوونه میشدم سینه هامو محکم می مالید و هی دست می کشید به کونم چشماش یه جوری شده بود ک داشتم یواش یواش می ترسیدم یه دفعه برم گردوند و لای کونمو باز کرد فهمیدم داغ شده و می خاد از کون بکنه بهش گفتم درم میاد گفت نه اروم باش لای کونمو باز کرد وو گذاشت توی کونم وااای ک چه دردی داشت جیغم در اومد با دست جلوی دهنمو گرفت و تا ته کرد توی کونم هم حال میکردم هم دردم گرفته بود وقتی کارش تموم شد منو چرخوند سمت خودشو گفت خوبی گفتم اره فقط فکر کنم پاره شدم دوباره روی هم خوابیدیم و شروع کردیم به مالیدن هم بعدشم رفتم شرکت الان از اون موقع دو سالی میگذره حالا منم دیوونشم و خیلی دوستش دارم هنوزم گاهی سکس داریم ولی حالا از بودن کنارش حتی بی سکس هم حال می کنم نوشته

Date: October 12, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *