سلام سامان هستم و19سالمه با موتور بودم اروم اروم داشتم بر میگشتم خونه نزدیکای خونه بودم ک دیدم یه زن سن بالا کنار یه ستون وایساده بایه مانتو تنگ ک کونش خیلی توش معلوم بود با یه ارایش مولایم یه کفش پاشنه بلند یه جوراب رنگ پا ک پای سفیدشو برق انداخته بود تو دلم گفتم جون این واقعا کردن داره همینجور ک داشتم بهش نزدیک میشدم یهو دست گرفت جلوم گفت اقا پسر وایسا این پلاستیک ک دستمه سنگین ما خونمون یه دوتا کوچه اونور تر منو میرسونی منم اول یکم مکس کردم بعدش گفتم باشه بیاید تا یه مسیر میبرمتون سوار شد اومد پاشو بزاره روجاپایی جاپاییه بالا بود دیدم نمیتونه پاشو بزاره دولا شودم ک جاپایی رو باز کنم براش بازش کردم دیدم هی پاشو اینور اونورمیزاره پاشو گرفتم یه دستی هم کشیدم روپاش گزاشتمش رو جاپایی ک بهم گفت مرسی شرمنده دوتا پاشو گزاشتم روجاپایی موتورو گذاشتم دنده حرکت کردم توی مسیر همینجوری تشکر میکرد منم حرفی نمیزدم ک بهم گفت اسمت چیه منم گفتم سامان گفت اسمتم مثل خودت قشنگه منم خندیدمو گفتم مرسی ممنونن نظر لطفتو خلاصه ادرس داد هی این کوچه اون کوچه ماهم از مسیر خودمون خارج شدیم ولی ب هربدبختی بود رسوندمش دم خونشون کوچشون خیلی خاوت بود یه خونه معمولی هم داشت وقتی پیاده شد کلی تشکرکر گفت بیاداخل یه شربتی چای چیزی برات درست کنم منم گفتم ن مرسی ممنون تشکر خلاصه بزورمنو برد توخونه موتورمم بردم تو رفتیم داخل نشستم رو مبل گفت صبر کن الان میام منم نشستم درو دیوارو نگاه میکردم ک یهودیدم بایه تی شرت یه ساپورت مشکی تنگ اومد بیرون شاخم در اومد رفت داخل اشپزخونه یه شربت درست کرد اوردد منم محو کونش شده بودم واییی خیلی باسنش عالی بود بد جور حشری شده بودم اومد نشست کنارم شربتو داد بهم منم نصفشو خوردم بهم گفت عزیزم ممنون ک منو رسوندی نمیدونم چجوری ازخجالتت دربیامم منم گفتم ن بابا این چ حرفیه شرمنده مزاحمتونم شدیمم ببخشید گفت ن بابا مراحمی همینجور ک حرف میزد پاشو باز کردساپورت قالب کسش شده بود داشتم نگاه میکردم ک یهو بهم گفت خوشت میادد منم خودمو جمع کردم ترسیدم گفتم ازچی گفت از همونی ک داشتی نگاش میکردی گفتم من گفت اره خودت گفتم معذرت میخوام دیرم شده با اجازتون من برم بلند شدم کیرمم سخ شده بود ک یهو چشمش خورد ب کیرم بهم گفته به به راستم ک کردی گفتم معذرت میخوام من برم یهودستمو گرفت گفت اشکال نداره فدای سرت بشین نرو میخوام از خجالتت درام منم دیگه ساکت شدم نشستم اومد جلو یه بوسم کرد همه بدنم داشت میلرزید بهم گفت اروم باش منم ساکت نشستم همینجور بوسم میکرد منم نامردی نکردم دستم بردم لای پاش کسشو گرفتم تودستمم یکم خیس شده بود همینجور میمالیدمش که یهو دوتا پاشو اورد دراز کرد روپاهام وایی هنوز جوراباش پاش بود گفت رو موتورپامو مالیدی متوجه شدم منم هیچی نگفتم بهم گفت من معلمم شوهرم مرده بچه هم ندارم تنها زندگی میکنم خیالت بابت اون راحت باشه منم از شنیدن این حرفش کلی خوشحال شدم خلاصه شروع کردم ب مالیدن پاهاش و رونش یکم ک مالیدم خودش بلند شد ساپورتشودراورد زیرش شرت جوراب پاش بود اونم دراورد تی شرتشم دراورد یه شرت مشکی فقط پاش بود وایی خیلی سفید بود کونش بزرگ بود دیگه طاقت نداشتم همون جابلند شدم لباسامو دراوردم فقط یه شرت پام ود اونم خودش از پام دراورد کیرمو ک دید گفت جونن سریع رفت یه کاندوم با یه اسپری اورد گفت بزن کاندومو کشیدم رو کیرم بهش گفتم اسپریونمیدونم کجابزنم خودت زن خندیدخودش برام زد یخورده لباشو خوردمم سینشوو هم خوردم کردم توکسش وای انگار بهشت بود واقعا عالی بود بهترین حس دنیارو داشتم حدود یه 5دقیقه ای از کس کردم در حین کردن سینه هاشوهم میمالیدم هرکری میکردم ابم نمیومد گفتم اشکال نداره از کون بکنم گفت اگه قول بدی اروم بکنی اشکال نداره گفتم باشه اروم میکنم اونوری شد منم اروم کیرمو گزاشتم دم سوراخ کونش یواش یواش دادم داخل ناله هاش بلند شده بودد خیلی دردش گرفته بود اه اه اه اه میکر بد جور منم خیس عرق شده بودم خیلی تنگ بود همینجور که داشتم میکردم یهو دیدم کیرم داره داغ میشه تند تر عقب جلو میکردم جیغ میکشید دیگه منم تو حال خودم نبودم هرچی اب تو کمرم بود خالی کردم توکونش البته تو کاندوم همه اینا یه 20 دقیقه ای طول کشید ولی خیلی حال داد ازش کلی تشکر کردم شمارشم بهم داد از اون به بعد 3یار کردمش وازم راضی پایان نوشته
0 views
Date: February 16, 2020