سلام اسمن من امیر علی 21 سالمه بچه تهرانم این داستانی که میخوام براتون بنویسم برمیگرده به دوران 3 دبیرستانم من یه خانواده معمولی دارم من تو دوران دبیرستان خود ارضائی میکردم فلیم سوپر زیاد تو گوشیم داشتم یه سری یکی از فامیل های دور ما امدن خونمون من با دخترش خیلی جور بودم چون خونشون نزدیک خونه ما بود خیلی رفت امد داشتیم وقتی که اینا امدن خونه من تو اتاق خواب بودم داشتم کارایی درسیمو انجام میدادم رشتم کامپیوتر بود که یه دفعه دیدم بیتا امد تو اتاق اع سلام تو اینجا چیکار میکنی سلام انقدر حواست به کامپیوتر که نفهمیدی ما امدیم گفتم بیخیال خوش امدی بفرما تو گفت چیکار میکنی گفتم دارم کارایی درسیمو انجام میدم چظور گفت اگه میشه رم گوشیم ویروس کشی کن گفتم باشه رم داد بهم منم زدم به کامپیوتر داشتم ویروس کوشی میکردم که مادرش صداش کرد رفت منم شیطنتم گل کرد رفتم سراغ فایل هاش دیدم عکس هاش به یه پسر که من نمیشناسم که فهمیدم دوست پسرش همینجوری داشتم نگاه میکردیم یه جا شوکه شدم تو یه فایل فیلم سوپر داشت امد تو گفتم اینا چی حول شد گفت به جون مامانم برای یکی گفتم اره برای دوست پسرت که عکساش هم داری خلاصه بعد یه بحث طولانی گفتم من بهترش دارم میخوای گفت اگه دهنت قرصه اره میخوام گفتم باشه براش ریختم چندتاشم براش باز کردم دید گفت فلیم هات باحال گفتم اینارو داشته باش تا بعد از اون روز اس ام اس بازی ها شروع شد من هرشب اس ام س میدادم بهش گفتم تاحالا رابطه داشتی گفت نه گفتم باشه من خر گفت میخوای چیکار گفتم همینجوری گفت یه چیزایی ازت شنیدم گفتم چی گفت شنیدم مشروب میخوری گفتم چطور گفت خیلی دوست دارم امتحان کنم گفتم خب یه سری بیا برات بگیرم ببین چه جوری گفت چه جوری بیام گفتم بگو میرم پیش رفیقم بیا خونه ما خونه ما هم که همیشه خالیه گفت باشه خلاصه فردا رسید من بساط شروب راه انداختم یه ودکا گرفتم امد گفتم خوش امدیبعد حال احوال بهم گفت نیاری وایسا الان میارم خلاصه مزه شروب همه چیز چیدم با یه اهنگ داریوش شروع کردیم پیک ریختم براش رفتم بالا گفت سلامتی نمیگی گفتم سلامتی طول میکشه بگم بخور برو خورت بعد یه ذره سرفه کرد گفت چرا این انقدر گلورو میزنه گفتم یه تیکه اب میوه بزن پیک دوم سوم چهارم مست مست شد گفت دیگه نمیخورم گفتم هجوری راحتی گفت میشه یه اهنگی بزاری شاد باش یه اهنگ گذاشتم دیدم داره میرقصه گفتم بیتا بالایی ها گفت خیلی خوبه رفتم باهاش رقصیدم داغ کرده بود جلوش وایستادم گفتم میشه ببوسمت خندید گفتم هرجور راحتی یه بوس از لبش گرفتم خوشش امد شروع کرد به لب دادن همینجوری قفل لب گرفتن شده بودیم که دستم انداختم رو سینه هاش بیتا یه دختر سفید خوشگل لاغر بود با سینه های 70 دیدم چیزی نگفت گفتم بریم روتخت رفتیم رو تخت منم شرو کردم گردنش بوسیدن کم کم رفتم پایین سراغ سینه هاش با دستم مالیدم گفتم لباستو درار لباسش با کمک هم دراوردیم یه سوتین سرمه ای تنش بود اونم دراورد شروع کردم خوردن یه دفعه صداش در امد اه ناله میکرد خیلی اروم کم کم رفتم پایین سراغ شلوارش شلوار از پاش دراوردم دیدم شورت سورمیش خیس خیس شورت دراورد شروع کردم از رون هاش بوس کردن تا رسیدم به یه کوس سفید سفید تمیز چوچول هاش با دستم گرفتم مالید دیدم اه ناله هاش داره زیاد میشه یه بوس از کوس گرفتم دیدم شروع کردم به لبم چوچول هاشو بازی کردن 5 دقیقه همینکارو کردم دیدی روناهاش به لرض افتاد یه دفعه آبش با فرشار امد بیرون یه جیغ بلند کشید جلوی دهنشو گرفتم بعد بیاحال شد گفتم بیتا حالا نوبته من شلوارمو دراوردم کیرم کلفت 15 سانت گفت چرا این انقدر بزرگ گفتم برام بخورش یه بوس از سر کیر گرفت بعد شروع کرد لیس زدن گفتم بنداز دهنت انداختش ولی بلد نبود همش دندون هاش میخورد به کیرم از دهنش دراوردم رفتم از یخچال یه کرم اورد سرد سرد بود زدم به سوراخ کونش یه ذره رو انگشت اشارم گرفتم اروم کردم توش یه دفعه جیغ زد گفت بیارش بیرون درد داره گفتم اولش اروم میشه به ذره دستم بالا پایین کردم بعد انگشت دومم کرد یه ذره اروم شده بود گفتم اماده ای الان درد نداری گفت دارم ولی کم تر شده منم سر کیرم کرمی کرد اروم فشارش دادم تو خیلی تنگ بود ولی وقتی فرستادم سرکیرم توش جیغ نزدم گفتم حاله یه دفعه کیرم کردم توش جیغش رفت هوا داشت اشک از چشماش میومد جلوی دهنش گرفتم خوابید روش بوس کردم گفتم بیتا وایسا الان دردش میخواد یه کم وایسادم دیدم اروم شد شروع کرد به عقب جلو ولی اشک هنوز از چشماش میومد یه 5 دقیقه گذاشت دیدم صداش اتاق گرفت اه ناله هاش همه جارو گرفته بود همینجوری میکردم که فهمیدم ابم داره میاد تند تند کردم بعد وایستادم آبم همشو ریختم تو کونش همنجوری بیحال روش دراز کشیدم بعد چن دقیقه گفت امیر علی پاشو از روم پاشدم با دستمال خودشو تمیز کرد ولی من بازم میخواستم گفتم بیتا برام بخورشه اول نمیکردن ولی با التماس قبول کرد خورد بعد چند دقیقه بازم کیرم راست کرد گفتم برگرد دیگه بهش خوش میگذاشت حشوتی شده بود بدجور کیرم کردم تو کونش همینجوری عقب جلو میکردم داشت کیرم پرس میشود بفهش گفتم من میخوابم تو بیا رو کیرم امد رو کیرم بالا پایین میکرد خودشو بعد از 5 6بار بالا پایین اب باز امد ریختم تو کونش بیحال افتاد روم گفت امیر علی این بهترین روزم بود همنجوری یه نیم ساعتی خوابیدم بلندش کردم ترتمیزش کردم لباس همون پوشیدیم بعد یه ربع رفتش امیدوارم دوست داشته باشید اولین بارم بود داستان مینویسم ببخشید اگه طولانی بود اگه خوشتون امد براتون بازم میفرست قربان نوشته امیر
0 views
Date: April 29, 2022