نیمه های شب بود که با صدای نفس های سنگین بیدار شدم چشامو اروم باز کردم و دیدم که علیرضا روی اناهیتاست کم کم داشت اه و ناله خفیف میکرد من حدود یک متر باهاشون فاصله داشتم و رو به شکم خوابیده بودم و حسی داشتم که تاحالا تجربش نکرده بودم پاهامو سفت به هم چسبونده بودم و داشتم تکونش میدادم با دیدن اون دوتا ناخوداگاه هرلحظه سرعت مالیدن پاهام بهم بیشتر میشد تا اینکه بعد یک دقیقه برای اولین بار تو زندگیم ارضا شدم اونموقع اول دبیرستان بودم ماجرا از اونجا شروع شد که اخرای تابستون بود و با دوتا از خاله هام تصمیم گرفتیم بریم شمال یکی از خاله هام یه پسر داره که اونموقع نوزده سالش بود اونیکی خالمم یه دختر و یه پسر که اونموقع دختر خالم نوزده و پسرخالم ۱۴ سالشون بود وقتی رسیدیم شمال قرار بود بریم هتل که جا نداشت برای همین ویلا گرفتیم شب که شد من و دختر خالم تو یکی از اتاقا خوابیدیم و بقیه ماجرا هم که معلومه چند دقیقه بعد از اینکه من ارضا شدم کار اونا هم تموم شد و پسر خالم از اتاق رفت بیرون منم بعدش خوابم برد صبح که بیدار شدم بیشتر از اینکه حس عجیبی به اون دوتا داشته باشم راجع به ارضا شدنم داشتم فکر میکردم حس فوقالعاده ای داشت که حتی فکر کردن بهش هم دوباره بدنمو داغ میکرد من از مدت ها قبل با این داستانا اشنا بودم ولی هیچ وقت انقدر نزدیک تجربش نکرده بودم رفتم حموم و زیر اب گرم و شروع کردم به مالوندن کسم با یه دستمم سینه هامو داشتم میمالیدم انتظار داشتم مثل شب قبل تو یه دقیقه تموم شه ولی اینبار بیشتر طول کشید هر چی جلوتر میرفتم سرعت مالوندنم بیشتر میشد تا اینکه ارضا شدم اندازه شب قبل لذت نبردم ولی حداقل دیگه حشری نبودم ما از شمال برگشتیم و من عادتم شده بود خودارضایی یه چند ماهی گذشت و اواخر بهمن بود که من خونه تنها بودم تصمیم گرفتم یه پورن دانلود کنم و با اون خودمو ارضا کنم بلاخره بعد کلی گشتن یه دونه فیلم انتخاب کردم و دانلود کردم و شروع کردم به دیدن رو صندلی نشسته بودمو نمیخواستم تا قبل اینکه فیلم تموم شه کاری کنم یه خورده از فیلم گذشت که دیدم خیس خیسم نمیتونستم بیشتر خودمو نگه دارمو همونجا انقدر مالیدم خودمو که ارضا شدم عید شد و قرار بود بریم مسافرت اون خالم که یه دختر و یه پسر داشتم قرار بود بیان که دختر خالم پشت کنکور مونده بود و داشت درس میخوند نیومد باهامون ما رفتیم کیش و از طرف محل کار شوهر خالم یه سوییت دادن بهمون بود یه اتاقشو من و پسر خاله کوچیکم برداشتیم ما بعد از ظهر رفتیم بیرون دور بزنیم من با گوشی این داشتم عکس میگرفتم میخواستم برم عکسایی که گرفتیمو ببینم که دیدم تو برنامه های بازش ویدیو پلیرش هست منم رفتم تو دیدم پر پورنه درسته منم نگاه میکردم ولی حداقل یه سال ازش بزرگتر بودم ولی اون لحظه تنها چیزی که میخواستم این بود که همشو کپی کنم واسه خودم شب بشینم ببینم رفتیم خونه به بهونه فرستادن عکسا گوشیشو گرفتم اونا رو هم فرستادم رفتیم تو تخت خواب امیر رو تخت کناری بود و منتظر بودم بخوابه که فیلماشو پلی کنم که یهو یاد اناهیتا افتادم به بهونه درس خونه تنها بود و فکر اینکه الان علیرضا داره میکنتش دوباره منو حشری کرد اونورو نگاه کردم ببینم خوابیده یا نه که دیدم نور کم گوشیش میاد دیگه برام مهم نبود انقدر حالم خراب بود که برگشتم اونورو یکی از فیلما رو پلی کردم و شروع کردم به مالیدن خودم دیگه واقعا حالم بد بود یه لحظه فکر اینکه حتما امیرم با این فیلمه ابش اومده حشری ترم کرد دیگه به هیچی فکر نمیکردم برگشتم اونورو دیدم هنوز نور گوشیش میاد با اون حال داغون گشتم دنبال عینکمو زدمش یه قسمت کوچیکی از صفحه گوشیش معلوم بود ولی همون یه ذره کافی بود که بفهمم پورنه گوشی رو گذاشتم کنار شلوار و شورتمو باهم در اوردم یه پامو از زیر پتو دراوردم ولی حواسش اصن نبود دو تا انگشتمو کردم دهنم و خیس خیس کردمش و بعد گذاشتم رو کسم و با بیشترین سرعت ممکن شروع کردم به مالیدم خودم بعد یه دقیقه سرمو خیلی اروم چرخوندم دیدم گوشیش خاموشه ولی با نور کمی که از پنجره میومد معلوم بود پتوش داره با شدت تکون میخوره و جلق میزنه با اینکه میدونستم کار اشتباه و احمقانه ایه ولی فقط کیرشو میخواستم بیشتر خودمو تکون دادم تا پتو کامل از روم بره کنار لخت لخت بودمو داشتم با بیشترین سرعت خودمو میمالیدمو همچنان اون احمق از جاش تکون نخورده بود دیگه مجبور شدم و یخورده اه و ناله اروم کنم تا اینو از جاش بکشم بیرون که صدای بیرون کشیدن دستمال کاغذی از جاشو شنیدم یخورده صبر کردم و دیدم روشو اونور کرد و خوابید از یه طرف تو حشری ترین حالت بودم از یه طرفم اعصابم از دست اون خورد بود یخورده خودمو مالیدمو ارضا شدم و خوابیدم چند شب دیگه هم اتفاقی نیفتاد و اون کسخل هر شب جقشو زد تا اینکه برگشتیم بعد عید ما یه اردو داشتیم به یه شهر دیگه شب خسته موقع خواب رسیدیم هتل و همه رفتیم تو اتاقا هر چهار نفر تو یه اتاق هتل یه دختره که کمتر باهاش صمیمی بودم و بیشتر دوست دوستم حساب میشد رفت تو اتاق خواب و ما موندیم چرت و پرت گفتیم یه ساعتی شد که اینا هر کدوم یه تختو برداشتن و من رفتم تو اتاق دیدم تخت دونفرس و دختره روش خوابه رفتم پیش دوستام داد و بیداد این چه وضعشه که بلاخره راضیم کردن بگیرم بخوابم رفتم رو تختو کنارش خوابیدم بعد اینکه مطمئن شدم خوابه گوشیمو دراوردمو هندزفریمو وصل کردم بهش و یه پورن پلی کردم وسطای فیلم نگاهم به مونا که کنارم خوابیده بود افتاد و دیدم عجب سینه ای داره نوک سینه هاشم زده بود بیرون یه شلوار نازک تنگم پاش بود قشنگ هیکل یه پورن استارو داشت تاحالا از این زوایه بهش نگاه نکرده بودم شلوارمو دراوردم نمیدونستم چیکار کنم که ناخوداگاه پامو حلقه کردم دور یه رون پاشو خیلی اروم شروع کردم مالیدن کسم به پاش یه دقیقه ای ارضا شدم اون قسمت از شلوار دختره کامل خیس شده بود ولی هنوز خواب بود منم گرفتم خوابیدم دیگه اتفاق خاصی نیفتاد تا اینکه برگشتیم یه روز تو کتابخونه نشسته بودم که دیدم این دختره مونا اومد کنارم یخورده حرف زدیم و اینا که یهو اومد ازم لب گرفت من شوک شده بودم که اون خندید گفت اونجوری که تو میمالیدی خودتو بهم فک میکنی بیدار نشدم یجورایی با خندش خیالم راحت شد که دستشو گذاشت رو پام گفت زنگ بعدو میتونی نری کلاس گفتم که ورزش داریم و مشکلی نداره مونا یجورایی تو کتابخونه کمک میکرد و کلیدشو داشت زنگ اخرم کتابخونه تعطیل بود زنگ که خورد رفت درو قفل کرد دستمو گرفت رفتیم پشت اخرین قفسه کتابا شروع کرد دراوردن لباساش لخت لخت شد سینه هاش از من بزرگتر بود و نوکش واقعا برجسته بود کسشم تمیز بود گفت لباساتو درنمیاری میخواستم در بیارم که خوابوند منو رو زمین یه حس متفاوتی داشتم فک کردم میخواد لباسامو دربیاره ولی بدون اینکه بپرسه با کسش نشست رو صورتم منم کم نذاشتم و شروع کردم به لیسیدن کسش نفسای تندش منو داشت حشری میکرد بلند شدو چرخید دوباره شروع کردم به لیسیدن کسش داشتم باز شدن دکمه های شلوارمو حس میکردم شلوارمو از پام در اورد بعدشم شورتمو شروع کرد به مالیدنش که دیگه من رو هوا بودم خم شد و اونم شروع کرد به لیسیدن کسم بهترین حسی بود که تاحالا تجربه کرده بودم چن لحظه بعد لرزیدم و ارضا شدم اون ولی هنوز ارضا نشده بود بلند شد از رومو پاهاشو باز کرد واقعا دیگه حال نداشتم ولی رفتم براش خوردم چن دقیقه طول کشید تا اونم ارضا شد و لباسامونو پوشیدیمو رفتیم از اون روز به بعد بیشتر صمیمی شدیم دیگه ولی موقعیت اینکارا پیش نیومد تا یه مدت بعد که ما یه کلاس فیزیک میرفتیم که مختلط بود از اول کلاس کنار من یجوری نشسته بود انگار راحت نیست ازش پرسیدم در گوشم گفت یه خیار تو کونمه من داشتم شاخ در میاوردم گفتم چرا که تعریف کرد به فلانی میخوام بدم تو انتراک گفتم کلا انتراک ۱۰ دقیقه هم نمیشه که گفت واسه همین گذاشتم که خوب باز شه فقط حال کنیم تو اون ده دقیقه منم ناراحت گفتم من همه چیو بت میگم تو بعد همچین چیز مهمی رو نگفتی گوشیشو دراورد گفت تازه اولین بار دیشب باهاش حرف زدم چتو نگاه کردم دیدم کلا نیم ساعت حرف زدن بعد کشیده شده به سکس چت من که اصن مونده بودم بهش گفتم کجا میخوای بهش بدی حالا گفت یه بن بست یه کوچه پایین تر هست تهش یه زمین متروکست و اینا بلاخره انتراک اومدو منم با بقیه رفتم و اخرای انتراک بود که دیدم پسره داره برمیگرده ولی تنهاست مونا زنگ زد و گفت برم اونجا دیدم داره میخنده گفتم چیشد خیارو دید فرار کرد گفت اونو که قبل اینکه بیاد در اوردمش گفتم چرا میخندی خب گفت هیچی کشید پایین میخواستم براش ساک بزنم که نذاشت برم گردوند کرد تو کونم منم کلی داغ شده بودم تا اومدم کسمو بمالم هنوز یه دقیقه هم نشده بود شروع کرده بود که کل ابشو خالی کرد تو کونم باهم خندیدیم گفتم خب بعدش گفت که داشت برام میمالید و میخواست بره بخوره برام که دیدم اگه خوردنشم مثل مالیدنش باشه باید ارضا نشده بیام سرکلاس رفتم پایین براش ساک زدم اونم اینو دید دیگه هیچی نگفت منم شروع کردم به مالیدن خودم ابشو ریخت رو سینه هام یخورده بعدشم من ارضا شدم اینو گفتو یهو مونا دوتا انگشتشو کرد تو دهنم مزه عجیبی داشت گفت غورتش بده منم مجبور شدم بدم که گفت فکر کردی واسه چی زنگ زدم بیای اینم تجربه اولین اب کیرت واقعا نمیدونستم چی بگم چن ماه بعد ما تصمیم گرفتیم بریم باغمون تو کرج و شب هم بمونیم زمین اون باغ نصف نصفه برای شوهرخالمو بابامه که وسطشو دیوار کشیدیم دوتا ساختمون ساختیم توش ولی خب با اینکه جدان اونقد نزدیک هستن که از پنجره اتاق طبقه دوم میشه ساختمون اونا رو دید ساعت حدود ۶ بود که رسیدیم و من رفتم تو اتاق که لباسامو عوض کنم که رفتم کنار پنجره دیدم علیرضا اناهیتا رو داره میکنه موهاشم از پشت گرفته بود دقیقا تختشون تو موازات پنجره بود میخواستم برم به مامان بابام بگم میخوام سریال نگاه کنم بالا میمونم که دیدم شاید برم و برگردم اینا کارشون تموم شده باشه همونجا کنار پنجره دستمو کردم تو شورتمو شروع کردم به مالیدن که مامانم صدام زد خالت اینا اومدن بیا و منم سریع با حال داغون جمع کردم خودمو رفتم پایین دیدم جفت خاله هام هستن با خنده پرسیدم علیرضا و انا کجان پس گفتن که علیرضا باشگاس خودش میاد انا هم با دوستاش بود میرسوننش میخواستم برم بالا که امیرم راه افتاد بیاد بالا میخواستم بزنم لهش کنم اومد و داشتیم چرت و پرت میگفتیم و رفتیم تو اتاق واسه منی که میدونستم چه خبره اولین چیزیو که تو پنجره میدیدم اون دونفر بودن واسه همین پرده رو کشیدم برگشتم دیدم امیر شق کرده قشنگ معلوم بود از رو شلوارش رفتم کنار اینه اونم نشسته بود رو تخت دیدم که حق داره سوتین نبسته بودم دیدم نوک سینه هام قشنگ چسبیده به تیشرتمو معلومه ازونجاییم که داشتم قبلش خودمو میمالیدم کسم خیس شده بود قشنگ خط کسم مشخص بود برای اخرین بار میخواستم یه فرصت بهش بدم موبندمو باز کردمو جلوش اومدم از دستم انداختمشو خم شدم که همون لحظه سفتی کیرشو لای کونم از رو شلوار احساس کردم یخورده خودمو به عقب فشار دادمو اون خودشو محکم داشت بهم میمالید یه سینمو از رو لباس گرفته بود اونیکیم لای پاهام بود هلم داد سمت همون دیواری که پنجره داشت کیرشو از پشت محکم داشت بهم میمالید و دستشم کرده بود تو شورتم با تکون خوردنام پرده تکون میخورد و یه لحظه دیدم هنوز اونا رو کارن همچنان داشت از پشت میکردش و تو این زاویه بیرون اومدن و تو رفتن کیرشو میشد دید البته تو اون فاصله خوب خوب معلوم نبود ولی با اون حال حشری من همه چیز تحریک کننده بود یخورده دیگه مالید منو تا من ارضا شدم و همون لحظه برم گردوند و کیرشو دراورد و کرد تو دهنمو همه ابشو خالی کرد توش با اخرین باری که چن قطرشو از انگشتای مونا خورده بودم خیلی فرق داشت سریع شلوارشو کشید بالا و رفت بیرون منم خودمو جمع کردمو رفتم پایین نیم ساعت بعدم انا اومد یه ساعت بعدم علیرضا شبش با امیر تو حیاط کلی قدم زدمو و کلی با هم حرف زدیم حس متفاوتی بهش داشتم از شب بعدشم هر شب باهم حرف میزدیم ولی دیگه باهم سکس نداشتیم تا اینکه یه مدت بعد باهم دوست شدیم تو قرار اولمون که فقط موقع رفتن تو یه کوچه همو بوسیدیم قرار دوم رفتیم سینما و از شانس من یه خانومه دقیقا بغلم نشسته بودو هیچ کاری امیر نمیتونست بکنه وسطای فیلم بودیم که دستمو بردم رو شلوارش و براش اونقدر مالیدم تا ابش اومد تا اینکه قرار بود خونشون خالی بشه صبحش کلی به خودم رسیدم و بعد از ظهر رفتم خونشون یخورده حرف زدیم و روی مبل شروع کردیم لب گرفتن دستشو داشت میبرد لای پاهام و من داشتم دیوونه میشدم تیشرتمو در اورد و بعدشم سوتینمو خودم باز کردم و شروع کرد به خوردن سینه هام و رفت پایین شلوارمو دراوردو از رو شورت داشت کسمو میمالید شورتمو زد کنار و سرشو برد نزدیکشو شروع کرد به خوردن دیگه واقعا تو حال خودم نبودم تا اینکه ارضا شدم بلند شدمو دیدم شلوارشو دراورده ولی شورتش پاش بود و کیرش قشنگ معلوم بود از روش یخورده مالیدمشو و کشیدم پایین و شروع کردم به خوردن براش یخورده براش خوردم و که قشنگ صدای نفساشو میشنیدم که کشید کیرشو بیرونو منو انداخت رو مبل پاهامو داد بالا گذاشت روی کسم کیرشو شروع کرد مالیدن اونقدر حالم بد بود که حتی اگه میخواست بکنه تو هم مخالفتی نمیکردم یه انگشتشو خیس کرده بودو داشت میکرد توی کونم با مونا قبلش صحبت کرده بودم و کلی از تجربیاتشو در اختیارم گذاشته بود منم خودمو تمیز کرده بودم ولی همون یه انگشتم که کرد تو درد داشت یه کم جلو عقب کردو یه انگشت دیگشم کرد تو و واقعا دردم گرفته بود ولی نمیخواستم جلوشو بگیرم بلندم کردو رفتیم تو اتاق منو انداخت رو تختو از میز کرم برداشتو دوباره اول یه انگشت بعدم دو تا انگشتشو کرد تو کونم بعد سومی رو هم کرد تو که واقعا دیگه دردش وحشتناک بود یخورده نگه داشت و بعد شروع کرد عقب جلو کردن و بعدش کیرشو میخواست بکنه تو که بلند شدم براش بخورم خیس بشه و یجوری براش ساک زدم که همونجا داشت ابش میومد کشید بیرون یخورده وایستاد پاهامو داد بالا سر کیرشو کرد تو کونمو بعدش داشت کلشو میکرد توم که دیگه واقعا خیلی داشت دردم میگرفتو صدام دراومده بود که دستمو بردم رو کسم و شروع کردم به مالیدن کل تمرکزمو گذاشتم رو ارضا کردن خودم تا درد کمتری بکشم کیرشو تا ته کرده بود تو کم کم داشت تلمبه زدنو شروع میکرد با یه دستش سینمو گرفته بود و داشت میمالید سرعت تلمبه زدناش داشت زیاد میشد و قشنگ معلوم بود که قراره ابش بیاد دستمو گرفتو از رو کسم برداشتو خودش شروع کرد به مالیدن داشتم ارضا میشدم که پاهامو دورش قفل کردمو چسبوندمش به خودم اونم چن لحظه بعد ابش اومدو خالیش کرد تو کونم چند وقت بعد مونا با یکی از دوستای امیر دوست شد و یه روز که مامان باباش مسافرت بودن قرار شد من برم خونشون و شب پیشش بمونم شب قرار بود امیر و دوستشم بیان اونا اومدن و مونا هم مشروب اورد و حسابی مست شده بودیم مونا همونجا رو مبل شروع کرد لب گرفتن از دوست پسرشو امیرم که مست داشت نگاهشون میکرد و یه نگاه به شلوارش انداختم دیدم شق کرده دستشو گرفتم بردم تو اتاق شروع کردیم بوسیدن همدیگه جفتمون شدید حشری بودیم لباسامو در اورد و رفت پایین و شروع کردن به لیسیدن کسم دیگه حالم دست خودم نبود و صدام در اومده بود اومد بالا و دوباره بوسیدیم همو زانو زدمو شروع کردم به ساک زدن یخورده که ساک زدم بلندم کرد و برد رو تخت خوابید رومو شروع کرد به مالیدن کیرش رو کسم داشتم دیوونه میشدم یه نگاه به دورو بر کردیم کرمم پیدا نمیشد دیگه اونقدر حالم بد بود که هیچی برام مهم نبود در گوشش گفتم بکن توش اروم سرشو گذاشت روشو هلش داد تو سوزش خیلی زیادی داشت و با فشار تا نصفه کرد تو کسم و در اورد و دوباره کرد تو و اینبار تا ته کرد توش یه حس درد امیخته با لذت خیلی زیاد داشتم چن تا تلمبه دیگه زد و کیرشو کشید بیرونو با دسمال خون روشو تمیزش کرد اینبار من رفتم روش و کیرشو کردم تو کسم و شروع کردم به بالا پایین رفتن اینکه کنترل تلمبه زدناش دست خودم بود خیلی حس خوبی بهم میداد یخورده دیگه ادامه دادم و داشتم ارضا میشدم که گفت ابش داره میاد از روش بلند شدمو یه خورده صبر کرد برم گردوند و از پشت اینبار کسمو میخواست بکنه چند تا تلمبه زد و منم داشتم کسمو میمالیدم تا اینکه ارضا شدم اونم یک دو تا تلمبه دیگه زدو کشید بیرونو ریخت روی کمرم انقدر جفتمون لذت برده بودیم که ناراحت بودم چرا زودتر منو از کس نکرده بود تو بغل هم خوابیده بودیم هیچ وقت قبل این انقدر راحت بعد سکس باهم نبودیم همیشه زود لباس میپوشیدم ولی اینبار خیلی خوب بودش حدود پنج دقیقه بعد میخواستم برم دستشویی لباسامو پوشیدم و درو باز کردم رفتم سمت پذیرایی که در کمال ناباوری دیدم اونا نرفتن تو اتاق و همونجا رو مبل بودن و هنوزم در حال سکس بودن جفتشون پشتشون به من بود هیچ وقت از این زاویه سکسو ندیده بودم کون پر مو پسره که داشت جلو عقب میرفت رفتم دستشویی و سریع میخواستم برگردم که اینا منو نبینن قبل اینکه برم تو از کنار دیوار نگاه کردم که یه موقع برنگشته باشن که دیدم برگشتن مونا پاهاشو داده بود بالا و پسره رو مبل داشت از کس میکردش کیرشو کامل میاورد بیرونو میکرد تو بدجایی گیر کرده بودم قشنگ اگه میخواستم برم تو اتاق میدیدن منو مجبور شدم همونجا وایستم و سکسشونو نگاه کنم یخورده که گذشت پسره دراز کشید تا مونا بره روش از اون زاویه کیرش خیلی بزرگ بود مونا رفت روشو شروع کرد به بالا پایین رفتن صدای اه و نالش خیلی بلند بود داشتم فکر میکردم اگه تو اتاق بودم میشنیدمش یا نه که یهو پسره بلند کرد مونا رو از خودش و کاندومو در اورد و همه ابشو ریخت رو صورت مونا مونا هم رفت رو مبل و شروع کرد مالیدن خودش تا اینکه پسره رفت براش لیسید تا ارضا شد جفتشون باهم رفت حموم و بلاخره میتونستم برم تو اتاق و دیدن سکس اونا هم مثل پورن زنده بودو حشریم کرده بود دیدم امیر بیداره پتو رو زدم کنارو برای اولین بار کیر خوابیده امیرو دیدم هر وقت من تاحالا دیده بودمش شق بود و هیچوقتم تاحالا بعد سکس فرصت باهم بودنو نداشتیم فقط سرش معلوم بود و خیلی کوچیک بود اصن قابل مقایسه با وقتی که راست میکنه نبود شروع کردم به توضیح دادن اینکه گیر کرده بودم اونجا و همزمان داشتم رونشو میمالیدم تا اینکه کم کم داشت دوباره بزرگ میشد کیرش رفتم پایین و شروع کردم به ساک زدن و چرخیدم اونم شروع کرد به لیسیدن کسم یخورده که ادامه دادیم میخواستم بهش بدم ولی چون قبلش ابش اومده بود کاندوم میخواستم که کار دست خودمون ندیم تو اتاق که چیزی پیدا نکردیم درو یخورد باز کردم دیدم همچنان صدای اب میاد پس حمومن به امیر گفتم بره از رو میز یه کاندوم برداره بیاره رفت اوردو براش کشیدم رو کیرشو همونجا سرپا کیرشو کرد تو کسمو شروع کرد به کردنم چون یه بار ابش اومده بود اینبار دیرتر میومد و میتونستیم بیشتر حال کنیم یخورده که گذشت برد منو رو میز گذاشت و پاهامو باز کردو داشت تلمبه میزد با هر تلمبه وسایلای روی میز تکون میخوردن و صدا میدادن واقعا دیگه داشتم میمردم پاهامو دور کمرش حلقه کردمو با چن تا تلمبه دیگه ای که زد ارضا شدم رفتیم روی تختو اینبار کامل روم دراز کشیده بودو داشت میکرد تو کسم و از هم لب میگرفتیم و بعدشم رفت سراغ خوردن سینه هام یخورده که گذشت دراز کشید رو تختو اومدم روش و شروع کردم به بالا پایین کردن که یه انگشتشو کرد تو کونم و شروع کرد جلو عقب کردن داشتم به ارضا شدن نزدیک میشدم و دیگه واقعا صدای اه و نالم شدید رفته بود بالا تا اینکه ارضا شدم از رو امیر بلند شدمو کاندومو دراوردمو شروع کردم به ساک زدن تا اینکه اب اونم اومد یه مدت بعد مونا از ایران رفت و دیگه ندیدمش و منو امیرم همچنان باهم دوستیم نوشته
0 views
Date: April 3, 2019