سلام این اولین باره که من دارام داستان مینویسم اگر مشکلی در نوشتار بود ببخشید اسم من امیره و18 سال سن دارم با پسر خالم ایدین کار سیم کشی ساختمان انجام میدیم و اموراتمون میگذره پسر خالم 23 سالشه ما خیلی با هم دوستیم و همیشه با همیم این داستان کاملآ واقعی و ماله 1 ساله پیش است یه روز ما مثل همیشه از خواب بیدار شدیم و رفتیم سر کار روزه خیلی خسته کنندهای بود و من و ایدین خیلی خسته شده بودیم و خیلی هم کثیف از اونجایی هم که ساختمونی که انجا کار میکردم تا خونه خیلی راه بود و ما هم کرو کثیف بودیم به ایدین گفتم که بریم حمام نمره یه دوش بگیریم بعد بریم اون هم قبول کرد رسیدم به حمام و رفتیم تو لباسا رو در اوردیم هردمون کیره کلفت و کون مشتی داشتیم من رفتم زیره دوش داشتم خودمو خیس میکردم که یه دفه احساس کردم یه چیزی اومد لایه پام برگشتم دیدم کیره راست شده ایدینه هردو خندیدیم بعد ایدین گفت پیهای یه حالی با هم بکنیم منظورشو فهمیدم و گفتم نه بابا بده چی داری میگی گفت قرار نیست که کسی بفهمه بین خودمون میمونه خیلی هم حال میده 1دور من 1دور تو من تا به اون روز کون نداده بودم قبول کردم بعد ایدین گفت اول من میکنمت گفتم باشه اون منو خابوند رو سکویه حموم و کیرشو گذاشت لایه پام و ازم خواست لاپامو سفت کنم این کارو کردم و شروع کر به تلمبه زدن خیلی بهم حال داشت میداد و اه و ناله الکی میکردم که بیشتر حال بده بعد ایدین گفت پاشو ساک بزن گفتم اینو دیگه نیستم گ بزن حال میده با اکراه کیرشو تو دهنم کردم و شروع کردم به عقب جلو چه حالی میکر ایدینبعد گفت خوبه و من خوابیدم که ایدین لا کونمو باز کرد و یه حس قلقلک مانندی از سوراخم حس کردم برگشتم دیدیم ایدین با چه اشتهایی سورهخمو لیس میزنه منم کونم تمیز بود و پشم هم نداشت بعد بلند شدخوابید رومگفت میخوام صفرتو باز کنم من که خیلی حشری بودم گفتم وا کن کیرشو خیلی اروم کرد تو که خیلی درد داشت خودمو سفت کردم ایدین کیرشو کشید بیرون بهش گفتم ایدین ای یه قلمو بیخییال درد داره گفت اصلش همینه خودتو سفت نکن راحت جا میره گفتم باشه دوبارهخوابید روم و این دفعه دستو پامو سفت گرفت بعد اروم کرد تو خیلی درد داشت و ایدی تا سره کیرشو میکرد تو تا جا وا کنه بعد یواش یواش بیشتر کرد تو دیگه چشام سیاهی میرفت ایدین بهم گفت برگرد اینو ببین برگشتم دیدم کیرش تا ته تو کونمه شروع کرد به تلمبه زدن وای که چه حالی داشتیم میکردیم من هم حسابی به کونه خودم افتخار کردم همینطر که ایدین منو میکرد ابه من اومد و ایدین دستشو گرفتزیرش و بعد کیرشو داورد و ابمو مالید به کیرش و دوباره شروع کرد به تلمبه زدن دیگه اخراش بود کیرشو کشید بیرونو کرد تو دهنم و کل دهنم ترش مزه و خوب بود بعد ایدین افتاد انور و گفت حالا بیا جرم بده ادامه داستان تا چند روز دیگه با نامه حمام نمره 2 نوشته
0 views
Date: July 27, 2018