خاله نرگس من 2

0 views
0%

8 8 7 9 84 9 87 9 86 8 1 8 3 9 85 9 86 1 قسمت قبل من تو قسمت اول فقط دو تا اشتباه داشتم و قشنگ نبود كه دوستان يكم بي مهري نشون بدن يكي اينكه چ هيچ رو تو آخر داستان نذاشته بودم و يكي هم قضيه ي بزرگتر يا كوچيكتر بودن واقعيت اينكه خاله ي من 10 سال ازم بزرگتره و نميدونم اون لحظه كه تايپ ميكردم شايد منظورم خودم بود كه ازش كوچيكترم به هر حال اين اتفاقاتي كه تو قسمت قبل گفتم ادامه داشت تا رسيديم به همين اواخر راستش من نقشه هاي زيادي كشيدم واسه اينكه يجوري من و خالم تو عمل انجام شده قرار بگيريم و بدون افتضاح و آبروريزي به مراد دلم برسم اما هميشه يا موقعيتش پيش نميومد و يا هم كه خب طبيعتا ميترسيدم واقعا بعضي وقتا از نقشه ها و حس ترسم تو اون لحظات خندم ميگيره حتي يبار ميخواستم اس ام اسي همه چي رو بهش بگم كه باز ترسيدم و موضوع رو عوض كردم اما واقعا نميتونستم بي خيالش بشم و تصميم گرفتم هر جور كه شده كار رو تموم كنم يه رم گوشي يه گيگ كهنه ور داشتم و توش چند تا فيلم خيلي باحال سكسي ريختم فيلمايي كه خودم خيلي دوسشون داشتم و صحنه هاي واقعا معركه اي داشتن اون رم چندين روز تو كيف پولم بود تا اينكه يه شب رفتم خونه ي خالم قرار بود شب هم همونجا بمونم يكم با پسر خالم بازي كردم و حسابي خسته اش كردم تا حدود ساعت 11 خوابيد حالا من بودم و خالم كه كم كم داشتيم براي خوابيدن آماده ميشديم من رفتم رو تخت دو نفره ي خالم كه هميشه تنهايي روش ميخوابيد دراز كشيدم و وانمود كردم كه دارم با گوشيم ور ميرم تا اينكه خالم اومد و داشت آماده ميشد كه بخوابه و شايدم اين دست اون دست ميكرد تا من پاشم از اتاق خوابش برم بيرون بهش گفتم كه اين رم رو پيدا كردم و ميخوام ببينم توش چي چي هست اما گوشيم رم رو نميخونه و نميشناسه ازش تبلتش رو خواستم و اونم بهم داد الكي گفتم چجور بايد رم رو وارد كنم و اين حرفا كه ديگه خودش اومد كنارم رو تخت و تبلت و رم رو ازم گرفت و رم رو انداخت تو تبلت داخل پوشه ها شديم و فايل ها رو داشتيم چك ميكرديم كه رسيديم به اصل ماجرا من و خالم كنار هم رو تخت لم داديم خوالم تبلت دستشه و منم از استرس داشتم سكته ميكردم كه خالم اولين فيلم رو پلي كرد اولاش خب يكم معمولي بود يه فيلم از بود خالم ميگفت اين ديگه چه فيلميه و يه خورده زد جلو كه رسيديم به صحنه هاي يكم حساسش ديگه داشت مشخص ميشد كه اين فيلم سكسيه فيلم ثانيه به ثانيه جلو ميرفت و ما دو تا فقط ساكت بوديم و زل زده بوديم به نمايشگر تبلت جنده ي تو فيلم ممه هاشو درآورد و كيره مرده رو كرد تو دهنش واي به طور وحشتناكي استرس داشتم ديگه كيرم بلند شده بود اما هيچ اصراري به قايم كردنش نداشتم يهويي چشم خالم به كيرم كه از زير شلوارك حسابي قلنبه شده بود افتاد و برگشت چند ثانيه بهم نگاه كرد احساس ميكردم دارم زير نگاهش له ميشدم يهو با حالت تمسخر گفت كه اين ديگه چه وضعيه پدر سوخته و برگشت به تماشاي ادامه ي فيلم يكم راحت شده بودم آروم دستم رو آوردم و شرو كردم به ماليدن كيرم خالم هم زير چشمي نگاه كيرم ميكرد تا اينكه جنده ي تو فيلم حسابي گاييده شد و فيلم تموم شد بدون هيچ حرفي رفتيم سراغ فيلم بعدي يادمه كه از بود چون من كلا ممه بزرگ دوس دارم عمدا ممه گنده ها رو گلچين كرده بودم اونم نگاه كرديم حدود يه ساعت گذشت و خسته شده بوديم باتري تبلت هم رو به تموم شدن بود كه خالم تبلت رو انداخت اون ور و گفت كه بسه ديگه بخوابيم من اصلا دلم نميخواست اون شب تموم بشه و از طرفي اگه نميتونستم كاري كنم معلوم نبود ديگه كي بشه صبحشم بايد ميرفتم پاشدم ميخواستم برم كه خالم گفت هوي كار دست خودت ندي و خنديد و به كيرم اشاره كرد هنوز به جلوي در اتاقش نرسيده بودم كه برگشتم و گفتم خاله گفت ها زبونم بند اومده بود با من و من گفتم كه آب دهنمو قورت دادم و گفتم كه ميتوني ميشه مثل اون فيلم ها اينجاي منو بخوري واي يه عرق سردي نشست رو پيشونيم و خودم رو واسه هر چيزي آماده كرده بودم خالم گفت چي رفتم نزديك تخت و گفتم من احساس ميكنم خيلي دوست دارم اما تا حالا همچين تجربه اي نداشتم ببخشيد ميخواستم برگردم برم گم و گور شم سرم داشت ميتركيد كه ديدم خالم يه حالت مسخره اي داره فكر ميكنه بي مقدمه دستشو گذاشت رو كيرم و از رو شلوارك لمسش كرد قلبم تند تند داشت ميزد خالم گف كه كو درش بيار ببينم اتاق تاريك بود و فقط نور آباژور ميزد شلوارك رو كشيدم بيرون و عمدا از زيرش شرت نپوشيده بودم خالم همين كه كيرم رو ديد گفت او و و و عجب كيري داري و شروع كرد به خنديدن كيرم رو گرفت تو دستاش رو شروع كرد به ماليدن يكم بعد هم كردش تو دهنش و ساك زدن رو شروع كرد واي كه چه حالي بود لباي قرمزش دور كيرم بود و اونو ميمكيد حس كردم الانه كه از كيرم بزنم بيرون خيلي حال ميداد منم بي كار نموندم و شروع كردم به ماليدن سينه هاش خالم خوشش اومد و خنديد و گفت كه هنوزم مثل بچگيات ممه دوست داري منم گفتم كه چه جورم خالم عقب رفت و لباسش رو درآورد فقط شورت تنش بود من اما كامل لخت شدم پريدم رو تخت و بغلش كردم و شروع كردم به خوردن ممه هاي گندش محكم و با صدا ميخوردم كه خالم گفت آروم چه خبرته الان سينا پسر خالم بيدار ميشه حسابي ممه هاشو ماليدم و خوردم و ميخواستم كه ممه هاشو بكنم كيرمو گذاشتم لاي ممه هاش واي كه چه حالي داشت تو تمام اين مدت بزور جلوي خودم رو گرفته بودم كه آبم نياد دوباره بغلش كردم و ممه هاشو ميخوردم اونا رو بهم چسبونده بود و منم نوك دوتاشونم كرده بودم تو دهنم و مك ميزدم يواشكي دستمو بردم سمت شورت و كسش كه اول يكم جمع شد اما چيزي نگفت از روي شرتش يكم ماليدم و بعد دستم رو بردم زير شرتش و با انگشتام كسش رو مي ماليدم پا شدم شرتش رو درآرم كه مقاومت كرد و گفت كه قرارمون اين نبود منم مونده بودم چي كار كنم گفتم باشه فقط ميخوام ببينم الانم كه زياد نور نيست چي ميشه من كلا لخت شدم بخدا به كسي نميگم و تا يكم شل شد و منم سريع كشيدم بيرون باز بغلش كردم و داشتم لباش رو ميخوردم و كيرم به پاهاش ميخوردم با دستم گرفتم كيرم رو و گذاشتم رو كسش و به چشماي خالم نگاه كردم انگار راضي نباشه اما از يه طرفم دلش بخواد منم كه اين ترديدش رو ديدم فشار دادم داخل و خالم يه آه نه محكم نه آروم كشيد و گفت بي شعور چي كار كردي منم تند تند فقط بوسش ميكردم كيرم تو كوسش بود به يه دقيقه تلنبه زدن نكشيد كه از شدت شهوت آبم اومد و ريختمش تو كس خالم خالم تو اين يه دقيقه فقط با يه حالت لذت بهم بد و بيراه ميگفت آبم كه اومد گفت واي سوختم چه غلطي كردي منم همينجور كيرم تو كسش خوابيده بودم روش و بدنش رو ميماليدم و بوسش ميكردم بهش گفتم كه دوست دارم اونم بوسم كرد و گفت منم اما اين چه كاري بود كردي منم گفتم كه ببخشيد دست خودم نبود خالم هم منو به خودش فشار داد و گفت كه نه ناراحت نباش منم ازت ممنونم حالا بهتره كه بخوابيم و دوتايي رو تخت لخت خوابمون برد صبح كه بيدار شدم ديدم سينا رو برده مدرسه و منم از فرصت استفاده كردم و زود زدم بيرون چون ميدونستم بهتره تا يه مدت با هم رو برو نشيم و جالبه كه از اون شب تا حالا هيچ نديدمش فقط صبحش يه اس ام اس فرستادم كه بابت همه چي ممنونم پايان نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *