سلام اسم من سامانِ 18 سالمه و تو یک خانواده 4 نفـره بزرگ شدم این داستان مربوط به خواهرم النازه که 20 سالشه ی دختره خیلی خوشگلِ چشم های سبز پوست سفید قدش حدود 174 هستش و بدنه لاغری داره رشته الناز بسکتبال باسنش یکم عقب و خیلی شکل قشنگی داره مانتو هاشم معمولا کوتاه اکثرا هم شلواره لی تنگ میپوشه دستاشم تو جیب مانتوشه بخاطره همین کونش همیشه طـاقچه ای میزنه عقب خلاصه از یک داف چیزی کم نداره اما تا اونجایی که من میدونستم دختره پاکی بود یعنی با پسر دوست نمیشد مثل خودم خیلی مغرور بـود و به هیچ پسری پـا نمیداد البته اینجور بـه نظر میـرسید از اس امس هاش با دوستاش یک ماه قبل عید 91 فهمیدم که عاشق دوسته من فرزاده فرزاد19 سالشه و یک سال از الناز کوچیکتره فهمیدم که میخواد با فرزاد دوست بشه اما فرزاد بش محل نمیده بخـاطره من البته جلو من ازین موضوع که خواهرم دنباله رفیقمه خیلی نارحت بودم ی بـار فرزاد اومد دمـه درمون الناز بـا اون غرورش 2 3 بار واسمون شربط آورد و هر بـار نگا فرزاد میکرد و چـادرشو میزد کـنار که فرزاد تحریک بشه انصافا هم فرزاد تحریک میشد خیلی نارحت بـودم و حرص میخوردم تصمیم گرفتم که با فرزاد قهر کنم که دیگه نیاد سمتم تو خیابون سره یه موضوع بچه گونه باش دعوا کردم زدم تو گوشش و قهر کردم از اون به بعد فرزاد دیگه دمه خونمون نیومد اما خواهرم مرتب میرفت بیرون شک کرده بودم بش یبار دنبالش کردم دیدم رفت پیش فرزاد دست همو گرفتن و باهم قدم زدن حمله کردم بشون و جفتشون رو کتک زدم البته کلی هم از کامرا خوردم این ماجرا تموم شد و حدود 4 ماه الناز با من مجبور بود همه جا بره شانس گندم فرزادینا اسباب کشی کردن اومدن خونه روبه روی ما دوباره متوجه شدم که باهم رابطه دارن و ی روز یکی از دوستام ولید اومد بم گفت چته دپرسی منم گفتم نه خوبم گفت نه خوب نیستی بگم چته گفتم بگو گفت فهمیدی که خواهرت با فرزاد دوسته منم فوش دادم بم گفت حرص نخور آروم باش همه میدونن که باهم دوستن من با فرزاد حرف زدم خواهرت واقعا دوستش داره عزیزم من گفتم خفه شو گوه میخوره دوستش داره بس کن گفت سامان کوس نگو قرن 21 هستیم چرا مثل پدر بزرگامون فکر میکنی مگه تو دوست دختر نداری مگه سکس نمیکنی خوب دوست دختره تو هم خواهره ی نفره دیگست خداییش حرفاش منطقی بود جواب نداشتم ازون روز الی بیشتر با فرزاد رابطه داشت اس هاشو میخوندم میدیدم همش بحث سکس میکنن لاس میزدن اینطور ک عزیزم چکار میکنی الی هیچی دستم اونجامه که تو دوستش داری ک کجاتو دوست دارم الی اونجام ک نه بگو کجاتو الی سینه هام دیگه ک اما من کونِ خوشگلتو بیشتر دوست دارم الی خوب حرفی نیست دستمو میذارم اونجا ک انگوشت کن توش بینم الی تنگه نمیره خلاصه لاس میزدن این گذشت تا یه روزی که دیدم تو پارک دارن لب میگیرن و فرزاد محکم سینه ها الیو فشار میده همو خوردن یروز قرار بود ما بریم شهرستان النازم کلاس داشت نیومد من مامانمینارو پیچوندم وسط راه برگشتم خونه آروم کلید انداختم دیدم صدا آهنگ شادمهر میاد رفتم تو آشپز خونه زیره اوپن قایم شدم بد دیدم الی از اتاقش اومد بیرون یه تیپی زده بود که همون موقع شق کردم یه تی شرت نارنجی پوشیده بود زیرشم یه سوتین قرمز با یه ساپرت طرح دار و شرط قرمزش که کونش فریاد میزد خیلی حشری شدم فکر نمیکردم خواهرم اینقدر حشریم کنه الی با خودش حال میکرد خیلی خوشحال بود که اینقدر سکسی شده بود زنگ زد کیوان و گفت زود بیا عشقم فرزاد اومد دمه در یه لب گرفتن فرزاد بش گفت عجب کوسی شدی تو حیف اون برادره مغرورت نیست ببینه امروز خواهرشو چیکار میکنم الی گفت بس کن بیا بغلم وقت نداریم خلاصه رو مبل خوابیدن بغله هم بدجور همو میخوردن تا اینکه فرزاد گفت کوسی جون شروع کنیم تی شرط الیو در آورد تا بدنشو دید وحشی شد سوتینشو محکم کشید پاره شد الی جیق زد آییییییییییییی آروم دیونه همش ماله خودته بخدااااااااااا شروع کرد خوردن سیــنه ها الی بعد ساپرتشو در آورد کلی مالشش داد جا ناخوناش رو رون الی میموند الی هم هی آه میکشید و لب میگرفت فرزاد بش گفت خوشگله زانو بزن کیره آقاتون بخور الی نه دوست ندارم بدم میاد فرزاد یکم بخور دیگه کوسی جون الی شروع کرد خوردن کیره فرزاد خیلی قشنگ میخورد تخماشم میخورد بعد فرزاد گفت بسه الان آبم میاد میخوام بکنمت الی سریع برگشت گفت جونه من آروم بکنم بخدا خیلی درد داره فرزاد گفت باشه عشقم آروم میکنمت الی مدل سگی خوابید رو زمین فرزاد هم چندتا سیلی محکم زد دمه کونه الی الی جیق میزد بعد سرشو کرد تو الی داد زد وای فرزاد آروووووووووووووووووووووووووووووووم کــامی دردم میـاد بکش بیرون کامی بزار بخورمش دردم میااد خواهش میکنم فرزاد گفت وایسا اولش درد داره یدفعه با همه قدرت کرد تو الی آههههههههههههههههه آییییییییییی کامی نکن کامی دارم میمیرم کامی میخوام بگوزم بکش بیرون کامی خواهش میکنم کامی گوه خوردم بکش بیرون میخوام بگوزم آییییییییییییییییییییییییییییی فرزاد موهاشو دوم اسبی گرفته بـود و محکم تلـمبه میزد آخرشم یهو ایستاد فهمیدو آبشو ریخت تو کشید بیرون یدفعه زااااارتتتتت الی گوزید همه آبشو ریخت رو قـالی بعدم گفت نگا چه کثافتی راه افتاد وااای خیلی بدی خیلی دردم اومد فرزاد عوضش از این به بعد دردت نمیاد همش حال میکنی الی نمیدونم والا ساعت چنده فرزاد ساعت 11 حالا حالا ها وقت داریم بـعد باهم رفتن حموم منم گوشیمو گذاشتم صدا ضبط کنه گذاشتم زیره مبل تو پذیرایی رفتیم بیرون آخره شب برگشتم دیدم الی خوابه بیدار شد دیدم میلنگه و آخ و اوخ میکنه گفتم چته گفت پام پیچ خورده گوشیمو برداشتم گوش کردم دیدم بعد اینکه من رفتم الی کامی چرا ولید نیومد بیچاره اینهمه سامان رو پیچوند آخر نیومد ولید همونه که به من گفت قرن 21 هستیم و خواهرت عاشق فرزاده فرزاد میاد بش گفتم ساعت 12 بیاد تا من تورو ی دست خوب بکنم الی ای شیطون الان بیاد که من دیگه نا ندارم فرزاد تو کاری نمیکنی ولید خودش میسازت زنگ خور فرزاد درو باز کرد ولید اومد فرزاد پس کجایی ولید کار پیش اومد شرمنده الی سلام ولید جونم خوبی ولید سلام عشقم تو خوبی آماده ای تا باز الی آره شیطون آمادم بیا فهمیدم که دفعه اولشون نیست ولید اومد گفت فرزاد حوله رو از رو این خوشگله بردار بینم کامی برداشت ولید اووفف ساخته ای هاا رفت پیشش از لب الی و شروع کرد خوردن و به الی گفت شلوارمو در بیار بخورش واسم 6 ماهی میشه از دسته اون برادره خواهر کوست لبات کیرمو بوس نکرده الی با خنده هو فوش خواهر بش نده خواهرش زیرته هااا فرزاد بایدم خواهره اون لاشی زیرمون باشه خوب دیگه بخور الی شروع کرد خوردن کیره ولید و فرزاد صدا ساک زدنش میومد فرزاد به ولید عجب کوسیه هااا خوب کیر میخوره ولید آره کارشو خوب بلده بعد الی گفت بسه بیا بکن دیگه اَهه ولید میخوابم بیا بشین روش بالا پایین شو کیره فرزادم بخور الی چشم آقاهه خلاصه این کارو کردن صدا ناله ها الی تو هوا بود آههههههههههههه برو توووم یـالاااااااا کامی بیا بکن تو دهنم دیگه کیرر میخوامممم جرم بدید ولید بشین روش داره میاد تکون نخور کوسی خانوم الی نشت و از آه آه ولید شنیدم که آبش خالی شد فرزاد گفت کوسو تند تند ساک بزن ماله منم داره میاد اونم آبشو خالی کرد بعدم همو بوسیدن از الی تشکر کردن فرزاد گفت کاش اون برادره کیریت میدید خواهرش زیرمونه اینقدر خودشو نمیگرفت الی میخـنده بیخیال خواهرش ماله شما دوتاس ولید خانومی آخره هفته خونمون میبینمت الی وااا نه کونم باید استراحت کنه خوب فرزاد نه دیگه حرفی نباشه آخره هفته میای تازه احسانم بعد 1ماه داره میاد اهواز گفته الیو آماده کنید دارم بی سکسی میمرم الی ای شیطوناا حالا ببینم چی میشه خلاصه فهمیدم که خواهره پاک من یه جندس که فرقش اینه از کوس نمیده همین و هیچ عشقی هم نبوده به این سه تا میداده چون مـُدام ساپرت مالیش میکنن و پولدار ترین پسرای محله هستن بـعد از این ماجرا من از دست کارای خواهرم روانی شدم و الان 1 ساله با خانوادم زندگی نمیکنم و شهرستان دیگه ای هستم اما بگم الی واقعا دختره خوبی بود اما عشق به پول به جایی رسوندش که تو سنه 20 سالگی هم زمان به سه نفر بده در صورتی که ما مشکل مالی نداشتیم اما اون جلو رفیقاش کلاس میومد که دوست پسراش واسش گلکسی میخرن مانتو و لوازم آریشی دیگه شرمنده اگه زیاد خووب توصیف نکردم نوشته
0 views
Date: August 22, 2018