قبل از هر چی بگم این داستان مربوط میشه به 3 سال پیش یکی از فامیلامون خانوادگی رفته بودن تهران و تو اون چندسال فقط عیدها میدیدیمشون 3تا دختر و یه پسر داشت که دوتا دخترش مجرد بودن یکیشون که از همه کوچیکتر بود اسمش مریم بود و 31سالش بود منم 25 سالم بود اونموقع اونموقع تو فامیل میگفتن مریم با یه پسر رابطه داشته و پسره قالش گذاشته عروسی یکی از فامیل های مشترک برگشتن و چون خونه اون فامیل عروسی بود و شلوغ اومدن خونه ما مستقر شدن و من برخلاف قبلا نگاهم به مریم خیلی متفاوت شده بود احساس میکردم شیطون و هوسی شده مریم قدش یکم کوتاه بود ولی فوق العاده بانمک و شیطون دلیل اصلی اینم که بهش جذب شده بودم سینه هاش بود که خیلی بزرگ بود و اونم اصلا محدودشون نمیکرد تو اون دو روز قبل عروسی یکم شیطونی کردیم و تا فرصت میشد باهم حرف میزدیم و یه بار هم تا بوس پیش رفتیم و ازش لب گرفتم روز عروسی فرا رسید و پدر مریم هم که کلا آدم عجولی بود پیشنهاد داد که به جای اینکه مستقیم بریم تالار زودتر بریم خونه فامیلمون و با خودشون بریم تالار و همه قبول کردن ولی چون دیر گفتن مریم و خواهرم مخالفت کردن که ما هنوز حاضر نشدیم و قرار شد اونا بمونن و موقع رفتن به تالار بریم دنبالشون منم که فورا مغزم جرقه داد و گفتم میمونم و میارمشون به طمع اینکه فرصت بشه باز مریم رو ببوسم اصلا هم فکر نمیکردم فرصت کردنش بشه همه رفتن و ما موندیم مریم رفت حموم همش تو ذهنم بود که چطور یه فرصت دیگه واسه لب گرفتن از مریم فراهم بشه که تا مریم اومد بیرون خواهرم هم رفت حموم حالا من مونده بودم و مریم تا خواهرم رفت حموم من به بهانه اینکه از مریم تافت بگیرم رفتم تو اتاق و انتظار داشتم که مریم اعتراض کنه ولی باورم نمیشد مریم اینقدر جلوم راحت باشه و با اینکه فقط با یه حوله دور بدنش بود ار بالای سینه هاش تا زانو اصلا جا نخورد منم ازش تافت گرفتم و رو تخت نشستم و اونم گفت امر دیگه ای داری میخوام لباس بپوشم منم که دیدم مریم اینقدر آدم راحتیه گفتم خب بپوش مگه من نذاشتم بپوشی یه لبخند زد و بهم پشت کرد و شروع کرد به خشک کردن موهاش و گوشش منم که میدونستم نهایتا بیست دقیقه فرصت دارم که هرکاری کنم و میدونستم دیگه همچین فرصتی پیش نمیاد دلم رو به دریا زدم و گفتم مریم بازم بهم بوس بده اونم گفت خودت بیا و منم رفتم از پشت بغلش کردم و سفت ممه هاش رو گرفتم تو دستم و صورتش برگردوندم و بوسیدمش و بهش گفتم برگرد اونم برگشت و ایندفعه حسابی لباشو خوردم کیرم شق شده بود و به شلوارم فشار میاورد منم دست مریم رو گذاشتم رو کیرم و اونم مالوندش و تو این فکر بودم که درسته مریم هنوز دختره ولی حتما از پشت میتونم باهاش سکس کنم که مریم گفت تارا خواهرم میاد می بینه منم گفتم اون فعلا نمیاد بیا یه حالی بکنیم و حوله از رو بدنش برداشتم و دیگه داشتم سکته میکردم با دیدن سینه هاش و کس صاف و سفیدش اینم بگم قبل از مریم با یه خانم 40ساله حدود بده بار سکس کرده بودم و خیلی هم ناشی نبودم البته بدن مریم واقعا خوشگل بود خیلی دلم میخواست واسم ساک بزنه ولی فرصت نبود و ازش پرسیدم از پشت بکنم اونم گفت نه از جلو بکن تا اینو شنیدم دوباره کلی کیف کردم و ازش خواستم دولا بشه رو تخت که اون کمربندم رو باز کرد و منم چون وقت تنگ بود خودم فورا شلوارم رو درآوردم و و اونم دولا شد رو تخت و اول سر کیرم رو به کسش مالوندم تا خیس بشه ولی طاقت نداشتم خودم خیسش کردم و کردم تو کسش و شروع کردم به تلمبه زدن و لذت بردن همینجوری داشتم میکردم و به کونش سیلی میزدم که گفت بخوابیم منم خوابوندمش رو زمین و دوباره ممه های خوشگلش رو دیدم و یکم خوردمشون که مریم لنگاشو باز کرد و من خوابیدم بین پاهاش و کیرمو کردم تو کسش و دوباره تلمبه زدن و همزمان هم ممه هاشو میمالوندم و دهنشو میخوردم که احساس کردم دارم به اوج میرم ولی جلوش رو گرفتم و کیرمو از کسش درآوردم که اول مریم ارضا بشه و دوباره کردم تو کسش و بهش گفتم تمرکز کن و بعد دو دقیقه کردنش دیدم چنگم میزنه و فهمیدم داره ارضا میشه منم سرعتم رو بیشتر کردم و اون خیلی باحال ارضا شد و منم بعد چند دقیقه دیگه کردن مریم دیدم بازم دارم به اوج میرم و ایندفعه بدون اینکه به حامله کردن و اینا فکر کنم تا جایی که میتونستم کیرمو تو کس مریم فشار میدادم و تمام آبم رو خالی کردم و روش دراز کشیدم و بعد یک دقیقه فورا بلند شدیم و خودمون رو جمع و جور کردیم و اول من رفتم تو دسشویی خودم رو شستم بعد مریم اون سکس یکی از بهترین سکس ها بود و محشر بود و تو عروسی من و مریم همش همدیگه رو نگاه میکردیم طوری که مامانم بهم تذکر داد که نکنه دارم به مریم علاقه پیدا میکنم چون 6سال اختلاف سنی داشتیم فردای اون روز مریم رفت و با مسیج باهاش رابطه داشتم که فهمیدم قرص اورژنسی خورده بخاطر اینکه حامله نشه و دلیل اینکه پرده نداشت این بود که با همون پسر که قالش گذاشته بود سکس کرده بود بعد اون جریان دوبار مخفیانه رفتم تهران و تو خونه خودشون سکس کردیم و یه بار هم که کار داشتم تو تهران تو خونه دوست مریم سکس کردیم مریم شوهر نکرده و الان کارمنده هنوزم اگه من برم تهران بهش خبر میدم که اگه مکان جور بشه باهم سکس کنیم ولی اگه بحث این نبود که قبل من سکس داشته حتما بیخیال اختلاف سنی میشدم و باهاش ازدواج میکردم چون خیلی شیرین و باحاله نوشته
0 views
Date: February 24, 2020