خر و کنیز مولوی

0 views
0%

جناب اقای مولوی که در طول تمام دوران تحصیلمون به عنوان یه عارف بهمون معرفی شده یه داستان داره که خودم ترجمش کردم یه کنیزی خر خاتونشو به قول مولانا بگان خود کرده بود کیر خر رو هروقت که کسی خونه نبوده میکرده تو کسش ولی با استفاده از یه کدو کیرو کوتاه میکرده زیرا گر همه کیر خر اندر وی رود آن رحم و آن روده ها ویران شود خانم خونه میدیده که خرش هر روز لاغرتر میشه و هرچی دنبال دلیل میگرده نمیفهمه فقط میبینه که کنیزش خیلی دور و بر خره میگرده یه روز که بیرون بوده قبل از زدن در خونه از تو سوراخ در حیاط یه نگاه میندازه و میبینه خر همی گاید کنیزک را چنان که به عقل و رسم مردان با زنان در حسد شد گفت چون این ممکنست پس من اولیتر که خر ملک منست خاتون حسابی حرصش میگیره کنیز رو میفرسته خرید و بدون اینکه راه و روش کارو بپرسه الاغ رو میاره وسط خونه یه کرسی میذاره میشینه روش کیر خرو با کسش میزون میکنه پا بر آورد و خر اندر وی سپوخت فروبرد آتشی از کیر خر در وی فروخت خر مؤدب گشته در خاتون فشرد تا بخایه در زمان خاتون بمرد بر درید از زخم کیر خر جگر روده ها بشکسته شد از همدیگر دم نزد در حال آن زن جان بداد کرسی از یک سو زن از یک سو فتاد خب خاتون مرد نتیجه اخلاقی گر نداری دانش اهنگری کون تو سوزد گر ز انجا

Date: February 25, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *