خاطره ای تکرار نشدنی

0 views
0%

سلام آرزو هستم مطلقه ۲۷سالمه باقدی تقریبا۱۷۰ وزن ۶۰ پوستم سفید وبور از اون سفیدای تو دل برو وجذاب آدم هاتی هسم خصوصا اگه طرفمم هات باشه وهمو دوس داشته باشیم داستانی که میخوام بگم مربوط به یکی از سکسای خودمو دوس پسرمه هادی دوس پسرم ۲۸سالشه قدش بلند وهیکلی من عاشق هیکلشم قیافه ی جذابی داره یه خورده جدی میزنه ولی خیلی دوس داشتنیه از اون دسته آدمای هات وشهوتی که منو دیوونه میکنه من وهادی مدت خیلی زیادیه با هم هسیم در هفته دیگه کمه کمش سه مرتبه رو سکس داریم انواع پوزیشن های سکسی رو انجام دادیم ولی این خاطره خیلی برامون لذت بخش بود آخرهفته بود هادی همراه چندتا از دوساش به باغی خارج از شهر رفتن وقتایی که زیاد ازم دور میشه خیلی دلتنگش میشم قرار بود چند روز اونجا بمونن منم سعی کردم خودم با کارام سرگرم کنم جمعه صبح بود که بهم پیام داد ظهر میرسم خونه بیا پیشم بال دراوردم با پیامش رفتم دوش گرفتم وصفایی به خودم دادم لوسیون خوشبویی به بدنم مالیدمو منتظر تماس هادی بودم زنگ زد که رسیدم بیا خونه منم چون روز جمعه بود وخونه میدونسن کار خاصی ندارم بیرون یه بهونه تراشیدم که گوشیم خرابه میرم درسش کنم وزدم بیرون یه خورده شیرینی خریدمو رفتم خونه درو باز کرد وهمو محکم بغل کردیم وبوسیدیم دلم براش یه ذره شده بود چایی درس کرده بود کنارش پشت میز نشستم ومشغول خوردن چایی شدیم وحرف میزدیم پامو گذاشتم روی پاهاش اونم برام تعریف میکرد شهوتم زده بود بالا منتظربودم حرفش تموم کنه وببوسمش تلفنش زنگ خورد بلند شدم پشت سرش ایستادم و دستمو دور گردنش حلقه کردمو تو سینش فرو بردم همونجور که با تلفن حرف میزد منم گردنشو میبوسیدم تلفنش که تموم شد نشستم روی پاهاش وشروع کردیم به لب گرفتن گفت کره خرمن تو که منو گاییدی دستمو روی کیرش گذاشتم بلــــه کیرش شق شده بود حسابی همونجا تو آشپزخونه شلوارکشو پایین کشیدمودهنمو روی کیرش گذاشتم وبازبون دور تا دور کیرشو خیس کردم کله کیرشو تا ته توی دهنم فرو میبردم صدای آهش دراومد دستمو گرفت وبلندم کرد همونجور که تومسیر اتاق خواب بودیم همو میبوسیدیمو لب میگرفتیم زبونمو روی لباش میکشیدم ولبای همو میخوردیم به تخت که رسیدیم منو روی تخت پرت کرد و اومد روی من وشروع کرد به بوسیدنم حشرش بالا زده بود تنش داغه داغ بود منو روانی کرده بود تاپمو از تنم درآورد ودستشو برد زیر سوتینم گیره سوتینمو باز کردو کنارتخت انداخت دوتا سینه ی سفیدوبلوری شروع کرد به زبون زدن اطراف سینم وخوردن سینه هام خیلی خوب میخورد نوک سینه هامو زبون میزد وبا لباش آروم گازمیگرفت واااااااای صدام دراومده بود بادستم کیرشو ماساژمیدادم دوتا انگشتشو کرده بود تو کسمو منم ازشدت لذت آاااااااااهم رفته بود بالا شلوارمو دراورد ولباسای خودشو هم ازتنش کند رو به روم ایستادو منم که رو تخت دراز بودم نشستم وکیرشو تو دس گرفتم وبا زبون اول دور تا دور کله ی کیرشو خیس کردم بعد هووووم شروع کردم به خوردن ودیوونه کردن هادی کیرشو تا دسته میکردم تو دهنمو وتا به حلقم میرسید یه اوق میزدمو درش میاوردم تو دهنم تلمبه میزدو ازپشت موهامو جمع کرده بود با دستاشو ومیکشید داشتم خفه میشدم ولی این حسو دوس داشتم چشماش ازشهوت خمارشده بود ومنم دیوونه ی اون لحظه ای بودم که اونجوری با چشاش نگاهم میکرد زیر لب میگفت بخور عشق من بخور عروسکم دوس دارم بخور چنددقیقه ای که براش خوردم دراز کشیدمو اومد روم پاهامو از هم وا کرد کسم خیسه خیس شده بود کیرشو رو لبه های کسم بالا وپایین میکرد واااای داشتم دیوونه میشدم گفتم بزن تو زود باش دیوونم کردی تو یه حرکت چنان کیرشو تا اخر هل داد تو کسم که جیغم دراومد ولی خیلی لذت بخش بود باشدت ومحکم تلمبه میزد که حس میکردم نقشه شومی برای جر دادن کسم داره کسم داشت پاره میشد همونجور که تلمبه میزد سینه هامو با دستش فشارمیداد نفسم تند شده بود شروع کردم به خوردن لباش آهی کشید وآبش اومد همه ی آبشو تو کسم خالی کرد وبی جون کنارم دراز کشید آی من هنوز دلم کیرمیخواست پاشد وابی به کیرش زد وبرگشت مشغول عشق بازی ولب دادن حالت چشماشو دوس داشتم لبامو بین لباش گرفته بود وگازمیگرفت پاشدیمو به اشپزخونه رفتیم چنددقیقه ای استراحت کردیمو نوشیدنی خوردیم پاهامو روی پاش گذاشته بودمو با انگشت به کیرش میمالیدم توی جمع دوستاش به کیر میگفتن نبات نشستم جلوش وگفتم از نباتت بده بخورم قندم پایینه شرتشو پایین کشیدم وشروع کردم به خوردن کیرش بعد از اینکه کیرش بلندکرد نشستم روی کیرش پاهامو دو طرف صندلی گذاشتمو وخودمو روی کیرش تنظیم کردم وااای تا ته تو کسم حسش میکردم من عاشق هادی بودم و همین حس باعث میشد تو سکسمون بیشتر حال کنیم شروع کردم به تلمبه زدن بالا پایین میکردم و دستم از پشت توی موهاش وگردنش بود ولب میدادیم صدای شلق شلق و ناله های من فضا رو پرکرده بود لذت میبردم چندلحظه بعد به ارگاسم رسیدمو ارضا شدم دیوونه وار بلغش کردمو بوسیدم بعد از مکث کوتاهی روی میز ناهار خوری درازکشیدم جوری که هادی کیرشو زد تو کوسم با یه دست سینموگرفته بود ونوازش میکرد وتلمبه میزد صدای آه وناله ام حشریش کرده بود براش عشوه میومدم که لذت ببره انگشتشو روی زبونم میکشید بعد از چنددقیقه ای که تلمبه زد ازمیز پایین اومدو شروع کردم براش خوردن که آبش اومد و با مزه تموم آبشو خوردم بعدشم باهم دوش گرفتیم وازخونه بیرون زدیم هادی بهترین مرد توی زندگیم بود توی تموم مدت طولانی که باهاش در ارتباط بودم اونقدر همه جوره خوب بود که هیچوقت بهش نه خیانت کردم نه خیانت دیدم کاش تموم زن وشوهرای دنیا باهم به این خوبی باشن تا دیگه کسی خیانت نبینه ودلش نشکنه نوشته

Date: March 21, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *