ختنه ی برده ۱

0 views
0%

من میستریس الهه هستم همیشه دلم میخواست برده داشته باشم و پسرهارو تحقیر کنم و آلتشونو زیر پام له کنم با یکی از دوستام که اونم همین حسو داشت تو تلگرام یه کانال میستریس درست کردیم و چندتایی برده پسر پیدا کردیم میبردیمشون خونه دوستم هر بلایی میخواستیم سرشون میاوردیم از لیسیدن پا و تمیز کردن کفش و شاش و خوردن و شکنجه دادن کیرشون که دیگه بعد شکنجه جمع میشد و نای بلند شدن نداشت دیگه کم کم واسمون عادی شده بود و چند تا برده دایمی داشتیم دلم خیلی دلم میخواست کیرشونو ببرم ولی دوستم میگفت میمیرن میوفتن گردنمون همون شکنجه بسه ولی من دنبال یه برده ختنه نشده میگشتم که ختنه اش کنم تو اینترنت خیلی فیلم آموزشی دیدم یه چیزایی بلد شده بودم ولی همه برده ها ختنه کرده بودن تا اینکه تو گروه یکی عضو شد و اومد تو پی وی من خودشو معرفی کرد گفتم عکس بفرست عکس فرستاد یه پسر 22 ساله ریز اندام گفتم تو طاقت برده شدن نداری گفت هر کاری بگی انجام میدم هر بلایی دلت میخواد سرم بیار گفتم لخت شو عکس بفرست ببینم اولش ترسید ولی بعد فرستاد باورم نمیشد بدن سفید بی مو کیر کوچیک ختنه نشده کلی ذوق کردم ولی بروی خودم نیاوردم و گفتم ختنه نشدی که گفت نه مشکلیه گفتم نه ولی من بدجور کیر برده هامو شکنجه میکنم میتونی تحمل کنی گفت آره هر چی پولم بخوای میدم گفتم اونو من مشخص میکنم پس مشکلی نداری اگه اومدی جای برگشت نداری گفت باشه هفته بعد شب جمعه باهاش قرار گذاشتیم تا شب جمعه وقت داشتم با دوستم هماهنگ کردم گفتم میخوام این برده رو ختنه کنم اولش ترسید ولی بعدش قبول کرد تو چند تا فیلم پورن دیده بودم میستریس کیر برده میبره یه وسیله شبیه پستونک بچه تو دهنش انداخته بود که دروش تسمه داشت پشت سرش محکم بسته میشد که نتونه داد بزنه اینجور چیزا که تو ایران وجود نداره من و دوستم رفتیم داروخانه وسایل پاسمان و آمپول بی حسی و باند و چسب خریدیم که من چشمم خورد به پستونک بچه بزرگترین سایزش خریدم دوستم خندش گرفته بود که مگه بچه اس میخوای شیشه شیر براش بخر گفتم یه شیشه شیرم بده خریدم و تا شب جمعه شد ساعت 6 عصر قرار داشتیم که زنگ در رو زد دیدم خودشه در و باز کردم اومد بالا سلام کرد و وارد حال شد گفتم چرا سرپایی توله سگ لخت شو چهاردست و پا برو تو اتاق لخت شد از ترس کیرش یه ذره شده بود رفت تو اتاق گفتم روبه بالا بخواب رو تخت ببینم چی داری دوستم اومد تو تا دوستمو دید جا خورد دستشو گرفت جلوی کیرش گفتم اون چه کاریه خجالت میکشی گفت آره دوستم گفت وای چه دودول نازی داره برم واسش آبمیوه بیارم تو آبمیوه قرص خواب زیاد ریخته بود وقتی که خورد بعد چند دقیقه خوابش برد دست و پاشو بستیم و پستونک گذاشتم تو دهنش با چسب بهن دور سرش چسبوندم دیگه نمیتونست داد بزنه کیرش کوچولو بود بهش آمپول زدم تا بیحس بشه بعد با پنس پوستشو کشیدم با یه انبر دوستم واسم نگه داشت و من پوست سر کیرشو بریدم و بعد دوتا پوستارو بخیه زدم دور تا دور باورم نمیشد به آرزوم رسیدم بعد بخیه اش کردم کارمون که تموم شد ازش عکس گرفتیمو رفتیم تو حال نشستیم تا بهوش بیاد دوساعت بعد دیدیم صدای ناله میومد دیدم بهوش اومده رفتم تو اتاق دیدم داره کیرشو نگاه میکنه گریه میکنه گفتم گریه نکن همشو که نبریدم فقط ختنه شدی مثل همه از درد پستونکشو گاز میگرفت ولی نمیتونست داد بزنه ادامه دارد نوشته

Date: June 2, 2019

One thought on “ختنه ی برده ۱

  1. خیلی داستان تخمی تخیلی نوشتی . یعنی کاملا مشخصه به جا جنده یه مرد احمق و کصمغز مریض نشسته این چرت و پرت ها رو نوشته .
    خاک بر سرت ازگل

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *