با سلام خدمت مدیریت محترم سایت شهوانی و همه ی کاربران عزیز این سایت دوستان عزیز حس فوت فیتیش و نیاز به زیر سلطه بودن زنان زیبا دروغ نیست باور کنید مثل تمایل یک مرد به زن و بالعکس اونهم یک تمایله و بدون اینکه طرف بخواد درونش هست اگه ازش متنفر هم باشی نمی تونی باهاش بجنگی چون من امتحان کردم اما نشده من اولین بار با این حس در سال دوم ابتدایی و با نگاه کردن به عکس های کتاب فارسی اون سال ها آشنا شدم اونهم با عکس دختری که جوراب پاش بود الان که بهش فکر می کنم می بینم واسم خنده داره اما اون زمان واقعا من رو تحریک می کرد می دونم باورش سخته یه بچه در سال 1375 چه جوری با همچین چیزی تحریک میشه اما خدا شاهده عین حقیقته زندگی ادامه پیدا کرد و این حس در من خاموش بود تا سال 1385 که تو ترمینال رفته بودم دستشویی که دیدم روی پنجره چند تا سی دی از یکی از مسافر ها جا مونده بود سریعا سی دی ها رو برداشتم و وقتی رسیدم خونه گذاشتم داخل کامپیوتر وقتی اولین تراک رو باز کردم با دیدن اولین صحنه ها خشکم زد مردی رو دیدم که مثل سگ بسته شده بود و یه زنگ خیلی زیبا اومد جلو یه کاشه آب گذاشت جلوس مرد مثل سگ آب می خورد و زن هم فقط بهش می خندید در ادامه زن قلاده ی مرد رو گرفت و مجبورش کرد که پاهاش کونش و کسش رو بلیسه و در ادامه سکس شروع شد و با طی عشق بازی زیادی فیلم خاتمه پیدا کرد با دیدن این فیلم شبیه آتش نشانی شدم که پس از سالها خاموشی دوباره فوران کرده و داره شدیدا غرش می کنه تراک ها ی بعدی هم یکی از یکی جالب تر بودن مثل لیسیدن پای زن ها خوردن میوه های له شده از زیر پای میسترس خوردن بستی از پاهای میسترس و لیسیدن کون و پاهای زن های زیبا شاید باور نکنید اما در طول اون روز شاید 7 بار خودارضایی کردم دیگه بدنم آبی نداشت و انرژی راه رفتن هم دیگه واسم نموده بود باور نمی کردم حسی که سال ها در من خاموش بوده واقعیت بوده و کسان دیگه ای هم هستن که به چنین حس هایی تمایل دارن وگرنه چنین فیلم هایی ساخته نمی شدن اون موقع های اینترنت فراگیر نبود و من هم دسترسی بهش نداشتم در واقع اصلا بلد نبودم ازش استفاده کنم بهرحال چندین سال با همون سی دی ها ادامه دادم و البته هیچ وقت در روابط شخصیم با دوست دخترهام هیچ وقت از وجود چنین حسی در خودم هیچ حرفی نزدم چون همیشه دیگران من رو به عنوان یک پسر دختر باز می شناختن که اکثرا دخترها رو اذیت میکنه و کارش تلکه کردن دخترهاست بهرحال گذشت تا سال 1392 که رفتم مخابرات و اینترنت وای فای آی دی اس ال گرفتم و شروع کردم به گشت و گذار اینترنتی در خصوص حس فوت فیتیش دیدم بله من تنها نیستم و شاید میلیون ها نفر مثل هستن که چنین حسی و تمایلاتی دارن با خودم گفتم واسه یه بار هم که شده مرد باش و این حس رو تجربه کن اصلا شاید وقتی تو شرایطش قرار بگیرم ازش خوشم نیاد واسه همین تو اینترنت شروع کردم به گشتن و گشتن و گشتن اما هر چی بیشتر می گشتم کمتر به نتیجه می رسیدم تا اینکه تصمیم گرفتم در دنیای واقعی یه نفر رو پیدا کنم از اونجا که خیلی مغرور بودم نمی تونستم با دوست دخترهام این مسائل رو مطرح کنم واسه همین گشتم دنبال یه فاحشه که هم خوشکل و زیبا باشه و هم پاهای زیبایی داشته باشه و خلاصه تمیز باشه شماره ی چندین فاحشه رو گرفتم اما هیچ کدوم به دلم نمی نشستن تا اینکه عکس یک نفر رو بهم نشون دادن که خیلی خیلی زیبا بود منم گفتن زنی که اینقدر زیبا باشه حتما پاهای زیبایی هم داره خلاصه رفتم خونش و تومان داده م به واسطه و رفتم تو اتاقش تا خواستم از تمایلاتم بگم و اینکه واسه سکس نیومدم گفت 15 دقیقه وقت داری ارضا شی مشتری دیگه ای هم دارم سریع باش وگرنه وقتت تموم میشه منم گفتم واسه سکس نیومدم و 15 دقیقه هم خیلی کمه اونم گفت همینه که هست می خوای بخوا نمی خوای برو بیرون منم دیدم که چاره نیست سریع لخت شدم و یه سکس عجله ای زدم و اومدم بیرون یعنی پیش خودم گفتم حداقل بذار پولم هدر ندره و سکسه رو کرده باشم دوباره برگشتم سر خونه ی اول چند روز بعد از این ماجرا یکی از دوستام شماره یه دختر رو بهم داد و گفت این یکی خیلی باحاله اما چون دوست دوست دخترمه نمی تونم باهاش رابطه داشته باشم بیا شماره ش رو یادداشت کن و مخش رو بزن تا دوتایی ببریمشون بیرون منم شماره رو گرفتم و شروع کردم به مخ زنی حدودا 2 ساعته آماده شد خیلی دختر باحالی بود اینقدر من رو می خندوند که حد و حساب نداشت خیلی باجنبه بود از وقتی باهاش رابطه م شروع شد دیگه ی بقیه ی دوست دخترهام رو رد کردم و فقط با اون بودم حدودا 2 ماهی گذشت و رابطه مون فقط در حد بوسه و قرار بود تا اینکه قرار شد بریم خونه یکی از دوستام و دوتایی حال کنیم باهم منم یک روز قبل گفتم می تونم یه چیزی بهت بگم گفت بگو گفتم روم نمیشه بگم یه سی دی بهت می دم ببین میتونی عین این فیلم ها باهام رابطه داشته باشی اونم قبول کرد سی دی رو شب بردم دم در خونه شون گذاشتم اونم اومد بیرون و برداشتش و رفت تو داشتم از نگرانی می مردم با خودم می گفتم ای کاش این کار رو نمی کردم ساعت حدودا 12 بود که پیام داد و گفت این همه اون چیزی بود که روت نمی شد بگی فوت فیتیش خب اینکه چیزی نیست خیلی ها علاقه دارن به این نوع رابطه باور نمی کردم که شادی من رو درک می کنه یعنی میشد واسه یکبار هم شده فوت فیتیش رو تجربه کنم گفتم شادی فقط ازت یه خواهش دارم اونم اینه که دقیقا مثل اون زن ها نقشت رو بازی کنی و نگی این دوست پسرمه و شادی هم قبول کرد فردا ظهر ساعت 2 رفتم دنبالش وقتی اومد کوچه پشتی خونه شون از دیدنش کاملا شوکه شدم باور نمی کردم کسی که می بینم شادیه خیلی خیلی خوشکل تر از قبل شده بود ساپورت بنفش مانتوی سفید کفش اسپورت سفید با جوراب های سفید ساق کوتاه خیلی خیلی سکسی و جذاب شده بود همین که سوار ماشین شد بوی عطرش کیرم رو سیخ سیخ کرد خلاصه هر چی بگم نمی تونم زیبایی و جذابیتش رو توصیف کنم وارد خونه ی دوستم که شدیم با کفش وارد خونه شد منم گفتم فرش ها رو کثیف می کنه کفش هات که شادی هم با لحن خیلی خیلی محکمی گفت می تونی با زبونت تمیزشون کنی با گفتن اون حرف حال عجیبی بهم دست داد دیدم واقعا فهمیده چی ازش می خوام خلاصه با کفش وارد شد و رو مبل نشست گفت بیا ببینم جلوش زانو زدم گفت کفش هام رو دربیار کفش ها و جوراب ها رو درآوردم گفت حالا پاهام رو بلیس ببینم چقدر بهشون علاقه داری پاهاش انصافا زیبا بودن یعنی از 20 نمره تقریبا 18 می گرفتن خلاصه واسه من کافی بود شروع کردم به لیسیدن پاهاش انگشت هاش رو می خوردم و خلاصه حدودا 5 دقیقه یکی از پاهاش رو حسابی لیس زدم اما دیدم اصلا اون چیزی نبود که انتظارش رو داشتم انگار آب رو آتش پاشیده باشن آروم آروم شدم و انگار دیگه پاهاش هیچ جذابیتی واسم نداشتن گفتم شادی قبلا می مردم واسه تجربه ی همچین لحظاتی اما الان احساس می کنم اشتباه می کردم و اصلا هیچ لذتی تو این کار نمی بینم اونم گفت می دونستم اینجوری میشی واسه همین قبول کردم بعضی از کارها رو حتما باید تجربه کنی تا بفهمی چیز خاصی ندارن انگار دنیا روی سرم خراب شده بود حسی که از دوم ابتدایی من رو مثل خوره خورده بود حالا بهش رسیده بودم و دیگه واسم جذابیتی نداشت خلاصه رفتیم روی تخت و شروع کردم به لیسیدن کس و سینه و و بعد از ارضا شدن دوتایی مون رفتیم خونه هامون وقتی دوباره فیلم های فوت فیتیشی که از اینترنت دانلود کرده بودم رو می دیدم دیگه حس خاصی بهشون نداشتم احساس می کردم فقط تو فیلم جالبن و در دنیای واقعی هیچ جذابیتی ندارن خلاصه حدودا 1 سال با شادی دوست بودم و اون هم وقتی دید قصد ازدواج ندارم باهاش با یکی دیگه ازدواج کرد و رفت دوباره تنها شدم شروع کردم به گشتن تو خیابون و چند تا شماره دادم و همون کارهای قدیم رو از نو شروع کردم اما احساس می کردم یک خلاء عجیبی تو زندگیمه هنوز هم حس این که زیر سلطه ی زن های زیبا باشم تو وجودم هست و دوباره به دیدن فیلم های فوت فیتیش معتاد شدم اما دیگه پیدا کردن کسی که درکم کنه تو چنین شهر کوچیکی تقریبا محاله البته بالفرض دوباره تجربه کردمش اون موقع چی آخر سر باید قبول کنم که من با چنین تمایلاتی به دنیا اومدم و نمی تونم ازشون فرار کنم دوستان الان که این داستان رو می نویسم هستش خیلی داغونم امروز هم خودارضایی کردم با دیدن فیلم های فوت فیتیش و میسترس و اسلیو اما این بار دیگه واقعا احساس بدبختی می کنم از خودم بدم میاد که چرا چنین افکاری به سراغم میاد چرا باید اینجوری باشم الان دیگه کاملا کسانی رو که تغییر جنسیت می دن درک می کنم اونها هم احساس می کنن اشتباه آفریده شدن البته اونها تکلیف شون با خودشون روشنه حداقل می تونن تغییر جنسیت بدن اما من چی من باید چیکار کنم چیکار کنم این افکار از ذهنم بیان بیرون رک و راست بگم بهیچ عنوان نمی خوام چنین تمایلاتی داشته باشم اما باور کنید انگار از داخل داره بهم القاء میشه هر وقت یه زن زیبا با پاهای جذاب می بینم دیگه انگار خون به مغزم نمی رسه و همه چی برمیگرده سر جای اولش و همون احساسات دوباره بهم غلبه می کنن دوستان عزیز لطفا من و امثال من رو درک کنید و در بخش نظرات فحش و بد و بیراه ننویسید من هر کاری بگید کردم واسه ترک این افکار چندین سال موفق بودم اما به محض دیدن پاهایی که سفید و زیبا هستن و با لاک های زیباتر تزیین شدن دیگه همه چی خراب میشه و نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم بارها نماز خوندم اما فایده نداشته خیلی هم جدی این کار رو کردم اما بازم نشده که نشده امیدوارم بمیرم و از این گردابی که توش افتادم نجات پیدا بکنم من واقع داغونم داغون داغون بعضی وقت های میگفتم با یه نفر ازدواج میکنم که درکم کنه و بتونم باهاش همچین رابطه ای داشته باشم اما وقتی بهش فکر می کردم می دیدم بعدا شاخ میشه واسم و آبروم رو هم بین فامیل می بره و مجبور به طلاق دادنش میشم چون می دونم وقتی این حس رو تجربه میکنم دیگه تخلیه میشم و لذتی واسم نداره فقط چون الان نمی تونم با کسی تجربه بکنمش واسه همین اینقدر بهش علاقمند هستم در پایان باید بگم که ببخشید اگه غلط املایی داشتم یا بعضا عجله ای نوشته شده چون واقعا اینقدر حالم خرابه که حوصله ویرایش ندارم به بزرگی خودتون ببخشیدو لطفا توهین و فحاشی نکنید و به جای اینکار راه چاره ای پیدا کنید واسه کسانی که کم نیستن تو ایران بیاید یک بار هم که شده همدیگه رو همون جوری که هستیم قبول کنیم با تشکر نوشته
0 views
Date: May 31, 2019