خاطرات نم خورده

0 views
0%

23 سالم بود و تو ورزش والیبال واسه خودم اسم و رسمی دست و پا کرده بودم کارم تمرین و تمرین بود صبحها و عصرا تو باشگاه و روزای تعطیلی و غیر تمرین هم تو هر زمینی که برو بچ تور میبستن یه روزی که داشتم میرفتم سر زمین بازی حس کردم یه نفر داره دنبالم میآد واسم خیالی نبود واسه همینم زیاد توجه نکردم اما کمی که ادامه دادم بازم همون حس بهم دست داد بی اختیار برگشتم و به عقب نگاهی انداختم دیدم یه دختر 14 15 ساله دنبالمه منم با اکراه و عصبانیت گفتم چیه داری پشت سر من رژه میری هیچی نگفت و فقط یه تیکه کاغذه چهار تا رو دستم داد و زود فرار کرد توی کاغذ نوشته بود اونم با مداد و به سبک کودکانه که من عاشق شما شدم و فلان و بهمان زیاد توجه نکردم اما تعقیب شدن توسط اون دخترک همچنان ادامه داشت نمیدونستم چرا و واسم هم مهم نبود اصلا به این تیپ سن علاقه نداشتم اما وقتی زیاد از حد شد یه روز گفتم بهش که تو اصلا چی میگی حرف حساب چیه بچه جون با دلخوری نگاهم کرد و گفت بچه نیستم گفتم تو میخوای با من دوست شی نمیدونی تو سن و سال من با دخترا سکس میکنن گفت میدونم منم میتونم خلاصه سرتونو درد نیارم قرار شد بریم خونه دوستم که روبروی خونه ما بود و خالی بود من فقط برای تفنن و اینکه یه شوخی با دختره کرده باشم حرف سکس رو پیش آوردم واصلا قصدم سکس باهاش نبود رفتیم تو خونه و اتاق خواب دوستم چند دقیقه که به صحبت گذشت مانتوشو در آوردم و تازه اون وقت بود که به زیبایی دختره پی بردم وای خدا چهره جذابی دخترانه ای داشت که نگو دستمو بردم و روی سینه های متوسطش گذاشتم بقدری سفت و تازه بود که تعریفش برام کار سختیه دیگه طاقتم تموم شده بود بلوزش و سوتینشو درآوردم و سینه های مثل انارش رو به دهان گرفتم باورتون نمیشه بقدری سفت بودن که هر لحظه تصور میکردم از تردی و تازه گی الانه که ترک بردارن مکیدن و خوردن اون سینه های ناز حدود نیم ساعت طول کشید و حسابی تن هر دومون رو گرم کرده بود شلوارشو دادم پایین و با هزار خواهش و تمنا شورتشم از سر راه برداشتم کس سفید و بدون مویی بود که هنوزم که هنوزه از بهترینایی که من دیدم و کردم نمیذاشت بلیسمش من با فشار سرم راهو باز میکردم و دستاشم با دستام گرفته بوده و شروع کردم به لیسیدن چوچوله مست کننده اش کیرم داشت از فشار خون و هیجانی که توش جمع شده بود منفجر میشد دادم دستش و اصرار کردم ساک بزنه که جواب منفی بود منم اصرار نکردم و برگردوندمش تا از عقب بکنمش خیلی تقلا میکرد که نه فقط بمال لای پاو غیره اما مگه من به این حرفا قانع بودم کیر من زیاد بلند نیست حدود 16 سانته اما کلاهک بزرگی داره که باعثه دردسره منه همیشه سرشو خوب خیس کردمو گذاشتم روی سوراخ کون صورتی رنگش دیگه نفساش به هن و هنای بلند و عمیق تبدیل شده بود اونم منتظر تماس و فرو رفتن کیرم بود با احتیاط سرشو فشار دادم که کمی سوراخشو به داخل فشار داد من فکر کردم سرش رفته داخل واسه همین یه فشار محکمتر دادم که کلاهک از روی سوراخ کونش در رفت و با حالتی که به هردومون حال خیلی زیادی داد لای کسش فرو رفت از لذت جیغ کوتاهی کشید و دوباره کلاهکو روی سوراخ تنگش گذاشتم و فشار دادم بالاخره با کم کم فشار دادن تونستم کیر رو توی اون کون تپل سفید که حالا عرق کرده و قرمز شده بود جا دادم با یکم تلمب زدن آروم جاشو باز کرد شروع به تلمبه زدن کردم و تند تند کیرمو توی سوراخ تنگ و چسبونش جلو عقب میکردم داشت آبم میومد گفتم میخوای همشو جا بدم تو کونت با سر گفت موافقت کرد و منم به حالت سگی اونو لب تخت گذاشتم و گفتم تا کپلاشو از هم باز کنه کیر و دادم رفت تو حالا همش توی اون کون بزرگ و کم کار جاشده بود حلقه سوراخشو رو ته کیرم حس میکردم تلمبای آخر من به حدی شدید بود که تخت رو به صدا در آورده بود تمام کیرم رو میکشیدم بیرون و فقط سرشو داخل نگه میداشتم و با یک مکث کوتاه با یه ضرب همشو توی کونش جا میدادم نمیدونم چند بار ارضا شده بود اما من بعد از چند تا تلمبه آسانسوری شدید در حالیکه رو کونش خیمه زده بودم و پستونای نازشو از شدت لذت فشار میدادم آبمو تو کونش خالی کردم از اون به بعد دیگه باهاش نشد که سکس کنم اما از بهترین خاطره ها و بهترین تیکه هایی بود که قسمت من شد دمش گرم مرسی واسه خوندنتون نوشته شاهزاده

Date: October 12, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *