سلام میخوام داستانی رو براتون تعریف کنم که دیروز برام اتفاق افتاد و سکس با نامزدم بود البته اولیش نبوده ولی به من خیلی خوش گذشت من23 سالمه اسم واقعیم الناز نیست اسممو عوض کردم و اسم واقعی شوهرم یا همون نامزدم رضا نیست عوض کردم من پارسال با رضا نامزد کردم خیلی دوسش دارم و از 17 ساگیم باهاش دوست بودم ولی اون موقع سکس نکرده بودیم بعد این که محرم شدیم به هم و نامزد کردیم سکس کردیم من تو یک مدرسه غیر انتفایی دبیر عربیم من دیرز فقط یه زنگ درس داشتم اونم زنگ اول من رفتم کلاس بعد کلاس تموم شد شبش من ورقه تصحیح کرده بودم بد جور خسته بودم و میخواستم حسابی بخوابم ولی دیدم وقتی برم خونه داداش کوچیکم نمیذاره بخوابم و موزیک گوش میده مزاحم میشه شوهرم وضعش تقریبا خوبه دوسال پیش خونه خرید و کمی خرتو پرت مثل تخت خوابو وسایل اشپزخونه ریخت توش تا بعضی وقتا دو تایی خلوت کنیم من گفتم برم خونه خودم هم هیچکس نیست هم گرمه میرمو خوب میخوابم رفتم رسیدم دم در درو باز کردم رفتم تو کلیدو انداختم تا در تو رو هم باز کنم دیدم که در قفل نیست راستش یه کم ترسیدم خواستم زنگ بزنم شوهرم پشیمون شدم گفتم مزاحمش نشم با ترسو لرز رفتم تو رفتم همه جا رو دیدم به جز اتاق خواب رفتم تو اتاق خواب دیدم شوهرم ولو افتاده رو تختو خوابش برده راستش خیلی خوشحال شدم چون یه هفته بود ندیده بودمش یه بوس ازش کردمو سرموگذاشتم رو دستشو بغلش کردم خوابیدم بعد یه ساعت دیدم پیشم نیست پاشدم صداش زدم جواب داد الان میام عزیزم دستشویی بود اومد من از شدت خوشحالی پریدم بغلش اونم محکم بغلم کرد شروع کرد ازم لب گرفتن خیلی دلم براش تنگشده بود بعدش منو انداخت رو تخت خواب خودشم افتاد روم شروع کرد به مالیدن سینه هام اون سینه های منو خیلی دوست داره و همیشه که تنها باشیم باهاشون ور میره راستشو بخواین منم خیلی خوشم میاد قبل خوابیدن مانتو مو در اورده بودم یه بولیز تنم بود با ارامش اونو در اورد و بازم شروع کرد به مالیدن سینه هام چند دقیقه ای طول کشد بعدش بند سوتینمو از پشت باز کردو در اوردش منم خیلی شهوتی شده بودم شروع کرد خوردنو لیس زدن سینه های من خیلی بزرگ شده چون خیلی میخودشون تقریبا پنج دقیقه سینه هامو خورد و با نوک سینه هام بازی کرد رفت سراغ پایین شلوارمو در اورد و کسمو مالید منم خیلی شهوتی شده بودم سرو صدا میکردم شورتمم در اورد شروع کرد به خوردن کسم زبونشو میکرد تو کسم هی در میاورد منم فقط سرو صدا میکردم گفتم عشقم رضا دیگهه نوبت منه ها گفت بفرما نفسم من پاشدم گفتم بخواب رو تخت اونم خوابید بولیزشو در اوردم افتادم بغلش کمی لب گرفت ازم بعدش شلوارشو در اوردم با شرتش دیدم کیرش یا به قول خودمو خودش خیار خان درستو حسابی شق شده گرفتمش تو دستمو خوردمش تقریبا دو سه دقیقه خوردمش بعدش گفت بسته ته اماده ای بکنمت منم گفتم با کمال میل عشقم گفت عقب یا جلو گفت اول جلو اخه پشت خیلی درد داره اونم زود قبول کرد ما همه چی اونجا داریم از کاندوم گرفته تا اسپریو از این چیزا از تو کمد یه کاندوم در اورد داد دستم منم خیار خان رو کردم تو کاندوم یکمی کرم رز ماری زد بهش که یه بوی خوبی داد ادمو بهوش میکرد گفت بکنم گفتم بکن عزیزم اروم سرشو کرد تو اصلا دوست نداره که من درد بکشم واسه همین اولش خیلی اروم میکنه بعد چند دقیقه شروع کرد اروم تلمبه زدن من دراز کشیده بودم رو تخت پاهام از زانو به پایین اویزون کرده بودم پایین تخت اونم بین پاهام بود داشت منو میکرد از بالا هم ازم لب میگرفت خیلی داشتم لذت میبردم تقریبا یه پنج دقیقه همینطور کرد بعدش در اورد گفت برگرد گفتم نه رضا میترسم گفت جون رضا یه کم قول میدم زود ابم بیاد قبول کردم برگشم کونمو قلمبه کردم طرفش اونم اروم اروم کیرشو کرد تو دیگه اهو ناله و جیغم کل خونه رو برداشته بود بعد دوسه دقیقه هردومون ارضا شدیمو کل ابشو تو کونم خالی کردم بعدش با عم رفتیم حموم یه دوش گرفتیمو اومدیم بیرون وتا ساعت 1 ظهر تو بغل هم بودیم بعدشم با هم رفتیم بیرون و رفتیم نهار خوردیمو منو رسوند خونه دم درمونم یه لب اساسی ازم گرفت این یکی از خاطره انگیز ترین سکسای من با عشقم من اولین بار بود داستان مینوشتم اگه تو اصطلاحات اشتباهی داشتم ببخشید اگه خوشتون اومد بازم از سکسامون داستان میذارم براتون بای نوشته
0 views
Date: September 4, 2018