خاطره شهوت انگیز و عبرت انگیز زندگیم ۱

0 views
0%

سلام امیدوارم به خاطر چند سطر اولیه نتیجه گیری کلی نکنید کمی صبور باشید بعد اگه خوشتون نیومد ادامه ندید اینو گفتم بدونید همه این ماجرا گی نیست جز خیلی کمیش هست که نمیتونستم حذفش کنم اونایی که از گی بدشون میاد ببخشند 15 سالم بود من تک پسر خونواده بودم دو خواهر داشتم که نیلوفر بزرگتر از من 18 سالش بود و نازی 11 سالش بود خونواده خوبی داشتیم بابا و مامانم کارمند بانک بودند اون موقع مامانم سیما 36 سالش بود زنی سفید چهره با قد 168 و وزن 75 مامانم خیلی خوشگل بود بابامم خوش قیافه و خوش تیپ بود من یه پسر عموم داشتم به اسم آرش که یک سال از من کوچکتر بود از بچه گی با هم خیلی دوست بودیم ما علاوه بر دوستی عادی رابطه جنسی هم با هم داشتیم هر وقت با هم تنها میشیدیم لاپایی همو میکردیم ولی تو کون هم نمیذاشتیم کیر من بزرگ بود و هر کاری میکردم تو سوراخ کونش نمیرفت البته خود آرش هم سوراخ کونشو سفت میکرد که مبادا کیرم تو سوراخ کونش فرو بره یه شب که آرش خونه ما خوابیده بود من بهش اجازه دادم کیرشو تو سوراخ کونم فرو کنه کیر آرش کوچیک بود و راحت تو سوراخم فرو میرفت شروع کرد به تلمبه زدن من از حسش خوشم اومده بود آرش موقع کردن یه چیزی زیر گوشم گفت که کاوه یه چی بگم ناراحت نمیشی گفتم بگو گفت کون تو هم مثل کون مامانت خیلی با حاله اینو که گفت به شدت ناراحت شدم و از زیرش بلند شدم کیرش از کونم دراومد با عصبانیت بهش نگاه کردم بیچاره با ترس گفت ببخشید نفهمیدم چی گفتم فکر نمیکردم اینقدر ناراحت بشی با عصبانیت بهش گفتم دفعه آخرت باشه از این حرفا میزنی گفت چشم و دمر خوابید که بهشو لاپایی بکنم کون هر دومون بی مو بود سوراخ کون آرش خیلی خوشگل و خواستنی بود ولی به کون و سوراخ کون من نمیرسید بعضی موقعها کون و سوراخ کونمو تو آیینه نگاه میکردمو جق میزدم ساخته شده بود واسه گاییدن بعد اینکه آرشو لاپایی گاییدم نوبت اون شد تا منو بکنه رو سوراخم تف زد و دوباره کیر کوچیکشو فرو کرد تو سوراخ کونم شروع کرد به لاپایی زدن موقع گاییدنم گفت کاوه یه چی میگم قول بده به کسی نگی گفتم آرش مواظب حرف زدنت باش گفت درباره خودمه گفتم خب بگو تلمبه زدنو متوقف کرد گفت باید قول بدی بین خودمون باشه گفتم باشه قول میدم گفت هفته پیش از پشت پنجره دیدم که بابام داشت مامانمو میکرد من یهو حشرم زد بالا زن عموی من زن تقریبا لاغر با کون خوش فرمی بود آروم گفتم جدی میگی گفت آره از پنجره بالکنمون دیدم گفتم خاک تو سر وایسادی همه شو نگاه کردی گفت نه زیاد نه ولی کمی نگاه کردم مامانم دمر خوابیده بوده کونشو داده بود بالا بابام داشت از کس میکردش من هیچی نگفتم فقط گفتم کارتو کن الان نوبت من میشه اونم شروع کرد به تلمبه زدن منم فقط تو فکر صحنه کس دادن زن عموم به عموم بود آرش آب کمی که داشتو تو کونم خالی کرد منم لاپایی کردمشو آبمو لای پاهاش خالی کردم بعدش گفت این عادیه که بابا مامانا با هم سکس داشته باشند منو تو که از هوا نیومدم حالا اگه ناراحت نمیشی بگو تو چی تا حالا دیدی من که با اینکه چند بار صداشونو شنیده بودم با اخم گفتم نه ندیدم دیگه حرفشو نزن دوست ندارم بگیریم بخوابیم فرداش که جمعه بود آرش ناهارم خونه ما موند مامانم جلوی آرش حجابشو رعایت نمیکرد و راحت بود چون آرشو بچه حساب میکرد سر سفره ناهار منو آرش پیش هم بودیم مامانم روبرومون نشسته بود مامانم دامن پوشیده بوده و شرتش کامل معلوم بود چند بار آرشو دیدم که خیره شده به شرت قرمز مامانم که فقط کسشو پوشونده بود و رونهاش کامل معلوم بود این صحنه واسم عادی بود مامانم همیشه اینطور سر سفره مینشست ولی با توجه به حرفی که آرش درباره مامانم زده بود یه چپ چپ به آرش نگاه کردم تا حواسشو جمع کنه اینم بگم خواهرم نیلوفر خیلی رابطه دوستانه ای با آرش داشتند و زیاد شوخی و بگو بخند میکردند ولی بعد از اون شب من دیگه به آرش به خاطر حرفی که درباره کون مامانم زده بود اعتماد نداشتم بعد اون شب من به خاطر حرف آرش به کون مامانم بیشتر دقت میکردم حق با آرش بود کون مامانم خیلی با حال بود ی کون تقریبا بزرگ که وقتی شلوار تنگ میپوشید شلوارش میرفت لای کونش که کامل کونش معلوم میشد من بارها به خاطر سکس عموم با زن عموم جلق میزدم ولی به مامان خودم حس نداشتم ولی کمی انگولک شده بودم سکسشو با بابام ببینم به همین خاطر منتظر فرصت بودم تا منم مثل آرش این تجربه رو داشته باشم خدابگم آرشو چیکار نکنه هر چند بعضی شبا صدای آه و اوه مامانمو از اتاق بابا مامانم شنیده بودم ولی واسم مهم نبود اینم بگم مامانم حجابش معمولی بود مانتو بعض موقعها کوتاه با روسری یا شال میپوشید یه روز پنجشنبه صبح خواهرام خونه نبودند مامانم از من پرسید بیرون نمیری تا بابات نیومده من خونه رو همه شو یه جارو بکشم اعصاب تو هم خورد نشه من به شدت به صدای جارو برقی حساس بودم اولش گفتم میرم تو اتاقم ولی بعد قیافه مامانمو دیدم که به خودش رسیده و از جواب من ناامید شده یه لحظه پیش خودم گفتم شاید میخواد با بابا سکس کنه داره منو دک میکنه همون لحظه فکر شیطانی به سرم زد که برم برون تا بابا مامانم سکس کنند من اگه بتونم برای چند لحظه تماشا کنم گفتم باشه میرم بیرون واسه ناهار میام چهره مامانم باز شد خوشحالی رو میشد تو چشای قشنگش دید پرسیدم بابا کی میاد گفت دقیقا نمیدونم ولی قراره امروز زودتر بیاد لباسامو پوشیدم خداحافظی کردم دراومدم بیرون یه نیم ساعتی تو خیابونا قدم زدم گفتم برم یه جا قایم شم تا بفهمم بابام کی میاد تا بتونم به خواسته م برسم تو راه برگشت از فکر اینکه احتمال داره گاییده شدن مامانم توسط بابامو ببینم هیجان داشتم حالتهای مختلفشونو تو ذهنم مرور کردم کمی واسه این کار دودل شدم ولی آخر تصمیم گرفتم و به خودم قول دادم فقط همین یه بار باشه رفتم خونه کفشای پدرم نبود فهمیدم هنوز نیومده گفتم برم تو پاسیو هر وقت بابام اومد اگه رفتند سر کار برم نگاهشون کنم سرمو گذاشتم جلو در ورودی صدای جاروبرقی نمیومد معلوم بود مامانم کارش تموم شده اما چه زود آخه خونه ما بزرگ بود آروم درو باز کردم رفتم داخل مامانمو ندیدم کمی اومدم جلو ببینم تو آشپزخونه ست تو آشپزخونه هم نبود خیالم راحت شد که راحت میتونم برم تو پاسیو اومدم برم سمت آشپزخونه که یهو صدای صحبت از اتاق بابام مامانم شنیدم تعجب کردم بابام که هنوز نیومده بود خواهرامم که نباید اینقدر زود برگشته باشند به اتاق نزدیک شدم شنیدم مامانم با یه مرد داره صحبت میکنه که صداش خیلی واسم آشنا بود ولی یادم نمیومد کیه قربون صدقه مامانم میرفت و ازش تشکر میکرد که گذاشته یه بار باهاش باشه از تعجب داشتم شاخ درمیاوردم سرم داغ داغ شده بود که این کیه و چرا با مامانم تنهاست گوشامو تیز کردم شنیدم مامانم میگه فقط همین یه باره و دیگه نباید سراغش بیاد و گرنه باید از خونه بره بیرون صدا هم که واسم خیلی آشنا بود میگفت خانم احمدی قول میدم که همین یه باره ممنون که قبول کردی دیگه مزاحمت نمیشم فدات بشم الهی که اینقدر مهربونی من هاج و واج مونده بودم که چه اتفاقی داره میفته مامانم گفت زودتر کارتو کن کاوه رفته بیرون شاید زود برگرده اونم گفت چشم عزیزم صدا قطع شد حس کردم دارند همو میبوسند بعد از مامانم خواست اجازه بده لباساشو درآره میگفت چه بدنی چه سینه هایی چه کمری فدای کون خوشگلت بشم که بهترین کون دنیاست وسط حرفاش صدای خنده های مامانم میومد و میگفت امروز همه شون مال توئه زودتر کارو شروع کن وقت نداریم اونم گفت جوووون چه کسی باید حسابی بخورمش دوست داری مامانم میگفت آره اون میگفت دوست داری سوراخ کونتو بلیسم بمکم مامانم میگفت آره ولیئمامانم زیاد با اشتیاق جواب نمیداد فقط اصرار داشت کارو زودتر شروع کنند من اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم هر چقدرم فکر میکردم صاحب صدارو بشناسم تو اون شرایط چیزی به ذهنم نمیرسید یهو صدای آه مامانم اومد تصمیم گرفتم یه نگاه بندازم ببینم کی با مامانمه تنها جایی که میشد داخل اتاقو دید شیشه بالای در بود رفتم از آشپزخونه یه چهارپایه کوچیک آوردم گذاشتم زیر پام با احتیاط داخلو نگاه کردم دیدم مامانمو لخت لخت رو تخت خوابیده و یکی دهنشو گذاشته رو کس مامانم و با یه دستم یکی از سینه ها و نوکشو داره میماله قیافه یارو معلوم نبود پشتش سمت من بود داشت کس مامانمو میخورد ولی بدن قشنگی داشت بعد از خوردن کس از مامانم خواست برگرده تا سوراخ کونشو بخوره مامانم اومد برگرده سریع سرمو دزدیدم که یه وقت منو نبینه بعد چند لحظه دوباره نگاه کردم دیدم مامانم قمبل کرده بود کونش دو برابر حالت عادی تو شلوار شده بود یارو هم با دو دست لاشو باز میکرد میگفت جون چه کونی چه سوراخ کون خوشگلی مامانم کامل ساکت بود فقط بعضی موقعها آه میکشید مرده پرسید کونتو خوب شستی واست بخورمش نفهمیدم مامانم چی گفت ولی یارو شروع کرد خوردن سوراخ کون مامانم با دستاش کون مامانمو میمالید و سوراخشو که من خوب نمیدیدمش واسش میخورد صدای خفیف آه مامانمو بعضی موقعها میشنیدم حین خوردن کون مامانم یه لحظه نیمرخ یارو رو دیدم انگار آب یخ ریخته باشم روم این پسر همکار بابام محسن بود تازه صدارو شناختم یه پسر تقریبا قد بلند که والیبال کار میکرد که اتفاقا پسر خیلی خوبی بود چند باری خونه هم رفته بودیم میشناختمش بابام همیشه از نجابت و خوبیش تعریف میکرد ومیگفت تو این جامعه اینطور جوون کمتر پیدا میشه مامانمم تایید میکرد تا حالا یه بار هم نشده به مامانم یا خواهرام با چشم هیز نگاه کنه اصلا نگاه نمیکرد مامانم از بابام میخواست ازش بخواد منو با خودش ببره ورزش تا منم مثل اون خوب بشم حالا همون آقا محسن نجیب داشت سوراخ کون مامانمو میخورد زبونشو توش فرو میکرد صدای آه و اوه مامانم بالا رفته بود واقعا کون مامانم یک بود نه خیلی نرم نه خیلی سفت سفید که تو اون حالت بزرگی قشنگی پیدا کرده بود من هیچ حس شهوتی نداشتم دلشوره و ناراحتی بهم غلبه پیدا کرده بود مامانم که زن خوبی بود که عاشق بابام بود چرا اینکارو میکنه اگه بابام بیاد چی تو این فکرا بودم که مامانمو برگردوند رو تخت نشوند من باید حواسمو جمع میکردم که یه وقت منو نبینند البته چون صحنه زاویه داشت احتمال کمی داشت منو گوشه شیشه ببینند ولی باز باید حواسمو جمع میکردم مامانم روتخت نشست محسن با شرت جلوش وایساد گفت سیما خانم درآرش بخورش تمیزه مامانم دستشو برد تو شرت محسن کیرشو درآورد باتعجب گفت وای چه گندست من کیر محسنو نمیدیدم ولی از هیکلش معلوم بود کیر بزرگی داره مامانم داشت کیر محسنو میخورد محسن ازش خواست بیشتر تو دهنش فرو کنه مامانم شنیدم گفت نمیتونم خیلی بزرگه محسن موهای خرمایی مامانمو گرفت و سرشو فشار داد به کیرش کمی نگه داشت بعد ول کرد که مامانم سریع کیرو از دهنش کشید بیرون داشت بالا میاورد اینکارش باعث شد محسن کمی کج بشه و کیرشو من ببینم فقط میتونم بگم خیلی بزرگ بود حدودا 18 تا 20 و کلفت سر کیر پهنی داشت من اینجور کیر تو بعضی فیلما دیده بود واقعا بزرگ بود مامانم گفت بسه آقا محسن الان پسرم میاد محسن گفت چشم سیماجان برگرد رو تخت دمر بخواب کون خوشگلتو خوب بده بالا مامانم گفت وای نه از کون نمیدم کیرت خیلی بزرگه من اصلا تا حالا از کون ندادم فقط انگشت شدم محسن گفت سیما جان الان میخوام کستو بکنم نترس کاری نمیکنم اذیت بشی مامانم دمر شد کونشو داد بالا محسنم با ژل کیرشو خوب مالید روی کس مامانم مالید کمی هم انگشت کرد بعد دستشو گذاشت دو طرف مامانم کیرشو نزدیک کس مامانم کرد تو این صحنه کیر محسنو کامل دیدم از مامانم خواست کمی کونشو بیشتربده بالا که دردش نیاد با یه دستش کیرشو گرفت گذاشت رو سوراخ کس مامانم که من نمیدیدمش من فقط کون بزرگ مامانم با کیر کلفت محسنو میدیدم محسن آروم فشار داد مامانم یه آه بلند با تمام وجود کشید محسنم گفت فدات بشم سیماجون ممنون که اجازه دادی مامانم گفت فقط آروم محسنم آروم آروم کیرشو فرو میکرد نصف بیشترش تو کس بود که مامانم صداش دراومد گفت آآآآی کافیه آروم محسنم گفت باشه عزیزم هواتو دارم چند لحظه تو همو حالت نگهش داشت پستونای سفید و تقریبا سفت مامانمو میمالید باز دوباره فشار داد آه مامانم بلند شد گفت بسه پاره شدم محسنم گفت عزیزم چیزی نمونده میتونی همشو تو خودت جا بدی فقط کون خوشگلتو بالا نگه دار بذار درد نداشته باشه مامانم کمی بیشتر کونشو داد بالا من با همه اظطراب و نگرانی کیرم از حالت خواب دراومده بود آرش حق داشت کون مامانم محشر بود محسن با یه حرکت تقریبا تموم کیرشو تو کس مامانم جا داد مامانم یه جیغ بلند کشید گفت درآر محسن نمیتونم محسنم خیلی آروم گفت الان آروم میشه دیگه تموم شد همش تو کسته نگران نباشه اینو گفت خوابید رو مامانم پستوناشو میمیالید وصورتشو میبوسید و بهش گفت واسه این لحظه روزشماری کردم چقدر اذیتم کردی حالا باید تاوان پس بدی عشقم بعد شروع کرد تلمبه زدن مامانم آه و جیغو با هم میکشید اونم بلند که کم کم به آخ گفتن تبدیل شد من کیر بابامو تو حموم دیده بودم نصف اینم نبود مامانم بیچاره حق داشت بعد از چند دقیقه تلمبه زدن از مامانم خواست به طرف من قمبل کنه و خودش اومد پایین تخت سر پا وایساد تو این لحظه کس مامانم که کامل باز و قرمز شده بودو دیدم سوراخ کون تنگشم معلوم شد محسن دوباره کیرشو تو کس مامانم جا داد که جیغ مامانمو درآورد با ناله گفت آقا محسن تورو خدا آرومتر محسنم بدون توجه به حرفای مامانم شروع کرد یه تلمبه زدن وقتی بیرون میکشید پوست داخلی کس مامانم کامل میومد بود حین تلمبه زده یه صداهایی شبیه گوز از کس مادرم شنیده میشد محسن با انگشت شصتش با سوراخ کون مامانم بازی میکرد و انگشتشو تو سوراخ مامانم فرو میکرد و مامانمم خودشو جمع میکرد شوکه شدن من جاشو داده به شهوت یکم کیرم راست شده بود برای اینکه بیشتر حال کنم پیش خودم فکر میکردم این زنه مامانم نیست ولی خب کامل نمیشد اینطور فکر کرد چون مامانم بود انگشت شصت محسن راحت تو سوراخ کون مامانم حرکت میکرد کیرشو از کس مامانم کشید بیرون با دست کمی کس مامانمو مالید آب کس مامانم دسشو خیس کرده بود مالیدش رو سوراخ کون مامانم صدای نفسهای بلند مامانم کامل میومد من چند باری قبلا صداشو حین سکس با بابام شنیده بودم ولی هیچ وقت اینطوری نبود معلوم بود هم حال میکنه هم فشار زیادی داره تحمل میکنه دو تا انگشتشو فرو کرد تو کون مامانم ولی مامانم خودشو جمع کرد گفت آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآیییی مردم از درد محسن سوراخ کونمو بی خیال شو یا با یه انگشت فرو کن طاقت دو تا شو ندارم محسن کاملا محترمانه گفت سیماخانم قول دادید بذارید از کون بکنمتون مامانم با استرس زیاد که از صداش معلوم بود گفت وااااای نه کیرت خیلی بزرگه من یه بار به شوهرم دادم نصف کیر تو هم کیر نداره داشتم از درد مردم دیگه بهش ندادم کیر توکه وحشتناکه محسن جان با اینکه آدم خیانتکاری نیستم ولی به خاطر اصرارت و اینکه پسر خوبی هستی خواستم کمکت کنم تا مشکل پزشکیتم حل شه دیگه اذیتم نکن محسن گفت سیماجان این کون به این خوشگلی و بزرگی رو اگه نکنم انگار اصلا سکس نکردم و میترسم نتونم جلوی خودمو بگیرم دوباره مزاحمت شم قول میدم کمترین دردو داشته باشه فقط کمی همکاری کنید قول میدم اذیت که نشید هیچ کلی هم لذت ببرید مامانم با نگرانی گفت آخه چطوری تحمل کنم محسن گفت کون شما اینقدر هست که دو برابر کیر منو تو خودش جا بده شما الکی خودتونو میترسونید تو آینه تخت کونتونو نگاه کنید مامانم در حالی که قمبل کرده بود تو آیینه به کونش نگاه میکرد گفت کون من بزرگه قبول ولی سوراخم محسن جان تنگه اونه که مهمه محسن خیلی مودبانه گفت شما اصلا نگران اون نباشید فقط حرف منو گوش کنید یکم درد تحمل کن باشه عشق زیبای من باید عجله کنیم وقت نداریم مامانم با درماندگی قبول کرد محسنم بهش گفت تا میتونی کونتو بده بالا سرتو بذار رو تخت به منم اعتماد کن باشه عشقم مامانمم گفت باشه ولی سر کیرت پخته کسم با زور تو خودش جا داد آخه محسن گفت آخه نداره خودتو باز کن من دیگه قیافه مامانمو نمیدیدم فقط کس و کون و تا کمی پستوناشو میدیدم وقتی قیافش معلوم نبود حس بهتری داشتم محسن با ژل و آب کس مامانم حسابی سوراخ کون مامانمو مالید تا نرم بشه بعد دو انگشتشو آروم فرو کرد به مامانم دلداری میداد که دردش زود تموم میشه خودتو کامل شل کن مامانمم هر چی آقامحسن میگفت گوش میکرد طوری که محسن تا 3 انگشتشو تو سوراخ کونم مامانم جا داد مامانم آخ و اوخ میکرد و مانع کارش نمیشد وقتی 3 انگشتشو کشید بیرون کپلای مامانمو از هم باز کرد سوراخ کون باز میشد محسن گفت سیما خانم الان فکر کنم آماده باشه مامانمم گفت مطمئنی محسن گفت آره سیما خانم گفتم که کون شما دو برابر کیر منو تو خودش جا میده فقط نباید بترسی مامانم با تردید گفت باشه فقط زودتر وقت نداریم محسن تو همو حالت رفت رو تخت از مامانمم خواست با دست کونشو کامل باز کنه خودشم شل شل کنه درد اولشم کمی تحمل کنه محسن کیرشو گرفت دستش من باور نمیکردم اون کیرو میخواد تو اون سوراخ کون مامانم جا کنه کس مامانم به خاطر تلمبه های محسن هنوز ملتهب بود محسن با دست سر بزرگ و پخت کیرشو رو سوراخ کون کمی باز شده مامانم گذاشت گفت سیما جا آماده ای مامانم هیچی نگفت شایدم من نشنیدم محسنم شروع کرد آروم فشار دادن سر کیرش رو سوراخ کون مامان هنوز تو نرفته بود محسن کمی دیگه فشار داد مامانم یه آخ کوچیک گفت محسنم گفتم فدای آخ گفتنت فقط شل کن دوباره سوراخ کون مامانممو ژل مالی کرد کمی 3 انگشتی انگشت کرد بعد سر پخت کیرشو گذاشت شروع کرد به فشار دادن همشم میگفت سیما خانم شل کن الان سرش میره تو فشار رو بیشتر کرد کمی از سر کیر تو کون مامانم فرو رفت مامانم بلند داد زد آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآاایییییییییییییییی مردم محسن بدون توجه فقط از مامانم میخواست خودشو شل کنه کامل معلوم بود مامانم از ترس سوراخ کونشو داره جمع میکنه محسن با دستاش دوتا زد رو کون مامانم که دردش باعث شد مامانم ناخواسته سوراخ کونشو شل کنه محسنم از این فرصت استفاده کرده و با زور زیادی سر کیرشو تو سوراخ کون مامانم فرو کرد مامانم یه جیغ وحشتناک کشید خواست بخوابه رو تختخ تا کیر محسن از کونش درآد ولی محسن محکم نگهش داشت گفت سیما جان تمام شد فقط شلش کن مامانم جیغ و داد میکرد که پاره شدم درآرش دلم واسه مامان مهربونم میسوخت تا حالا هیچوقت مامانمو اینطور آشفته ندیده بودم محسن دلداری میداد میگفت سیما جان من هواتو دارم فقط سر کیرم توئه هیچ پاره گی یا چیز دیگه ای اتفاق نیفتاده کمی تحمل کن عزیزم مامانم که کم مانده بود گریه کنه از این حرف محسن که سوراخ کونت پاره نشده کمی آرومتر شد ولی همچنان ناله میکرد محسنم قربون صدقه مامانمو کونش میرفت میگفت این نهایت درد بود دیگه تموم شد بقیه ش لذته گلم تحمل کن مامانمم با صدای بلند نفس نفس میزد و ناله میکرد کیر کلفت محسن سرش تو سوراخ کون مامانم بود و من این صحنه رو کامل میدیدم معلوم بود حسابی باز شده ولی پاره نشده بود که بخواد خون بیاد بعد از چند لحظه مامانم که آروم شد محسن به بقیه کیرش که بیرون کون مامانم مونده بود ژل زد کون مامانمو مالید دو تا محکم زد رو کون مامانم باز سوراخ کون مامانمو دیدم که کمی شل کرد ومحسنم نهایت استفاده رو کرد و کیرشو تا نصف کمتر تو کونم مامانم فرو کرد مامانم بلند گفتآآآآآآآاااخ محسن از مامانم خواست که صورتشو بالا بیاره و کلی بوشیدو ازش لب گرفت ببخشید خانم احمدی خیلی ببخشید جبران میکنم بعد با یه دست شروع کرد به مالیدن کس مامانم پستوناشو میمالید کونشو میمالید بوسش میکرد مامانم دیگه نای آخ گفتنم نداشت محسن گفت عزیزم چند ثانیه بعد عادی میشه الان نصفش تو کونته اگه نخوای دیگه فرو نمیکنم مامانم با زور گفت نکن محسن همون جور که کس مامانمو میمالید کیرشو کمی کشید بیرون ژل زد دوباره همونقدر فرو کرد مامانم یه آی کوچیک گفت محسن گفت عزیزم حالت بهتره مامانم آروم گفت آره محسن گفت مرسی عزیزم که تحمل کردی واقعا حیفه این کونه که گاییده نشه بعد یه مدت میتونی به آقای احمدی هم بدی تا هم تو هم اون لذت ببرید فقط باید صبر کنی کمی تنگ بشه اگه زود بهش بدی شک میکنه همونطور که داشت حرف میزد همه کیرشو به جز سرش بیرون کشید و دوباره فرو کرد تو کمی بیشتر از قبل مامانم یه آی گفت که معلوم بود سوراخ کونش به کیر کلفت محسن عادت کرده محسنم که دید کون مامانمم آماده عملیاته شروع کرد به تلمبه زدن آروم مامانمم آخ آخ میکرد ولی معلوم بود کامل کنار اومده در حین تلمبه زدن بودن که مامانم یه گوز با صدای بلند داد هر دوشون خندیدند و محسن گفت جونم عزیزم بهت فشار اومده باز چند تا تلمبه دیگه باز مامانم چند تا گوز پشت سر هم داد محسن گفت معلومه کونت خوشش اومده ها مامانم خندید گفت نمیدونم شاید بعد گفت محسن جان تمومش کن وقت اصلا نداریم به خودمم باید برسم داغونم کردی محسن گفت چشم فقط یه مدل دوست دارم کون خوشگلتو بکنم بعدش تمومش میکنم مامانم با نگرانی گفت چه مدلی باز باید درد تحمل کنم محسن کمی کیرشو بیشتر تو کون مامانم فرو کرد مامانم گفت آی مگه همش تو نیست گفت نه عزیزم از نصف کمی بیشتر توئه نگران نباش دیگه دردی که اذیتت کنه نداره مامانم گفت خب چه مدلی گفت از رو تخت بیا پایین دستتو بذار رو دیوار کونتو تا جایی که میتونی بده عقب بذار حالشو ببریم مامانم بلند شد آروم اومد طوری که کیر محسن از کونش درنیاد فکر کنم از سر پختش حسابی ترسیده بود دست به دیوار گذاشت کونشو تا میتونست داد عقب و بالا محسنم کامل کیرشو کشید بیرون مامانم ناراحت شد که چرا کشیدی الان باید دوباره درد بکشم چه صحنه ای شده بود کون بزرگ مامانم وسطش مثل یه غار باز مونده بود که بعضی لحظات هق هق میزد و کمی جمع میشد و بسته نمیشد من تقریبا روبروشون بودم خیلی خطری بود هر لحظه احتمال داشت منو ببینند محسن دوباره ژل مالی کرد سر کیرشو گذاشت رو سوراخ کون مامانم قبل از فرو کرد از مامانم پرسید خوب تو کونتو شستی مامانم گفت آره بابا ده دفعه آب توش ریختم همه چیشو خارج کردم اینو که گفت محسن یه لب محکم ازلبای تقریبا گوشتی مامانم گرفت گفت خانم احمدی آماده باش به اوج لذت برسی اینو گفت کیرشو تا جایی که قبلا فرو کرده بود با سرعت داد تو مامانم بلند گوزید و یه آخ گفت محسنم از مامانم خواست تا میتون کونشو عقب نگه داره و جلوه نبره که یه وقت درد سراغش نیاد از این حرفش فهمیدم کل کیرشو میخواد تو سوراخ کون مامانم فرو کنه مامانمم گفت چشم و محسنم کیرشو با قدرت فشار داد تو کون مامانم ولی نتونست همه شو فرو کنه مامانم آخ بلندی گفت محسنم کیرشو کشید بیرون چند تا تلمبه سنگین زد که باعث فشار اومدن به مامانم و گوزیدنش شد من تا حالا گوز مامانمو نشنیده بود به خودم اومد دیدم دارم کیر کامل شق شده خودمو میمیالم محسن با تمام قدرت تلمبه میزد تا آخر تونست همه کیرشو تو کون مامان بیچاره من فرو کنه محسن به مامانم گفت کیرم تا خایه تو کون بزرگته چه حسی داری مامانم با چشای خمارش گفت آخر لذت همونجا نگهش دار چند لحظه ای محسن نگه داشت دوباره با سرعت شروع کرد به تلمبه زدن مامانم اینبار به جای درد داشت لذت میبرد محسن پسر خوب و راستگویی بود هر بار که کیر محسن بیرون میومد دوباره داخل میرفت مامانم محکم میگوزید و خودش با خنده میگفت معلومه خوشش اومده ضربات محسن شدیدتر و شدیدتر شد تا آخر تا خایه فرو کرد تو کون مامانم و نگهش داشت همراه با فشار آبشو خالی کرد چشای مامانمم خمار خمار شده بود کمی شبیه جنده ها شده بود وقتی کیرشو کشید بیرون آب محسن از سوراخ کون مامانم ریخت بیرون و من این صحنه رو به وضوح داشتم میدیدم محسن باز سر کیرشو تو کون مامانمم کرد یه فشار کوچیک آورد و دوباره سریع کشید بیرون که باعث شد مامانم چند تا پشت سر هم بگوزه و آب کامل خارج بشه این صحنه آب منو هم آورد تو حال خودم بودم وقتی به حالت عادی برگشتم داخلو نگاه کردم همون لحظه مامانم برگشت منو دید چشای جفتمون داشت از حدقه در میومد ادامه دارد اگه ثبت بشه ادامه شو مینویسم این جریانو کمی آب و تاب دادم ولی واقعیته اونم از نوع تلخش علت تلخیشو تو قسمتای بعد بهتر میشه فهمید این جمله رو بگم میترسم این قسمت ثبت بشه قسمت بعدی به هر دلیلی نشه که ثبت بشه عزیزای من دوستای گل من هیچوقت هیچوقت هیچوقت عزیزای خودتونو به خاطر یه اشتباه حتی اگه خیانت جنسی یا هر چیز دیگه ای هر چیزی از خودتون نرونید یا تنبیه شون نکنید همه آدما اجازه یه بار اشتباه کردنو دارند مهم اینه که اشتباه از جانب انسان تکرار نشه به اسم غیرت راه اشتباه رو نباید رفت از همه تون خواهش میکنم خوب بهش فکر کنید نمیگم بی غیرت باشیم میگم یه بار بخشیدن وظیفه هر انسانیه امیدوارم این داستان و ادامه ش چاپ بشه تا ببینید من کاوه چه برخوردی نشون دادم و با چه جریاناتی مواجه شدم که اگه برگردم شاید بهتر برخورد کنم از خوبیای جریان بالا همین بس که من کلا از سکس با پسر جدا شدم و بابت این موضوع خیلی خیلی راضیم اگه غلط املایی یا نگارشی از دستم خارج شده به بزرگیتون خودتون اصلاحش کنید میترسم از دستم در رفته باشه که احتمالش زیاده نوشته

Date: June 10, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *