حس خوب زندگی

0 views
0%

مدتها بود که همسرم از من فاصله گرفته بود بعضی شبا قبل از اینکه از سر کار بیاد خونه براش یه غذای مفصل آماده میکردم و میز شام رو میچیدم و لباس سکسی میپوشیدم اما پویان وقتی میومد خستگی از سرو روش میبارید منم سعی میکردم بیشتر به اون برسم و حتی خودمو فراموش میکردم شام رو با بی میلی میخورد یه کمی با موبایلش ور میرفت میرفتم کنارش نوازشش میکردم و اون بدون هیچ حسی پا میشد که بره بخوابه و میگفت خیلی خستم شب به خیر شب بخیر آخه چه طور میتونستم شب خوبی داشته باشم با یه شوهر خسته و خواب آلود و بی احساس صبحها که میخواستم برم باشگاه معمولا پیاده میرفتم و تو راه از دست مردا در امون نبودم بعضیا کنارم میومدن و قیمت میخواستن بعضی ها تیکه می اومدن و حتی یکیشون تا توی لابی آپارتمانمون تعقیبم کرد و وقتی دستشو رو باسنم کشید گر گرفتم ولی با عصبانیت بهش گفتم برو وگرنه جیغ میکشم و اون کارت ویزیتشو داد به من و منم پرتش کردم تو صورتش و اون رفت خسته شده بودم میخواستم با تمام وجودم نوازش میخواستم محبت میخواستم یه آغوش سرشار از شهوت میخواستم من هنوز 30 سالم نشده بود اما شوهرم روز به روز از من دور تر میشد تصمیم گرفتم برم شرکتش و یه سری بهش بزنم واقعا دوست داشتم تو دفترش بغلم کنه و ببوستم و من براش ساک بزنم و رو میز کارش منو بکنه و آتیش وجودمو خاموش کنه پویان یه شرکت تبلیغاتی داره و کارگاهشم زیر دفتر کارشه و معمولا تو کارگاهش با استادکارا مشغول ساخت تابلو ها و بنرها هستند وقتی رفتم تو کارگاه سر کارگر گفت تشریف بردن بالا انگار یه هدیه از آسمون بهم داده بودن به سرعت پله ها رو طی کردم وخودمو رسوندم به دفتر وقتی وارد شدم خانم رسایی منشی شرکت نبود انقدر حشری شده بودم که حتی یه لحظه به فکرمم نرسید که ممکنه تو دفتر مدیر باشه و بلافاصله درو باز کردم و رفتم تو و انگار یه لحظه ساعقه بهم خورد تمام بدنم گز گز کرد کله همسر من تو سینه های یه زن وقتی پویان منو دید خشکش زد و گفت تو اینجا چیکار میکنی گفتم گمشو عوضیه لاشی کمشو و بلافاصله از پله ها اومدم پایین و انقدر عصب شده بودم که پله آخری رو ندیدم و نقش زمین شدم ولی من بلافاصله بلند شدم و نشستم تو ماشینو همه کارگرا اومده بودن بیرون پویان رو دیدم دنبالم اومده تا وسط خیابون و واسه یه لحظه با سرعت رفتم که بزنم بهش و بکشمش و اون به موقع خودشو کنار کشید رابطمون دیگه خوب نشد چند شب اول فقط دعوا و مرافه و بعد خفه خون گرفتم من از ترس اینکه پدرو مادرم سکته نکند تحمل میکردمو دم نمیزدم و پذیرفته بودم که زندگیم نابود شد و پویان حالا دیگه بیشتر با منشی عزیزش بود و کمتر خونه میومد و بعضی وقتا واسه گرفتن تبلیغات با منشی عزیزش به شهرهای دیگه هم سفر میکرد و از لج اینکه خواستم بکشمش منو طلاق نمیداد و جلوی من هر کاری دوست داشت میکرد تا اینکه تصمیم گرفتم منم مثل پویان باشم ولی نمیدونستم چطوری صبح یکی از روزا تلفنم زنگ خورد از خواب پریدم دیدم پویانه گفت من تهران نیستم و شاگردم رو میفرستم خونه سوییچ ماشینتو بده بهش باید یه سری کارا رو انجام بده گفتم شب برات بیاره اینجوری میخواست اعصابمو بیشتر خرد کنه و منو بیشتر تحقیر کنه انگار نه انگار که اون خیانت کرده بود ولی حالا وقت تلافی بود فقط سوتین و شورت تنم بود یکی از پیرهن های پویان رو پوشیدمو بدون اینکه دگمه هاشو ببندم منتظر شدم و دعا میکردم یه آدم درست حسابی باشه که میاد زنگ خورد از چشمی در نگاه کردم یه پسر جوون حدودا 28 تا 30 ساله و تقریبا تو پر کفتم کیه گفت اومدم سوییچ ماشینو بگیرم درو باز کردم تا چشاش بهم افتاد اول چشاش درشت شد ویه نگاه خریداری از پاهامو سینه هام کرد و بعد سریع نگاشو از رو من برداشت گفتم بیا تو گفت نه مزاحمتون نمیشم فقط سوییچ رو بیارید من حرفشو قطع کردم گفتم باید بهم کمک کنی پیداش کنم اونم سریع اومد توو من درو پشت سرش بستم راهرو رو رد کرد خونه یکم بهم ریخته بود ولی مهم نبود الان قرار بود یه حال سنگین بهش بدم گفتم شروع کن گفت چیو به شوخی گفتم کردن منو خب بگرد سوییچ رو پیدا کن با این حرف من تعجب کرد و دوباره یه نگاهی به سرو پام انداخت و گفت باشه منم به اوپن آشپزخونه تکیه دادو با ناخنم میزدم به میز اون هر چه به من نزدیکتر میشد من ضربه ها رو سریعتر و قویتر میکرد یه لحضه موند و منو نگاه کرد و اومد به طرفم و من محکم تر میزدم تا اینکه چسبید به من و گفت نکنه قورتش دادیو باید از اون تو درش بیارم آتیش پاره اینو گفتو دستشو کذاشت رو باسنم منم صورتشو تو دستام گرفتمو یه بوس کوچولو از لباش کردمو گفتم چطوری اون تو رو میگردی اونم منو چسبوند به خودشو شرو کرد گردنمو بوسیدنو گفت با تشکیلاتم اگه شما اجازه ورود بدین خیلی شهوتی شده بودم بیش از یکسال حتی کسی بغلمم نکرده بود چه برسه به اینکه از شهوت صدام در نمیومد گفتم در بازه بفرمایید اونم همییطور که گردنو شونه هامو میبوسید گفت در عقب یا در جلو گفتم از هر دری که بتونی بیای تو سریع منو چرخوند و شورتمون تا نصفه کشید پایین و با سر رفت تو کونم و شروع کرد به لیسیدن سوراخ کونم آخ که چقدر دوست داشتم از کون بدم ولی متاسفانه پویان خیلی زود میومد و حتی بعضی وقتا که براش میخوردم میدیدم آبش دهنمو پر کرده وای کونمو داشت با پنجه هاش جر میداد و زبونش تو سوراخ کونم بود داشتم دیوونه میشدم کاش کیرشو بکنه تو یکمی که سوراخ کونمو لیسید شورتمو از پام در آورد پاهامو باز تر کرد و زبونشو از پشت رسوند به کس خیسم اووووووووووووووفف باورم نمیشد تموم بدنم داشت میلرزید داشتم ارضا میشدم خودمو بلند کردم سرشو از پشت هل دادم زیر تر و نشستم رو صورتشو رو زبونش جلو عقب میکردم صدام رفته بود بالا اونم کارشو بلد بود یه دفعه تمام بدنم رعشه گرفت پاهامو جفت کردمو کسمو فشار دادم رو صورتشو سرشو بیشر فشار دادم تو کسم و جلو عقب کردمو داشتم بیهوش میشدم نمیتونستم رو پاهام وایسم اونم دستشو گذاشت زیر کونم تا کاملا ارضا شدم آآآآآه ه ه ه چه حالی کردم من بلند شدو شروع کرد به لبای خیسش از من لب گرفتم مزه کسمو از لبای کسی که حتی اسمشو نمیدونستم میچشیدم آروم گفتم اسمت چیه عزیزم گفت نادر گفتم میخوامت نادر گفت اسم تو چیه گفتم رویا گفت رویایی هستی رویا این جمله رو که شنیدم میخواستم تا ابد زیرش بخوابم نشستمو کمر بندشو باز کردم و دستمو انداختم تو شورتشو یه دفعه عرق سردی رو تنم نشست باورم نمیشد کیرش خیلی بزرگ بود بلافاصله درش آوردم وااای باورم نمیشد کلفت و بلند و متناسب همه چیش خوب بود شلوارو کامل کشیدم پایین و کیر گرمشو گذاشتم تو دهنم وای عالی بود پیش آبشو خوردم معلوم بود مدتها کار نکرده چون پیشابش بند نمیومد منم لذت میبردم و تخماشو مینداختم تو دهنم بلند شدم و شلوارشو در آوردمو و دگمه های پیرهنشو باز کردمو خرطومشو گرفتمو آوردمش کنار کاناپه و خوابوندمش رو کاناپه و کیرشو نگاه میکردم باورم نمیشد چه کیری شروع کردم به خوردن سیر نمیشدم میخورمو میمالیدم تا اینکه منو بلند کردو خوابوند رو دسته مبل گفت اول میخوام اینجا رو بگردم ببینم چیزی پیدا میکنم و سر کیرشو رو کس خیسم میمالید دیگه طاقت نداشتم گفتم بکن نادر زجرم نده و نادر آروم فشار داد تو وای لایه لایه داشتم باز میشدمو کیرشو تو خودم جا میدادم هیچ وقت چنین کیری رو تصور نمیکردم سنگینیش قشنگ تو رحمم بود و کاملا حسش میکردم آخ که آروم آروم کمر میزد منم کاملا داشتم از هوش میرفتم حتی نا نداشتم داد بزنم نادر سرعتشو بیشتر کرد و محکم تر تقه میزد من باز داشتم ارضا میشدم و دعا میکردم آبش نیاد با صدای ضعیفم میگفتم بزن بزن تندر دارم میارم و اومدم وای کیر تو کسم بود و من رو کیر ارضا شده بودم این اولین بار بود یه همچین حسی داشتم نادر یکم مکث کردو کیرشو در آرود منو برگردوند و شرو کرد ازم لب گرفتن تمام لبام بی حس بود من کیر نادر رو میخواستم دستمو گرفت و منو رو کف خونه دمر خوابوند و یه کوسن رو گذاشت زیر شکمم و کونمو باز کردو سوراخمو میلیسید وای نادر من میمیرم برات بخور عزیزم دیگه فقط مال تویه بعد انگشتشو آروم آروم فرو کرد تو و میلرزوند سوراخ کونم باز شده بود و داشتم لذت میبردم با بی حالی گفتم نادر کیرت خیلی بزرگه و منم تا جحالا کون ندادم مواظبش باش نادر گفت نگران نباش بلدم با یه همچین کونی چیکار کنم و داشت یعی میکرد انگشت دومشم فرو کنه یکم دردم گرفت ولی با همون حال گفتم بکن عزیزم هر جور که دویت داری بکن دوتا انگشتشو در آورد پاهامو جفت کرد و رفت روی رونهام نشست تخماش و گرمی کیرشو پشت رونم حس میکردمو حس عجیبی داشتم یکم سر کیرشو فشار داد رو سوراخ کونم آخ که خیلی خوب بود کونمو باز کردو یه تف انداخت رو کونم تفش گرم بود با کیرش کل درزمو تفی کرد و یه بار دیگه آروم سرشو گذاشت رو سوراخمو فشار داد منم زور میزدم که کیرشو تو کونم جا کنه وای چه حالی میداد یه دفعه احساس کردم کونم داده میترکه گفتم نادر جررر خوردم بکش بیرون نادر گفت تحمل کن عزیزم تحمل کن تو زیر منی طاقت بیار یکم تو همون شرایط جلو عقب کرد و منم اشکم در اومده بود ولی دردشو دوست داشتم از اینکه نادر داشت کونمو جر میداد بیشتر شهوتی میشدم نادر کیرشو کشید بیرون و کونمو باز تر کرد و دو تا انگشتاشو کرد تو و به سرعت جلو عقب کرد من ناخدا گاه قنبلتر میکرد تا اینکه حس کردم حسابی باز شدم نادر منو حالت سگی نگه داشتو کیرشو آروم فشار میداد تو و با دو تا دستش کمرمو محکم گرفته بود و آروم آروم کمر میزد و لحظه به لحظه بیشتر میکرد تو من داشتم از کون جر خوردن رو تجربه میکردم سرمو گذاشتم رو زمین و دستمو گرفته بودم جلوی دهنم که یه دفعه احساس درد تموم کونمو پر کرد یه جیغ بنفش زدمو فرش زمین شدم نادرم افتاده بود روم من دیگه التماس میکردم نادر بیار بیرون کیرتو دارم پاره میشم و نادر کاملا کیرشو فرو کرده بودو تکون نمیداد و با دست شونه هامو میمالید گوشمو لیس میزد کم کم احساس کردم کونم بی حس شده آرومتر شدم نادر بلند شدو دستاشو گذاشت رو شونه هامو آروم کیرشو تا نصف در آوردو فرو میکرد کم کم سرعتش بیشتر میشدو من جیغ میزدم و هرچی دم دستم بود گاز میگرفتم تا اینکه یه دفعه کیرشو کشید بیرون و هوای سرد رو تو کونم حس کردم نادر گفت دارم میام و تند تند جلغ میزد من نا نداشتم برگردم گفتم بریز رو کمرم نا ندارم گفت بریزم تو کونت گفتم بریز عزیزم قربون کیرت برم که جرم داد شریع کیرشو تا نصف فرو کرد آخ حالا این کیره برام مثل باقلوا بود آب گرمشو تو کونم حس کردم به شدت داده بودم به شدت جر خورده بودم حالا هم آب کیر نادر از رو شیار کونم میریخت لای پام و بهترین حس دنیا رو داشتم به زور خودمو برگردوندم نادر یه لب خفن ازم گرفت گفت عالی بود کاش میتونستم تو بغلت بخوابم ولی باید برم کار شوهرتو راه بندازم منم ناخدا گاه گفتم کس زنش سوییچ رو جاکفشیه نادر خیلی ممنونم عالی بود ولی با ماشینم مثل من رفتار نکنی تو فقط میتونی با من اینطوری رفتار کنی نادر در حالی که لباساشو میپوشید گفت نگران نباش فقط صاحبشو تخت گاز میتازونم خیلی حرفاشو دوست داشتم اومد طرفمو دستشو یه بار دیگه گذاشت رو کسمو گفت رویای امشبم میشی گفتم شوهرم چی گفت اون تا یه هفته نمیاد گفتم رویای هر شبت میشم بوسم کرد و رفت نوشته نقل

Date: March 12, 2021

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *