سلام راستش برای نوشتن این خاطره کمی دودل بودم زیرا از این میترسیدم که حرفم هامو باور نکنید و بگید که این داستان حقیقت نداره اما باور کنید که هر آنچه در این داستان خواهید خواند عین حقیقت است در هر صورت این شجاعتو پیدا کردم که خاطره ی اولین سکسمو برای شما تعریف کنم امیدوارم که از خوندنش لذت ببرید همانطور که میدونید اولین سکس یکی از بهترین و به یاد ماندنی ترین لحظه های زندگی هر فردیه و خاطره ی اولین سکس همیشه در ذهن باقی میمونه اولین سکس زندگی من هم از قشنگترین و لذت بخش ترین لحظات زندگیم بود من هیچگاه خاطره ی اولین سکسم را فراموش نخواهم کرد و این هم خاطره ی اولین سکس زندگیم که انقدر تعریفشو میکنم داستان اولین سکس من یه جورایی برمیگرده به زمانی که هنوز به دنیا نیومده بودم خاله ی من برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفت در اونجا با یک جوان آلمانی ازدواج کرد و آن ها صاحب یک دختر شدند در این زمان بود که من به دنیا اومدم و داستان تازه از اینجا شروع میشه دختر خاله ی من شباهت زیادی به پدرش داشت موهایش طلایی و چشمانش آبی بود دختر فوق العاده زیبا و جذابی بود راستش را بخواهید تا به امروز که 20 سال دارم دختری به زیبایی او ندیدم و نخواهم دید وقتی که 13 سالم شد جهت آشنایی با او وارد فیسبوک شدم و تمام عکس هاشو دیدم و آن زمان بود که عاشقش شدم دختر فوق العاده زیبایی بود به حدی زیبا بود که وقتی به سن بلوغ رسیدم با عکس های او خود ارضایی میکردم همیشه و در هر لحظه به او فکر میکردم و نمیتونستم فراموشش کنم وقتی 16 سالم بود مادرم گفت که خالم به همراه دخترش قصد دارن به ایران بیان بهترین خبری بود که تو عمرم شنیدم از خوشحالی نمیدونستم باید چی کار کنم هیجان زده شدم در این مدت به وضع ظاهریم خیلی رسیدم و کلی تغییر کردم همه ی این کار هارو کردم تا به چشمش جذاب بیام تعریف از خود نباشه ولی من پسر خیلی خوشگلی بودم و البته هنوز هم هستم برای همین مطمئن بودم که از من خوشش میاد بالاخره اومدن از اون که فکر میکردم جذاب تر بود یکی از چیز هایی که به جذابیتش اضافه کرده بود لباسی بود که پوشیده بود کلا همه ی لباس هاش تنگ و تا بالای زانوش بودن معلوم بود که از این نوع لباس خیلی خوشش میاد و البته من هم عاشق این مدل لباس ها بودم اتفاقا پوشیدن همین مدل لباس ها بود که سبب میشد تا با دیدنش تحریک بشم خودش هم متوجه ی این قضیه شده بود برای همین هم همچین لباس های سکسی و اندامی میپوشید اما از همه بیشتر لبش منو دیوونه میکرد نمیدونم چرا ولی انگار خدا همه ی زیبایی هارو یکجا جمع کرده بود داده بود به دختر خالم چند شب گذشت تا اینکه یه روز مادرم و خالم برای خرید رفتن بیرون یه حس درونی بهم میگفت الان دیگه وقتشه که به آرزوت برسی منو دخترخالم تنها موندیم دختر خالم فارسی خیلی خوب بلد بود اومد جلو و کنارم نشست و ازم پرسید که چرا باهاش حرف نمیزنم من چیزی نگفتم آخه روم نمیشد یک لباس مشکی و نسبتا تنگی پوشیده بود که خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی تحریک کننده بود من سعی کردم جلوی خودمو بگیرم ولی نشد بدجور حشری شده بودم موهای طلایی چشمان آبی و لبش هم خیلی خیلی خیلی تحریک کننده بودن خلاصه من دیگه نتونستم بیشتر از این خودمو کنترل کنم اصلا نشد کیرم اونموقع حدودا 13 سانت بود وقتی راست شد فهمید از یه طرف میخواستم که بفهمه کیرم راست شده از یه طرف دیگه هم خجالت میکشیدم ولی در این لحظه به خودم گفتم که تو 3 سال منتظر همچین لحظه ای بودی حالا وقتشه پس معطل چی هستی خجالتو گذاشتم کنار و ازش پرسیدم که آیا تو هم به همون چیزی فکر میکنی که من فکر میکنم که اون با یه حالتی گفت مگه داری به چه چیزی فکر میکنی این لحظه نا امید شدم گفتم ولش کن ممکنه بعدا درد سر بشه ولی نمیدونم چی شد یه دفعه از دهنم پرید گفتم سکس با شنیدنش چشماش برق زد بدون اینکه حرفی بزنه روی زانوش نشست ترسیدم با خودم گفتم نکنه ناراحت شد از این حرفم که ناگهان خیلی آروم شورت و شلوارمو از پام درآورد و به من نگاه کرد من هم متوجه شدم که کم کم داریم وارد بازی میشیم بهش گفتم نمیخوای شروع کنی اولش منظورمو نفهمید ولی چند ثانیه بعد منظورمو گرفت و یه دفعه شروع کرد به ساک زدن کیرم بهترین لحظه ی سکس دقیقا موقعی بود که داشت ساک میزد لذتش قابل مقایسه با خود ارضایی نبود داشتم دیوونه میشدم این کار خیلی خیلی لذت بخش بود و کلی حال میکردم یه حس خاصی داشتم اون لحظه مخصوصا وقتی لبشو میدیم که داره کیرمو میخوره کلی حال میکردم خیلی خوشم اومده بود خیلی یواش کیرمو میکرد تو دهنش و آروم در میاورد و به من نگاه میکرد و دوباره این کارو تکرار میکرد هر لحظه ضربان قلبم تند تر میشد هیچوقت تصورش هم نمیکردم که سکس انقدر لذت بخش باشه تخمام سفت شده بود این لحظه با دستش زیر تخمامو گرفت که ناگهان لذت 2 برابر شد کم کم حس کردم عضلات بدنم داره منقبض میشه که دست از ساک زدن کشید و بهم یه نگاه معنادار کردو گفت خب چطور بود من بغلش کردم و گفتم خیلی عالی بود خیلی هنوز به انزال نرسیده بودم بعد بهم گفت که حالا نوبت توئه از من خواست که زیپ لباسشو باز کنم دستام داشت میلرزید لباسشو درآوردم بعد بهش گفتم برگرد ببینمت خیلی آروم برگشت چشمم که به نوک سینه هاش افتاد حشری شدم بدجور دلم میخواست کیرمو تا ته بکنم تو کسش ولی به سختی خودمو کنترل کردم نشست روی صندلی و از من خواست تا کسشو لیس بزنم منم بدون معطلی شروع کردم به لیس زدن کسش چند دقیقه بعد آه آهش بلند شد بهش گفتم یواش تر ولی گفت که نمیتونه خیلی صدای آهش قشنگ بود نفس نفس میزد معلوم بود که خیلی حال میکنه یکم بهش حسودی کردم آخه خیلی خیلی حال میکرد خیلی آروم کیرمو کردم تو کسش عجب کسی داشت کیرم داغ شده بود کسش هم خیس شده بود بعد یواش یواش کیرمو حرکت دادم هم من هم اون خیلی لذت میبردیم آه آهش خیلی بلند بود نوک سینه هاشو خوردم و ناگهان حس کردم که الان دیگه آبم میاد اما دلم نمیخواست که رابطه تموم بشه خیلی سخت بود ولی کیرمو از کسش درآوردم و صبر کردم تا چند دقیقه بگذره راستی پرده هم نداشت فهمیدم که قبلا هم با یه نفر رابطه داشته شاید هم با چند نفر نمیدونم چند دقیقه گذاشت بعد کیرمو کردم تو کسش و شروع کردم به جلو و عقب رفتن دیگه اوج لذت بود هم دختر خالم آه آهش بلند شده بود و هم من تمام عضلاتم سفت شده بود چیزی نمونده بود که آبم بیاد منم سریع کیرمو درآوردم و آبم پاشید روی شکمش هم من و هم دختر خالم حسابی لذت بردیم بعد لباسامونو پوشیدیم و همدیگرو کلی بغل کردیم منم ازش کلی تشکر کردم بعد هم رفتم خوابیدم از اولین سکسم 4 سال گذشت ولی هنوز که هنوز دلم برای اون روز خیلی تنگ میشه وقتی 20 سالم شد فقط برای اینکه با دختر خالم سکس داشته باشم رفتم برلین در این سفر 18 روزه ای که به برلین داشتم 5 بار با دختر خالم سکس داشتم ولی هیچکدام مانند اولین سکسم نشد برای همین هم داستانشو تعریف نمیکنم نوشته سیبویه
0 views
Date: March 18, 2020