حدود ده سال پیش بود بیست سالم بود پسر داییم از من دو سال بزرگتر بود یه دوست دختر داشت که چپ و راست میکردش دختره هم خیلی خوب بود کلی میخندیدیم هروقت باهاش میرفتیم اینور و اونور یه روز داییم و زنش سر جریانی قرار شد برن شهرستان پسرداییم هم گفت بیا این چند روزو پیش من باش منم با کلی خواهش و تمنا اجازه گرفتم سه روز برم اونجا اونجا که بودیم به پسر داییم گفتم جون من کاری کن منم یه حالی بکنم خلاصه اونم به دوست دخترش که اسمش عسل بود گفت یکی از دوستاشو بیاره واسه من عسل هم شبش زنگ زد و گفت که یه رفیق داره ولی اگه حال کنه و بده فقط کون میده چون پرده داره و منم گفتم که ایول دمش گرم بگو بیاااااد خلاصه اینا اومدن یکم عرق سگی داشتیم و شروع کردیم به خوردن که وسطاش با چند تا شوخی و مسخره بازی شروع کردیم درمورد کردن و کیر و کس حرف بزنیم عسل که خیلی خیلی راحت بود و همه چی میگفت ولی دوستش مهسا با اینکه میگفت و میخندید یکم خجالتی تر بود جریان تا جایی ادامه پیدا کرد که صحبت در مورد بزرگی کیر منو پسرداییم پیش اومد اونا هم خواستن قضاوت کنن مال کی بزرگتره خلاصه پسرداییم کیرشو دراورد و نشون داد منم دراوردم مهسا هم خیلی راحت کیره جفتمونو نگاه کرد و گفت به نظر من سایزتون یکیه فقط کیر تو من خیلی خوشگلتره منم دیگه داشتم منفجر میشم از شق درد همونجا یکدفعه عسل پاشد دست پسرداییمو گرفت و بردش به سمت اتاق و درو بست ولی همون لحظه در دوباره باز شد و عسل سرشو آورد بیرون و گفت خوب کونشو بکن جرش بده و در رو بست و صدای خندشون اومد وای خدای من من با مهسا تنها شده بودم و چون تجربه نداشتم نمیدونستم چجوری شروع کنم یا چی بگم مهسا که اینو متوجه شده بود و خیلی هم حشری بود خودش اومد نشست رو پاهام و کونشو میمالید از رو شلوار به کیرم منم شروع کردم به خوردن گردنش بعد لب گرفتیم لبامو چنان با قدرت میک میزد که درد میگرفت بعدشم نشست کنارم و دستشو از رو شلوار گذاشت رو کیرم و کیرمو مالید منه بدبخت هم همونجا آبم اومد با خودم گفتم آبروم رفت و مجبور شدم عین اسکولها اون وسط بگم ببخشید من باید برم دستشویی خیلی سریع رفتم دستشویی خودمو خوب شستم و خشک کردم با کمک حوله کیرمو باد میزدم که کاملا خشک بشه که تابلو نشه آبم اومده یه شرت شسته و خشک شده هم که تو حموم داشتم برداشتم و پوشیدم و زود اومدم بیرون دیدم داره عرق میخوره و سیگار میکشه خلاصه دوباره رفتیم رو کار لختش کردم سینه هاشو خوردم گلومو داشت چنگ میزد موهامو میکشید خیلی حشری بود گفت زود باش دیگه لخت شو منم سه سوت لخت شدم گفت شرتمو بکش پایین تا شرتشو دراوردم برگشت و قنبل کرد منم شروع کردم به خوردن لپهای کونش و یواش یواش رفتم به سمت کونش صدای آه و ناله عسل هم از اتاق بقلی شنیده میشد کیرم مثل سنگ سفت شده بود از بس به کونش و شرتش عطر زده بود که خیلی راحت با زبون رفتم رو کونش همینجوری که کونشو میلیسیدم با انگشتم هم یواش یواش سوراخ کونشو آماد میکردم کسش خیسه خیس بود و سوراخ کونش بازو بسته میشد ازم خواست انگشتمو تا ته بکنم تو کونش بعد گفت دوتایی بکن منم دوتا انگشت به آرومی داشتم میکردم تو کونش که دیدم از رو مبل وازلین بهم داد نگو از قبل خودش وازلین آورده بود و وقتی من دستشویی بودم گزاشته بود اون کنار منم کلی وازلین مالیدم دور و بر کونش داشتم به آرومی دوتا انگشت میکردم تو کونش که یهو خودش کونشو داد عقب و انگشتانو تا ته کرد تو کونش و ناله کرد گفتم دردت اومد گفت نه حال کردم زود باش بکن توش منم رو کاناپه چرخوندمش یه جوری که بشه راحت کردش سوراخ کونش کاملا باز شده بود کیرمو گزاشتم رو کونش و خیلی آروم شروع کردم به کردنش که بعد از چهار پنج بار جلو عقب کردن ارضا شد بهم گفت من ارضا شدم تو هم جرم بده منم سرعتو بردم بالا که یه دفعه دیدم پسرداییم و عسل اومدن بیرون عسل رفت دستشویی پسرداییم هم که با دیدن صحنه کون دادن مهسا دوباره حشری شده بود بهم گفت رو کمر بخوابونش مهسا هم که خیلی حشری بود و یکم هم مست خودش خوابید رو کمر پسر داییم هم کیرشو گزاشت رو دهن مهسا و مهسا هم همزمان که بهم کون میداد شدوع کرد به خوردن کیره پسرداییم عسل از دستشویی اومد بیرون و با دیدن صحنه گفت چرا وقتی من دوتا کیر خواستم گفتی نه منم که واقعا هرچی میدیدم و میشنیدم دقیقا عین فیلم سوپرها بود نتونستم جلو خودمو بگیرم و آبم اومد مهسا هم که کلا لخت بود از حرص پسرداییم اوند جلو و کیرمو گرفت و شروع کرد با دستش هرچی آب تو کیرم بود فشار داد ریخت رو شکم مهسا بعدشم یه لب ازم گرفت و رفت تو اتاق و درومحکم بست من و پسرداییم هم خندمون گرفت و به مهسا گفتیم پاشو برو خودتو بشور نوشته
0 views
Date: April 29, 2020