خانوم کس طلای من

0 views
0%

ساعت 12 شب بود موبایلم زنگ خورد امیر بود گفت طبق قرار قبلی که با هم داشتیم تو تلگرام من الان نزدیک خونتونم اگه بچه هاتون خوابیدن بیام خوب بچه ها خواب بودن و زنم بشدت حشری بود منم طبق معمول خیلی حشری نبودم گفتم تشریف بیارین امیر هم گفت پس من نزدیک خونتونم اگه اوکی هستین تا چند دقیقه دیگه میام منم به خانومم گفتم که برو آرایش کن و لباست رو عوض کن که مهمون داریم ساعت 12 15 دقیقه مجددا گوشیم زنگ خورد گفت من رسیدم و آدرس دقیقتر رو پرسید من هم رفتم دم درب و همدیگه رو دیدیم اوردمش تو خونه خانومم رژ سرخابی قشنگی به لبهاش زده بود چشم های سبز و قشنگش ت و سفیدی رنگ صورتش که با کرم براق شده بود کاملا پیدا بود یه تاپ و دامن کوتاه مشکی پوشیده بود و سفیدی سینه هاش کاملا خیره کننده بود من تا حالا زنمو اینقدر زیبا ندیده بودم موهای بلوند و بلندش لختش رو رو شونه هاش ریخته بود امیر اومد و دم درب با هم احوال پرسی کردن و زنم تعارفش کرد تو اتاق هر سه مون رفتیم تو اتاق و بچه ها تو حال خوابیده بودن امیر تا ساعت یک داشت از سیاست اقتصاد و میگفت و نمیدونم چرا هر موقع که میخاستیم حرفا به سکس برسونم یهو اون بحث رو میکشوند به مسائل غیر سکسی در هر صورت حوصلم سر رفت گفتم من فردا صبح باید برم سرکار بیایید رختخوابها رو پهن کنیم و بخوابیم امیر باورش نمیشد که من این پیشنهاد رو دادم اخه دفه اولش بود که ما رو میدید و فکر کنم میخواست با حرفای غیر سکسیش خودشو جنتلمن جلوه بده ما تخت نداریم داشتم تشک پهن میکردم به امیر گفتم میشه برید اون طرف تا من تشک پهن کنم اونم از فرصت استفاده کرد و رفت کنار خانومم که پایین اتاق نشسته بود نشست و آروم آروم شروع کرد صحبت کردن من به بهانه دستشویی رفتم بیرون و تا تونستم معطل کردم تا اونا راحت باشن و با هم آشنا بشن بعدشم یه پارچ آب خنک درست کردم و رفتم تو اتاق وقتی وارد شدم سریعا خانومم از تو بغل امیر پرید کنار و امیر هم دست از سینه های خانومم برداشت منم به لبخند ملیح زدم و گفتم امیر جان داری فرمولای اقتصادی و سیاسیتو یادش میدی اونم به لبخندی زد و گفت اره گفتم بریم رو تشک بشینیم اول امیر رفت رو تشک و به دیوار تکیه داد خانومم رفت کنارش بشینه که امیر اونو تو بلغش نشوند منم رفتم اونور خانومم نشستم امیر پستون خانومم رو با یه دستش گرفت و شروع کرد به لب گرفتن و با یه دست دیگش هم شروع کرد به مالیدن رونای خانومم منم یه پستون خانوممو با دو دستم میمالیدم و بعضی وقتا هم یه دستم به رون و کونش بود و یه دستم به سینش دست امیر رفت سمت کس خانومم و از شکاف شرت لامبادای خانومم کسشو میمالوند و از طرفی هم داشت لب میگرفت وسط شرت لامبادای مشکی خانومم ششتا گلوله نقره ای رنگ هست که در شرایط عادی روی شکاف کسش رو میپوشونه امیر اونارو داده بود کنار و کلیتوریس و بعضی وقتا سوراخ کس خانوممو میمالوند همزمان از اون گلوله ها هم صدای چلق چلق میومد این صدا مثل صدای تلمبه زدنه و برای همین بشدت تحریک کننده بود و فضا رو سکسی تر میکرد من لباسامو کامل در اوردم و امیر هم تاپ خانومم رو داد بالا خانومم کونش رو میزد زمین و میگفت من کیر میخام و امیر میگفت تا 10 مرتبه ارضا نشی من بهت کیر نمیدم هشتمین دفه که خانومم ارضا شد برای دفه اول آبشم اومد و ریخت رو تشک امیر شروع کرد به سیلی زدن آروم روی کس خانومم و منم پای خانوممو دادم بالا و شروع کردم به سیلی زدن روی باسنش هرچی میگذشت امیر وحشی تر میشد و خانومم حشری تر خانوممو لخت کرد و خوابوند خودش هم بالاپوششو در آورد و شروع کرد به خوردن گردن و پستونای خانومم اون دیگه به من مجال نمیداد من فقط نشسته بودم و به کیرم ور میرفتم و بعضی وقتا هم خانوممو لمس میکردم اون کس خانوممو میمالوند و خانومم ارضا میشد و بیحال و دوباره تکرار و تکرار پانزدهین مرتبه که خانومم ارضا شد کیرم تو دستش بود من بلند شدم و پاهاشو دادم بالا و شروع کردم به تلمبه زدن امیر هم از اون طرف پستونای خانوممو میمالوند و گاهی هم دستی به سر و صورتش می کشید تا اینکه من هم تونستم با کیرم سه چهار دفه خانوممو ارضا کنم و بعدش خودم ارضا شدم یبار هم خانومم زیر دست و پای من و در حال تلمبه زدن آبش اومد من عادت ندارم که آبمو رو زنم بریزم آبمو با دستمال جمع کردم و دست و کیرمو پاک کردم و رفتم دستشویی بعد از چند دقیقه که برگشتم تو اتاق دیدم خانومم داره با حرص و ولع کیر امیر رو میخوره و تخماشو لیس میزنه امیر سبزه بود ولی کیرش کاملا سیاه درست مثل ذغال و سیاهی کیر امیر انگار کاملا با سفیدی پوست صورت و رنگ سرخابی لبهای خانومم ست شده بود خلاصه براش یه ساک مجلسی خیلی باحال زد طوری که امیر آبش در اومد نمیدونم چرا اینجوریه من یبار که آبم در بیاد دیگه آب ندارم ولی امیر این توانایی رو داشت که تا چندین مرتبه آبش در بیاد من اگه قرص بخورم کیرم شق میمونه ولی همون یه دفه ارضا رو دارم و بعدش دیگه ارضا ندارم قرص صرفا باعث شق موندن کیرم میشه بخاطر همین نتونسته بودم خانوم حشریمو تو چندین سال بعد از ازدواجمون خوب ارضا کنم دست و کیر مصنوعی هم اون لذت کیر طبیعی رو براش نداشت عشقی که بینمون بود و وجود بچه هامون باعث شده بود مقاومت کنه و طلاق نگیره که دلیل رو آوردن به این فانتزی هم همین بود بعد از ساک زدن امیر ابشو تو دستمال جمع کرد و خانومم رفت روی کیرش نشست و شروع کرد به بالا و پایین رفتن و ارضا شدن هر بار که ارضا میشد روی امیر بیهوش میشد و بعد از یکی دو دقیقه دوباره بلند میشد و دوباره شروع میکرد وقتی که دیگه حال نداشت و از نفس میفتاد میخوابید و امیر هم با پوزیشن های مختلف و بدون وقفه اونو میکرد همین کار رو ادامه دادن تا دفه 25 ام ارضا شدن خانومم که ساعت حدود 3 صبح بود من دیگه گیج خواب بودم و باید صبح میرفتم سر کار و چون کارم اداریه باید اول صبح تو اداره انگشت میزدم من رفتم تو حال و بدور از نور و صدای داخل اتاق در کنار بچه ها خوابیدم اما اونا همچنان مشغول بودن اول صبح حدود ساعت 6 طبق معمول با صدای زنگ هشدار گوشیم از خواب بیدار شدم و همزمان یکی از بچه ها مون هم بیدار شد بچه مامانشو میخواست رفت به سمت اتاق من وحشت زده از جام بلند شدم و یه داد زدم سر بچه و گفتم داخل اتاق نرو جلوشو گرفتم بعد از چن دقیقه خانومم از اتاق اومد بیرون و بچه رو تو بغلش گرفت و جاش خوابوند امیر هم که تو همین فاصله لباساشو پوشیده بود خداحافظی کرد و رفت خانومم میگفت اصلا نخوابیده تا 47 مرتبه رو شمرده بودن که خانومم ارضا شده بود و میگفت تا همین الان که من بچه رو صدا زدم داشتن سکس میکردن رفتم داخل اتاق با تعجب دیدم تشک کاملا خیس شده طوری که از اون طرفش نم پس داده سینه و گلوی خانومم کبود شده بود و جای میک زدن امیر همه جای سینه و گلوی خانومم رو پوشانده بود طوری که خانومم بدون روسری بلند و یقه بسته نمیتونست جایی بره و روسری بلند با یقه بسته هم مستلزم چادره بنا بر این خانومی برای بیرون رفتن در طول روز حتما باید چادر می پوشید بله اونها تا خود صبح سکس کرده بودن و تازه بعد از خوابیدن من عشق و حال واقعیشون انجام شده بود جالب اینکه ظهر همون روز که خانومم برای کاری از جلوی اداره مون رد میشد یه سری هم به من زد ازش پرسیدم دیشب خوب بود و حشریت چندین سالت رفع شد اون آروم بهم گفت خوب بود ولی دوباره حشری شدم همسرم از اعجوبه های سکسه اگر اعضای محترم سایت تین داستان را پسندیده باشن بازم از خاطرات سکسیمون میگم من نویسنده نیستم ولی بدانید که این داستان کاملا واقعیه نوشته

Date: November 11, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *