حس ناب

0 views
0%

بر اساس داستان واقعی نگاه های عمیقش جلو چشمام رژه میرن وقتی میخندید سفیدی دندوناش جلوه ی لبای قلوه ایشو بیشتر میکرد با اون چال کوچیک کنار لپش دزدکی اومد پیشم وقتی کنارم نشست قفسه ی سینه اش از استرس بالا و پایین میشد و چشمای قهوه ایش برق میزد دستمو گذاشتم رو دستش سرد سرد بود فشارشون دادم شاید گرم بشن با تعجب نگام میکرد انگار نمیدونست باید چیکار کنه قند تو دلم آب میشد وقتی حس میکردم ناب ترین حس دنیا رو داره با من تجربه میکنه میفهمیدم اولین دفعه است کنار یه مرد نشسته از تند تند حرف زدناش از دزدین نگاش از قورت دادن آب دهنش هلن سهیل وقتی کنارتم نمیفهمم زمان چطور میگذره سهیل من خوب میفهمم چطور میگذره هلن چطور سهیل با حرف زدن های هول هولکی و خوشمزه ی تو و بی کلاه موندن سر من از بوسیدن لبات هلن وای سهیل تو رو خدا خجالت میکشم نگو سهیل هلن باور کن میپرستمت شدی همه ی دنیای من دختر آخه تا حالا کجا بودی سرمای هوا از پوست بدنم رد میشه دستامو تو هم گره میزنم دلم نمیخواد چشامو باز کنم خیسی ماسه ها پیراهنمو نم کرده اولین دفعه ای که لباشو بوسیدم چشاشو بست سرخ شده بود یه حس شرم و حیای عجیب تو صورتش بود بی حرکت موند و 4 5 ثانیه لبامو نگه داشتم رو لباش بعد آروم جدا کردم چشماشو باز نمیکرد بغلش کردم سرشو قایم کرد تو سینم صدای موج به خودم میارتم یه لبخند بی اختیار رو لبامه هوا سردتر شده دستامو بیشتر دور هم حلقه میکنم چشمامو باز نمیکنم صدای موج ها انگار بیشتر شده دارن با شدت بیشتری به سمت ساحل میان سهیل عزیز دلم تو چرا همیشه بی حالی هلن نمیدونم همیشه ضعف دارم سهیل چیزی نیست حتما واسه ورزش زیادیه هلن اره واسه همونه سهیل سهیل سهیل سهیل جونم عزیزم چیه هلن نه سهیل دست نزن بهشون سهیل مگه مال من نیستن هلن اره خب ولی من سکس نمیخوام سهیل سکس که نیست عزیزم فقط میخوام ببینم چجورین پوستشون لطیف و نرم بود کوچولو بودن تو دستام جا میشدن آروم گرفتمشون تو دستام ضربان قلبشو میتونستم از روی پوست بدنش ببینم بازم چشماشو بست صداش زدم گفتم میخوام چشمات رو ببینم مهربون بود دلش نمیومد یه لحظه دلخور بشم چشاشو باز کرد حس میکردم تو چشماش اشک جمع شده یکم آروم فشارشون دادم آب دهنشو قورت داد نوکشونو گرفتم تو دستم آروم مالوندمشون پلک زد خندید باز چال لپش دستمو بردم پشت کمرش بند لباس زیرش رو شونه هاش افتاد نگاشون کردم چقدر خوشکل بودن سرمو نزدیک بردم نوک یکیشو زبون زدم نگاش کردم خندید نوک اون یکیو با لبام گرفتم مکیدمش نوک اون یکی تو دستام آرو م سر میخورد محکم تر مکیدم تند تند نفس میزد شونه هاشو گرفتم بدنش سرد سرد بود دستامو جدا کردم سهیل هلن جونم چرا اینقدر سردی ازم ترسیدی سهیل من کاری باهات ندارم نگران نباش هر جوری تو بخوای سکس نخوای منم نمیخوام هلن سرمای آب رو با انگشتای پام احساس میکنم بدنم سرد سرد شده مثل بدن هلن سهیل هلن من روز به روز داری ضعیف تر میشی برو دکتر حداقل خیال منم راحت بشه هلن چیزی نیست عزیزم نگران نباش من خوبم فقط ضعیف شدم سهیل هلن عصبیم نکن من نگرانم باید بری دکتر هلن چشم تو عصبانی نشو میرم سهیل عصبانیتم واسه نگرانیمه خوشکل من پاچه های شلوارم خیس شدن سوز عجیبی داره پوستمو میسوزونه در رو باز میکنم شبیه فرشته ها ظاهر میشه لباشو سرخ کرده دستشو میگیرم میاد داخل کنارم رو کاناپه میشونمش خودشو بهم میچسبونه تعجب میکنم نگاش میکنم میخنده باز چال لپش حرف میزنم باهاش انگار حواسش به حرفام نیست بیشتر خودشو بهم میچسبونه نگاهش رو لبامه لبامو میبرم نزدیک دستاشو میزاره دو طرف گردنم لباشو محکم فشار میده مایل میشه روم هلش میدم عقب میخوام ازش بپرسم ذهنم پر از سواله از تعجب کم مونده شاخ در بیارم میفهمه دستشو میزاره رو لبام و با چشماش به سکوت دعوتم میکنه دستام تحمل وزنشو نداره دراز میکشم پاهامو دور پاهاش حلقه میکنم چشماش بسته است زبونشو میمکم نفس هاش داغ شدن صدای نفس هاش داره گوشمو کر میکنه روناش نرم ان حس میکنم خیس شدم تو گوشش میگم ناقلا خیس کردیا هیچی نمیگه دیگه نمیخنده چال لپشو نمیبینم شهوت همه وجودمو گرفته نفسام به شماره افتاده آلتم لیز میخوره صدای آه بلندش تو گوشم میپیچه یه چیزی تو سرم میترکه صداش میزنم نگام نمیکنه دوباره صداش میزنم آروم میگه جانم سهیل میخوای ادامه ندیم هلن ادامه بده خواهش میکنم سهیل هلن مطمئنی خودشو روم بالا و پایین میکنه آلتم وسط بهشتش لیز میخوره خیس خیس شده چرخیدم مثل جوجه زیر تنمه ضعیف و رنگ پریده چشماش سرخ شدن انگار گریه کرده نمیخنده آلتمو فشار میدم جیغش گوشمو کر میکنه لباشو میگیرم تو دهنم میخورمشون آروم میشه یواش عقب جلو میکنم آه میکشه آروم صداش میزنم میگه جان دلم سهیل خوشکل خانمم میخوام چشاتو ببینم نگام میکنه چشماش پر از لذت و درد و شهوته دوباره التمو فشار میدم تو چشماش نگاه میکنم آه میکشه دوباره تند تند آلتمو میفرستم داخل نفساش تند شده نگام میکنه تند تند نفس نفس چشماشو میبنده دندوناشو رو لباش فشار فشار میده بزور از ته گلوش میگه سهیللللل روناش میلرزه ناخن هاشو تو بازوم فرو میکنه باسنشو بالا میاره خودشو بهم فشار میده و بیحال میشه سرد سرد آب همه جای بدنمو گرفته دیگه احساس سرما نمیکنم گرم شدم سوز بدنمو نمیسوزونه هماهنگ با امواج حرکت میکنم به سمت ساحل میرن باز برمیگردن دست خط زیبایی داره چقدر سهیل جون رو خوشکل نوشته میخندم ذوق میکنم چقدر خوشبختم وقتی دارمش سرعت حرکت چشمام دو برابر میشه روی این جمله ثابت میشه ممنونم از اینکه ناب ترین حس دنیا رو به من دادی و با تو تجربه اش کردم قبل از اینکه بمیرم چشمامو باز میکنم نمیتونم درست ببینم پلک میزنم حباب هایی که از دهنم خارج میشه چشمامو میبندم میخنده بازم چال لپش پایان نوشته

Date: December 5, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *