حسن کنار مادرزن خوابی

0 views
0%

سلام من مردی هستم 28ساله معمولی ولی مادرزنی دارم دوست داشتنی وجگر ازخصوصیات بدنی بگم موارد توی چشم مردان باسن و رون های خوش فرم 48ساله که هرکی میبینه فکر میکنه خواهر زنمه من سه سالی هست ازدواج کردم میرم سرمطلب تقریبا هشت ماه پیش رفته بودیم خونه مادرزن که شب مثل بیشتر وقتها موندیم دائی و خاله خانومم اونجا موندن چون جا کم بودہ خونه 3اتاق تودرتو خیلی مهربون خوابیدیم بگم مادرزن من چند ماهی میشد طلاق گرفته بودولی من تااون شب هیچ نظربدی بهش نداشتم وقت خواب من وسط زن ومادرزنم که یک ساعتی خواب بود بودم هرچی بهشون میگفتم اینجا خوب نیست توی کتشون نرفت یک ساعت گذشت ومنم بیدار از ترس آبروم با موبایل داشتم بازی میکردم دیدیم دایی دودفعه ای بلندشد منو نگاه کرد خیالاش راحت شد که خبری ازشیطنت نیست ولی بوی بدن مادرزنه بدجوری حوسیم کرده بود میخواستم یه دستی به کس وکونش بکشم ولی میترسم که بیداربشه نمیدونم چقدری گذشته بود که چرخید واز کون چسبید منم از موقیت استفاده کردم یه پتو انداختم رومون کیرمم که داشت میترکید گذاشتم لای پاش بعد دیدم حال نمیده چون شلوار پارچه ای بودخیلی یواش به قول طغرل کسی شک نکنه دست انداختم ودکمه روبازکردم وازپشت یواش شلوارشو کشیدم تا زیر کونش دیدم مثل اینکه طرف نمیخواد بیدار بشه منم جراتم زیاد شده بود چراق قوه موبایلم روشن کردم ورفتم زیرپتوجاتون خالی منظره ای دیدم که نگووووووو یه کون نه یه سوپر کون توی یه شرت تمام توری سبز مغزپسته ای بسیار چسبون درجا داشت ابم میومد یه نگاه انداختم دیدمم شهر درامن وامان ساعت 3 10 هرکاری کردم شرت پایین نیومد انگارباکون یکی شده بود دباره کیرم از شرتم دراوردم اب دهن جانانه ای زدم لبه شرتشو گرفتم کیرم گذاشتم لای کونش انقدر امق کونشششششششش زیاد بود انگار لاپای دختر 14ساله است کیرم بالا پایین میکردم بادستم پستونش میمالیدم که بعد از پنج شش دقیقه ابم اومدو خالی کردم لای کونش بعد بادستم سوراخ کونش میمالیدم لیز شده بود یواش یواش فروکنم توکنش که دیدم یه تکونی خورد نگو ناکس بیدار بوده به روی نمی اورده من خیلی ترسیدام که فردا به زنم چیزی نگه چرخید اززیر پتو دراومد من خودمو زده بودم به خواب یه نگاهی کردو شلوارش کشید بالا وزیپو بست دوبار همونجا پشت به من خوابید اون شب باتمام لذت وترس از فرداکه چی میشه گذشت این بود اولین برنامه من بامادرزن جان خداحفظ تا قسمت بعد که فردا صبح چی شد نوشته

Date: July 27, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *