خایه های سوخته

0 views
0%

سلام دوستان عزيز من مهران هستم ۳۰ سالمه تهران هستم اين خاطره مال ٢١ سالگيمه اون موقع دانشجو بودم ما تو يه آپارتمان ٣ طبقه كه هر طبقش دو واحد داشت زندگي مي كرديم واحد ها خيلي بزرگ نبودن بعد از اينكه پدرم ازدواج كرد واحد روبرو رو اجاره كرديم من و خواهر و برادرم تو واحد روبرو بوديم هر كدوممون يه اتاق داشتيم با ازدواج پدر ما صاحب دو تا دختر خاله جديد شديم كه بزرگه اسمش روشنک بود و كوچيكتره اسمش نگین اون موقع من تازه دانشگاه قبول شدم رابطه خواهرم با روشنک خوب بود روشنک كه هنوزم يادش ميافتم راست ميكنم دوسال از خواهرم كوچيكتر بود حدود ١٤ سالش بود كه ديگه اخر هفته ها رو پيش ما ميموند واسه خوابم تو واحد ما ميخوابيد من كه هميشه دير ميومدم خونه ميومد اما هميشه يه جوري سر به سر من ميذاشت منم باهاش شوخي ميكردم دستمو ميبردم طرف سينش اونم يجورايي جا خالي ميداد اما خيلي تو كارش نبودم راستش سرم شلوغ بود تا اينكه دو سالي گذشت ديگه سينه ها و كونش قشنگ فرم گرفته بود منم وقتي ميدویيد يجوري نگاش ميكردم انگار داره رو كيرم بالا پايين ميكنه اما هنوز كاري انجام نداده بودم روشنک موقع خواب از خواهرم يه شلوارك ميگرفت كه ديگه ماله اون شده بود قسمت پاش گشاد بود و با اون ميخوابيد من تو اتاقم و فكر كنم هنوز دي وي دي نبود پس سي دي پليرداشتم تختم هم دو نفره بود اصلا اتاق بزرگه ماله من بود برادرم كه هنوز كم سن بود زود ميخوابيد آخر هفته بود از دانشگاه اومده بودم خواهرم گفت فيلم گرفتم كه كه اصلا يادم نمياد چي بود ميخواي ببيني گفتم اگه شما هم ميخواين خواهرم گفت من ديدم ولي روشنک نديده اما باشه رفتيم تو اتاق من و فيلمو گذاشتيم روشنک وسط ما دراز كشيد منم تا چراغ خاموش كرديم و پتو رو انداختيم دستمو انداختم رو پاهاش چند دقيقه كه گذشت خواهرم خوابيد خدايش فيلم انگار واسه من ساخته بودن از اين مزخرفتر فيلم وجود نداشت وقت ديالوگ زبون اصلي من يواش دستمو شرو كردم به تكون دادن واي دستمو رو پاهاي نرمش تكون ميدادم هر دفعه ميرفتم بالا تر ديديم اونم خودشو زده به خواب يكم جرعت كردم دستمو بردم تو اما جاي دستم خوب نبود وقتي دستم خورد به شورتش داشت قلبم از تو سينم در ميومد انقدر نفس كم اوردم كه مجبور شدم برم بيرون رفتم يكم اب خوردم اومدم ايندفعه برعكس اون دراز كشيدم دستمو گذاشتم رو پاش يه تكوني داد منم كه اصلا نميخواستم كه بهم بخوره دستمو دوباره از پايين تر پاهاش شرو كردم شايد نيم ساعت طول كشيد تا دوباره به شرتش رسيدم اما ايندفعه جام خوب بود با نو ك انگشتم شورتشو كه لاي پاش بود بلند كردم دستمو گذاشتم رو كسش واي انگار يك ليوان اب ريختي تو شرتش كسش خيس خيس بود موهم در آورده بود گرماي كسش دستمو داغ كرده بود خيلي برام عجيب بود قبلا كه با كسه دخترايي كه هنوز پرده داشتن دست ميزدم تا يكم ميرفتم تو يهو ميپريدن اما روشنک كه خودشو بخواب زده بود انگشتمو تا بالا ميبردم تا ميخورد به پردش خودم بيخيال ميشدم اما اون اصلا هيچ تكوني نميخورد فقط شهوتش از صورتش كه خودشو بخواب زده بود فوران ميكرد واي باورتون نميشه حاضرم پول سه تا كس بدم تا دوباره اون حالو تجربه كنم صداي قلبم جوري بود كه ميگفتم الان همرو بيدار ميكنه باز از فرط شهوت و هيجان نفسم گرفته بود رفتم بيرون يه قلب اب خوردم برگشتم يواش خواهرمو بيدار كردم بره سر جاش بخوابه گفتم الان روشنک رو هم بيدار ميكنم خواهرم كه رفت تو اتاقش نفهميد اصلا بيدار شده منم داشتم از خوشي ميمردم يواش در اتاقمو بستم رفتم سر وقت روشنک روشنک كه وقتي دستمو گذاشتم توي رونش تا اونجاهم خيس بود البته دسته خودم هم انگار عرق كرده بود دوباره دستمو كردم تو شرتش همون جور كه لبه هاي كسش بازي ميكردم يواش رفتم طرف گردنش شروع كردم با لبا م خيلي اروم با گردنش بازي كردن ديگه پاهاشو جمع نميكرد منم پروتر شده بودم يواش رفتم سر وقت سينه هاش تي شرتشو كه دادم شروع كردم بليس زدن چشم خورد يهو قفل كردم باورتون نميشه سينهاش اندازه يه طالبي كوچيك اما به همون گردي و سفتي هنوزم ميميهاي شماره يكم مال اونه البته الان فكر كنم سينه هاي 85 داره همينجور كه اروم سينهاشو ميخوردم ديگه از فرط حشريت صداي ناله هاش در اومده بود اما هنوز خيلي محكم خودشو خواب نشون ميداد منم ديگه رفتم تو كار پايين تنه يواش شلوارك و شرتو باهم در اوردم با دستم خوب پتو رو روش صاف كردم حالا ديگه زير پتو يه كس جيگر خيس باد كر ده ١٦ ساله بود اون وقتا شايد يكبار زبونمو به كس زده بودم اونم واسه چند لحظه فكر نميكردم اصلا حال بده اما باور كنيد اون لحظه فقط دلم ميخواست كسشو بخورم سرم كردم زير پتو بااينكه اصلا وارد نبودم اما با زبونم شروع كردم ليس زدن بوي كسش از بس ور رفته بودم زده بود بالا موهاشم تازه در اومده بود همون جوري كه ميخوردم سعي ميكردم يجوري هم بخورم كه ارضا نشه ديگه از حال بيرون بياد من جا بمونم يواش انگشت كوچيكمو گذاشتم دم سوراخ كونش كه ديگه انگار شيلنگ باز كردن خيس خيس بود با كونش يواش ور ميرفتم داشتم واسه آينده برنامه ريزي ميكردم كه براي تنها دفعه تو عمرم بدون تلمبه زدن ابم اومد البته بجز مواردي كه تو خواب يهو ابم ميادايندفعه تو بيداري بود اما اصلا حشريتم كم نشود منم در همون حالت شلواركمو با يه دستم در آوردم يكم كيرمو پاك كردم باشلوارك شروع كردم رو به بالا ليسيدن تا رسيدم رو سينش كه كيرم هم لاي پاش بود ديگه همون جوري از جلو كيرمو گذاشتم لاي كسش يواش با پاهام پاهاشو جمع كردم داشتم سينهاشو ميليسيدم واسه اينكه يخورده هم به رابطه عشقم وارد كنم يواش لباشو بوسيدم كه فهميدم خيلي خوشش اومد خودش لباشو يكم باز گذاشته بود منم يكم با لباش ور رفتم كيرمو لاي پاش شرو كردم به بالا پايين كردن اما يخورده اوم دم بالا كه يهو سرش نره تو كسش واقعا مونده بدم فكر كنم اگه تا ته كيرم هم ميكردم تو كسش اصلا صداش در نمياومد اينقدر حشري بود كه مواظب بودم يهو خودش فشار نياره كيرمو فرو كنه تو كسش وقتي دوباره ابم داشت ميومد رفتم كمرو بردم پايين ابمو ريختم روي پاهاشو و روي روتختيم واي آبم بند نميشد وقتي خوب خالي شدم اومدم كنارش با شلواركم روي كسشو تميز كردم اصلا دلم نمي مد بيخيالش بشم يواش با دستم شورتو شلوارك و كه رو يك پاش بود كشيدم بالا آخرش يك بوس از كس و بعدشم از لباش كردم رفتم بيرون اتاق و اومدم خودش صاف كرده بود شلواركشو يوري از بغل خوابيده بود كه منم اومدم ك نارش به طرف مخالف دراز كشيدم و خوابيدم و اين شروع سكس جديد من با دختر خاله ناتني عزيزم و جيگرم روشنک بود حالا اگه وقت شد از جريانات اتي هم براتون مينويسم نوشته

Date: December 3, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *