خالکوبی معصومه و دوستش

0 views
0%

سلام اسم من رضا هست ۲۴ سالمه دانشجوی هنر هستم وشغلم کردن یا خالکوبی کردنه یعنی تا دانشگام تموم نشده از این راه درامد دارم میرم سراغخاطره ای که می خوام بگم براتو یک روز شهره خانوم که همسایه ما هست منو جلو در اپارتمان دید و از من خواست که اگر میتونم برم خانه شون و به علی که پسرش هست تو انتخاب رشته دانشگاش کمکش کنم من هم گفتم بعد ظهر میام اون رو رفتم خونشون علی بود با مادر و خاهرش من و علی داشتیم با هم در مورد دانشگاه حرف میزدیم که خواهرش برای ما شربت اورد و نشست کنار ما معصومه خواهر علی ۲۲ سالشه و واقعا خشگل و خوش اندامه اون روز که پیش ما بود یک شلواره گرمکن ورزشی با یک سویشرت تنش یود که رد شرتش از رو شلوارش معلوم بود و نظر ادمو به خودش جلب میکرد من که این صحنه رو دیدم حواسم کلن پرت شد و بیشتر تو نخ معصومه بودم تو همین زمان که داشتم با علی حرف میزدم از هر موقعیتی برای دید زدن استفاده میکردم که شربتمو ورداشتم بخورم شربت از گوشه لیوان و لبم ریخت رو پیرهنم که کلی زایه شدم بعد معصومه بعد یک لبخند مسخره کننده بهم گفت اگه لباس زیر مناسبی داری پیرهنتونو در بیارید بشورم تا جای لکش نمونه منم از زیر یک زیر پیرن استین دار تنم بود و در اوردم لباسمو که علی و معصومه خشکشون زده بود چون تنم پر از خالکوبی و داشتن با دقت به دستو بال من نگاه میکردن و دونه دونه سوالای مختلف میپرسیدن که این چی اون چی معنیش چی که معصومه گفت کی برات این خال کوبی هارو زده که علی سریع جواب داد کار رضا اینه که من بعد گفتم خودم برا خودمو نزدم دوستم زده معصومه همون موقع چسب و گفت من یکی از دوستام می خواد خال بزنه و دنبال یک ادم مطمئن میگرده اگه امکان داره شما براش خال میزنید منم گفتم باشه و شماره خودمو دادم بهش تا هماهنگ کنه بعد اون روز معصومه به من زنگ زد و گفت دوستم می خواد بیاد منم گفتم فردا ظهر بیاید خونمون از اون لحظه تو فکر دک کردن مادرم رفتم که له این نتیجه رسیدم بفرستمش خونه خالم اونم قبول کرد معمولا زمان های که مشتری دارم میفرستمش اونجا و میگم چند ساعت بعد بیاد فرداش معصومه با دوستش امد خونه ما بعد از خوش و بش کردن من طرح هامو اوردم که ببینن که دوستش یک صلب انتخاب کرد پشت گردنش بزنم من هم گفتم لباتو اگر امکان داره در بیار اون هم در اورد یک بدن فوق سکسی داشت سینه های گنده کمر نازوک و پوستش سفید خلاسه هرچی که برای تهریک کردن من لازم بود رو داشت من هم شروع به کشیدن طرح رو بدنش کردم و شروع به لاس زدن در این هین معصومه هم داشت طرح های دیگه منو نگاه می کرد و دلش می خواست اون هم خال بزنه من همخال دوستشو تموم کردم که معصومه گفت منم می خوام گفتم باشه کار دوستش که تموم شد اون خیلی درد داشت و به معصومه گفت من نمی تونم بشینم و می خوام برم معصومه هم گفت اشکال نداره تو برو دوستش که رفت به معصومه گفتم چه طرحی و کجات بزنم اونم با خجالت گفت یک فرشته بالای باسنش می خواد بزنه من که داشتم از خوش حالی میموردم سریع قبول کردم و بهش گفتم لباسو شلوارشو در بیار اولش خجالت کشید من که دیدم اینجوری گفتم خجالت نکش دخترای زیادی میان پیشم تو اوایش نیستی راحت باش اون هم قبول کرد و لباساشو در اورد وای چی میدیدم یک شرت طوری مشکی که با سوتینش ست بود و سینه های خوش فورم و کونقلمبه همون موقع که تو بهر استیل نازش بودم دیدم خیره شده به کیره من که مثل ستون خیمه داشت شلوارمو جر میداد سریع خودمو جمع و جور کردم و جفتمون زدیم زیر خنده معصومه دمرو خابید جلوی من و من یک دستم روی لپ کونش بود و یک دستم داشت طرح میکشید در هین این کارا بودم دیدم که معصومه داره ریز ناله میکنه و من شروع کردم به ملوندن بیشتر کون گندش و با ناخونم رو لوپ کونش میکشیدم وقتی دیدم هیچی نمیگه و خوشش میاد شروع کردم به ماساژ کمرش و اروم بند سوتینش رو باز کردم و انگشتامو میکشیدم رو کمرش اون هم صدای نالش بلندتر شد اروم سرمو گزاشتم رو گردنش و ریز گردنشو می خوردمو بوس میکردم که دیدم داره از حال میره خودش برگشت رو به من دیدم چشمهاش خماره و اروم لبشو گذاشت رو لب من و شرو کرد به میک زدن من هم با دستام سینهاشو میمالیدم بعد خوردن لب هاش که ۱۰ دقیقه تول کشید دست انداخت تیشرتمو به صورت وحشیانه دراورد و بعد شلوار و شرورتمو من هم که دیگه تو حال خودم نبودم اغتادم رو سینهاش و می خوردمو بوس میکردم بعد یک مدت خواستم شرتشو در بیارم که دیدم شرتش خیس شده که خیلی حشریم کرد شرتش رو که در اوردم چشم خورد به کسش که مثل یک کلوچه به هم چسبیده بود افتاد و دیوانه وار شروع به خوردن چوچولش کردم اون هم داش ناله میکرد و با دستش سرمو فشار میداد رو کسش بعد خوردن کسش کیرمو گزاشتم رو لبش و دادم گه بخور اولش کله کیرمو بوس کرد و شروع کرد به ساک زدن و لیس زدن تخمام که خیلی بهم حال داد من که نمی خواستم سریع ارضا بشم در اوردم کیرمو و برش گردوندم شرع به خوردن لپای کونش و لای پاهاش که از بس خوردم کبو شد بعد با دو دستم لای کونشو باز کردم یک سوراخ خشگل صورتی داشت با آب دهنم تف کردم روش و اروم انگشت دستمو فرو کردم تو که معصومه خودشو سفت کرد و گفت درد داره منم رفتم کرم اوردم گفتم اینو بزنم رون میشه و دردی احساس نمیکنی اونم با نازو اشفه قبول کرد کرم رو اوردم و اون به کیر من کرم زد منم به سوراخ اون با دو دستش کونشو باز کرد منم با یک دستم کیرمو گرفتم گزاشتم دم سوراخش و یواش فرو کردم که یک اخ کوچیکی زد و دسته منو محکم گرفت بعد چند لحظه که کیرمو گذاشتم توش تا جا باز کنه اروم شروع به تلمبه زدن کردم و سین هاشو از زیر گرفتم و گردنشو می خوردم که دیگه داشت ابم میومد شروع کردم به سریع تلمبه زدن که یهو بدن سفت شد و ابمو ریختم توش و بی حال روش خابیدم بعد چند دقیقه بغلش دراز کشیدم و لباشو می خوردم که بهم گفت بهترین لحظه امرش بود و وقتی حالم سر جاش امد شروع به ادامه خال زدن کردم از اون موقع با هم دوستیم و هر چند روز یک بار خونه رو خالی میکنم و میاد حال میکنیم حالا قرار شده پردشو بزنم هر وقت زدم براتون داستانشو می نویسم بای نوشته

Date: October 20, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *