خاله ی دختر عموم

0 views
0%

سلام خدمت تمامی دوستان شهوانی من حسام هستم و یکی از سکس هایی که اصلا فکرشم نمیتونستم بکنم رو میخوام براتون تعریف کنمبیشتر فامیل های ما تو شهرستان دماوند زندگی میکنن خونه ی عموم هم نزدیک مادر بزرگم هست ومن با دختر عموم خیلی راحتم ینی همه دوس دخترامو میشناسه و حتی این ک کدومو کردم خلاصه خیلی باهاش رفیقم این داستان مال عید امسال هست که ما تعطیلات عید رو رفته بودیم خونه مادر بزرگم اونجا علاوه بر خونواده عموم اینا یه خانوم دیگه رو هم دیدم که به دختر عموم گفتم این دیگه کیه اونم گفت این خالمه و از شوهرش دو هفته پیش طلاق گرفته اومده اینجا که حال و هواش عوض شه قبلنم تو صحبتای زن عموم با مادرم شنیده بودم که این خواهر زن عموم نسرین تو زندگیش مشکل زیاد داره از همون اولی که دیدمش الهامو فهمیدم یه جورایی انگار میخاره مثلا میگفت عههه پس اقا حسام شمایید از نازنین دختر عموم خیلی تعریفتون رو شنیدم یا خیلی تیکه کلامای دیگه که فقط مخصوص زنایی هست که 24 ساعته تو خیابونا اتو میزنن و اینا خلاصه دو روز همین طوری به کس شر گفتن من و جواب دادنای اون گذشت ولی اصلا فکرشم نمیکردم که سریع بعد از طلاق گرفتن که انقد تو توجه هست و مخصوصا با منی که جوون ترین پسر فامیل بودم بخاد سکس کنه یا حتی خیلی بهم نزدیک شه تصمیم گرفتم با مادر بزرگم و خونواده عموم بریم شمال که من صبح حرکت فهمیدم که نسرینم فعلا قصد نداره بره خونه خودش و اونم با ما میاااد گفتم یا سلطان سلیمان حالا کی میخاد تو شمال جلو خودشو بگیره با این زنیکه پتیاره خلاصه رفتیم شمال و یه خونه گرفتیم که دو طبقه بود عموم اینا رفتن بالا و ما پایین خوابیدیم فردا صبحش مادر پدرامون همون لب ساحل نشستن و کلا هیچ موقع تو آب نمیومدن سال های قبل من و نازنین میرفتیم تو آب با این تفاوت که امسال نسرینم اضافه شده بود به خودم گفتم باید بریم یه جا که جلو چشم خونواده نباشیم رفتیم یه قایق اول سوار شدیم و موقع پیاده شدن یه قسمت دیگه ی ساحل پیادمون کرد که جلو دید ننه بابام نباشم و اونجا بهشون گفتم بیاین بریم تو آب با این که خیلی زن راحتی بود اما هنوز کامل یخش باز نشده بود من اول یکم با نازنین شوخی کردمو سرشو کردم زیر آب اونم جیغ میزد که دیدم نسرین داره آب میپاشه روم اول سعی کردم منم روش آب بپاشم و تهدیدش کنم وقتی دست بردار نبود گفتم تو چقد پرروووویی از پشت بغلش کردم و پرتش کردم تو آب اصلن خودشو جمع نکرد و انگار بهش بر نخورده باشه منم هی پررو تر میشدم بغلش میکردم و مینداختمش تو آب و زیر آب نگهش میداشتم و مجبور میشد بهم مشت بزنه که ینی دارم خفه میشم و منم ولش کنم وقتی بغلش میکردم میدیدم بدنش خیلی معمولیه و سینه هاش شاید 75بود و بقیه بدنش معمولی بود اما زن لوندی بود و خیلی میخارید از اب که اومدیم بیرون دیگه شوخی دستی هامونم شروع شده بود که به نازنین گفتم شماره منو بهش بده و از شب تو تلگرام پی ام بازیا و شوخی ها و استیکر های سکسی شروع شد دیگه کامل رو مون باز شده بود مسافرت شمال با همین شوخیا و کس شرا تموم شد و ما کلن اومدیم تهران فرداش شنیدم مامانم داره با زن عموم صحبت میکنه از صحبتاشون حس کردم عموم اینا انگار باز دارن میرن مسافرت که به نازنین پی ام دادم دیدم بعله دارن میرن اصفهان منم بهش گفتم شب میام کلید خونتون و میگیرم گفت برا کی گفتم میخام زیدمو بیارم گفت باشه فردا قبل این که بریم بیا بگیر ولی با لحنی گفت که معلوم بود شک داره میخام خالشو بکنم یا نه البته میفهمیدم مهم نبود چون به کسی نمیگفت خلاصه صب به خونه گفتم میرم با دوستام مسافرت یه روزه و برمیگردم روز 7 عید بود که کلیدو از نازنین گرفتم و زنگ زدم به نسرین گفتم خونه عمو اینا خالی شده بریم یه حرکتی بزنیم با یکم شوخیای بی نمک و اینا گفت بذار بچمو از خونه باباش بیارم عصر بیا دنبالم ساعت 7 30 رفتم دو تا کوچه پایین تر از خونه مادرش اومد سوار شد و رفتیم سمت خونه عموم اینا غذا از بیرون گرفتیم و یا هزار ترس و لرز از این که مادر بزرگم اینا نبینن رفتیم تو خونه مانتو شو که در اورد یه تاپ پوشیده بود با همون شلوار لی که پاش بود نشست تاپش خیلی باز نبود و چیز زیاد تحریک کننده ای نبود غذا رو که خوردیم کم کم اون نگاهای منو رو سینه هاش و من نگاهش رو کیرم حس کردم رو همون مبل نشسته بودیم دستم رفت رو سینه هاش و لبم قفل شد تو لباش اول حس کردم به سکس دهنی خیلی علاقه نداره که بعدن فهمدم اصلا علاقه نداره چند دقیقه رو لباش بودمو سینه هاش رو میمالوندم که من و از رو خودش بلند کرد و تاپشو در اورد شلوارشم خودم در اوردم با یه شرت و سوتین وایساده بود که اونا رم در اورد و مثل پورن استار ها پرت کرد یه طرف دیگه دوباره کشیدمش رو لبامو میمالیدمش سینه هاش میشه گفت واسه یک زن 35_34 ساله یکم شله ولی خوب بود هم زمان من سینه هاشو که میخوردم اونم شلوارمو در اورد و شروع کرد به مالیدن هر کاری کردم دیدم ساک نزد همون لب که میداد فک کنم زورش بهم نمیرسید که میفتادم روش فقط کیر میخاست همین یکم وازلین زد رو کیرم دراز کشید رو کاناپه و تنزیم کرد رو کس خودش با اولین ورود کیرم داخل کسش تغییر زیادی تو چهرش به وجود نیمد فقط یه آه خیلی کوتاه کرد و حرکات بدنش رو خیلی خوب با بدن من هماهنگ کرد و گاها آه و اوه میکرد صدای خایه هام که برخورد میکرد با کونش خیلی بیشتر منو تحریک میکردبه رفتارش میومد که خیلی هات و حشری باشه شاید من نتونستم خوب تحریکش کنم ولی خودم خیلی داغ بودم و قربونش میرفتم و از سکس بلدیش تعریف میکردم چند دقیقه که تلبمه زدم پوزیشن عوض شد و من خابیدم و اون اومد رو من و چشاش رو بسته بود و آه و اوه های آروم میکرد اون که ساک نمیزد اصلا پس پیشنهاد سکس مقعدی هم حماقت بسیار بزرگی بود و کلن منصرف شدم بهترین حالتش حالت سگی بود که اون هی بدنشو میداد عقب و با من هماهنگ بود که دیدم بعد از چند بار ورود و خروج آبم رو نک کیرم حس کردم و کشیدم بیرون آبم روخیت رو کمرش رو یه چند قطره ام رو کاناپه پا شد رفت حموم و من اصلن حال نداشتم تکون بخورم بعد که برگشت بازم شوخیا مون ادامه داشت و من میگفتم اونقدی که ادای تنگا رو در میاری تنگ نیستیااا اونم اصلا کم نمی اورد و با اعتماد به نفس کاذبی جواب میداد شب تا ساعت دو بیدار بودیم یه سکس دیگم داشتیم اما نه با اون شدت ولی خوب بود و چون یه بار ارضا شده بودم دیر تر اومد فرداشم رسوندمش خونه مادرش و برگشتم تهران اما هنوز فرصت پیش نیمده که بازم بکنمش اما هنوز در ارتباطیم با هم نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *