خواهرم و داماد نامرد ۱

0 views
0%

سلام این اسم من امید و این داستان راجب من و خواهرم مریم پیشاپیش معذرت میخام بابت طولانی بودن داستان ما یه خانواده ۶ نفره بودیم ک پدرم فوت شد و منو دو تا داداشم و خواهرم با هم زندگی میکردیم من بیست سالمه و خواهرم ۲۶ و دو تا داداشم هم از خواهرم بزرگ ترن تو بچگی یه بار یکی از بچه های محل منو انگولی داد یعنی انگولی که چه عرض کنم گذاشت درم حسابی کرد که کونم قرمز شده بود و رفتم خونه خواهرم که منو دید فهمید خونمون دو طبقه بود با خواهرم طبقه بالا بودم برادرام و پدرم ک اون موقع زنده بود سر کار بودن مادرم هم پایین بود خواهرم مریم گفت چته چرا اینجوری راه میری و زودی فهمید گفت شلوارتو درار منم از ترس گریه میکردمو در اوردم نگاه کرد یه ذره کرم اورد مالید و کیرمو یه بوس کرد گفت نترس کی اینکارو کرده گفتم علیرضا اون موقع که من ده سالم بود اون ۱۸ سالش بود نامرد گفت اشکال نداره برو بخواب اونجا تا دردش اروم شه به کسی نگو فرداش با هم رفتیم بیرون تو خیابون علیرضا جلومونو گرفت مریمم فوری گفت کسافت چرا اینکارو باداداشم کردی وکلی فوش داد بهش اونم گفت داداشت جورتو کشید دیگه میخواستی خودت بیای و معلوم شد که بعله قبلا کون خواهرم گذاشته بوده چند وقت بعد از اون محله اساس کشی کردیم و این داستانا فراموش شد داداشام ازدواج کردن خواهرمم ازدواج کرد الان ۴ ساله ازدواج کرده منم تو این مدت یه جقی به تمام معنا شدم کم کم با داستانا و سکسای خواهر برادری اشنا شدم که باعث شد دیدم به خواهرم عوض شه حالا از مریم بگم که چه کوسی شده سینه معمولی داره حدودا ۷۰ ولی یه کونی داره که باعث میشه هرجا میره انگشت نما میشه گرد سفید و خوشگل گه بعضی وقتا یه لباس خیلی تنگ میپوشه که هرکی میبینه ابش میاد قیافشم خوبه قدشم ۱۷۰ سانته شوهرشم اسمش داود که تو بازار میوه و تره بار پخش عمده داره با رفیق جینگش مسعود معمولا جمعه ها هم میره سر کار البته الان اینجوریه قبلنا که تازه ازدواج کرده بودن همش خونه بود که اگه یه همچین کوسی تو خونه منم بود همینکارو میکردم داشتم میگفتم تو این مدت خیلی دید میزدمش هر بار میرفتم خونشون یا میومدن خونمون سعی میکردم بهش نزدیک شم که به نظرم خودش فهمیده بود ولی عکس العملی نشون نمیداد داستان از اینجا شروع میشه که مادربزرگم مریض میشه و مادرم تصمیم میگیره بره شهرستان پیشش منم که اینحا تو تهران دانشجو بودمو نمیتونستم برم قرار شد که برم خونه خواهرم اینا زندگی کنم قضیه ماله پارساله خلاصه مادرم رفتو من رفتم خونه مریم اینا خونشون سه خوابه بود که یکی از اتاق هارو کرده بودن انباری هم واس کار داود هم وسایل خونه اونجارو خالی کردن دادن ب ه من خودشونم تو یا اتاق دیگه یودن یه اتاقم خالی بود معمولا اگه مهمون میومد میرفتن اونجا اینو تازه مریم بهم گفت که چرا اون اتاق مهمان رو بهم ندادن چون اون اتاق چسبیده به اتاق خودشون خونشون طوری بود که ته خونه سه تا اتاق چسبیده به هم خلاصه روزا میگذشتو همه چی عادی منم حقی تر شده بودم دیگه چنبارم صدای سکسشونو شنیده بودم خودم پاره کردم با جق یه روز که ساعت ۸ کلاس داشتم و بعدش تا یک کلاس نداشتم بعد کلاس هشت صبم دیگه حوصله کلاس ملاسو نداشتمو برگشتم خونه حدودا ساعت ۱۱ بود دیدم مریم تیپ زده گفتم کجا میری گفت میرم بیرون هم خرید کنم هم یه دوری بزنم تو چرا اومدی خونه گفتم بیخیل بزار منم باهات میام گفت ن ن نمیخاد خسته ای خودم میرم گفتم ن باو میام میخام منم یه دوری بزنم گفت ن قراره سحرو ببینم نمیخاد بیای سحر یکی از دوستای قدیمیش بود گفتم باشه و رفت منم دو دقه بعد زدم بیرون برم پیش رفیقام که دیدم خواهرم سر کوچه منتظره که یهو دیدم مسعود با یه پرشیا اومد دنبالش کوپ کردم سریع موتورو برداشتم از شانس اینا اروم میرفتن رسیدم بهشون مطمعن شدم مسعوده تعقیبشون کردم رفتن یه رستوران و ناهار خوردنو بگو بخند که اونجا دیدم مسعود خیلی راحت باهاش شوخی میکنه و دستشو میگیرو و ناهارو زدنو اومدن بیرون حدودا یه ربع تو راه بودیم که رسیدیم به یه خونه ویلایی که بعدا مریم گفت اونجا ماله مسعوده و رفتن تو اعصابم تخمی بود یعنی میخاستم برم جرش بدم کلی نشستم فکر کردم کم کم که اروم شدم فکرای شیطاتی زد به سرم به خودم گفتم تو که این همه دید میزنیو حال میکنی دیگه غیرتی شدنت چیه ولی بازم اعصابم تخمی بود از ترس بی ابرویی و این حرفا حدودا یکی دوساعت بعد زدن بیرونو مسعود رسوندش تا سر کوچمون منم یه دوری زدم یه ربع بعد رفتم خونه دیدم داره میره حموم گفت کجا بودی گفتم بیرون پیش دوستام خوش گذشت گفت اره چجورم سحر سلام رسوند گفتم سلامت باشه ایشالا خندیدو رفت منم رفتم سر وقت گوشیش دیدم تو تلگرام چه لاسی میزنن این دوتا استیکرای سکسی و بحث سکسو این حرفا تا جایی که میشد از چتاشون خوندم فهمیدم که تالا باهم چندین بار سکس داشتن و امروز برای اولین بار کونشو افتتاح کرده چون مریم بهش گفته بود نمیخام کونم بیشتر از این گنده شه به داود هم کون نمیدم مسعودم کلی التماس کرده بود تا رازی شده بود مریم از حموم اومد بیرون با یه حوله تنش نشست رو مبل کنارم یهو دید گوشیش دست منه گفت بدش من بینم گوشیو برا چی برداشتی گفتم چیه اقا مسعود بهش برمیخوره چتاتونو بخونم یهو رنگش پرید گفت چرا چرتو پرت میگی گفتم خفه شو این چیه و چتارو نشونش دادم گفتم تو امروز با مسعود نرفتی بیرون ناهار نخوردین بعدش تو اون خونه هه که یهو گریش گرفت گفت غلط مردم تو رو خدا به هیشکی نگو دیگه اینکارو نمیکنم و به دستو پام افتاد یه خورده از داغی کلم افتادو گفتم توضیح بده چرا اینکارو کردی اونم کفت داستانش طولانیه داود از همون اول که ازدواج مردیم تو سکس خوب نبود میومد میخابید روم میکرد و تموم اینارو با کریه نم نم میگفت تا اینکه چند وقت پیش بهش گفتم یه تغیری بده دیگه خسته شدم این اخرا هم خیلی کم سکس میکردیم اونم بهش گفته بود همینه که هست دلت کسه دیگه ای رو میخاد هان یکم حرفشون شده بود و دو سه شب بعدش داود مسعودو دعوت میکنه واس شام راستی یادم رفت مسعودو توضیح بدم مسعود یه جوون مجرد و واقعا خوش قیافس که قبلا با خیلیا بوده و حرفه اییه داشتم میگفتم مسعود اومده بود و شام و خوردن و ساعت یازده اینا شده بود مث اینکه قصد رفتن نداشته نگو با داود هماهنگ کرده بوده اینا ماله زمانیه که من بامادرم جدا زندگی می کردم خلاصه داود میره صحبت میکنه باهاشو به زور میندازتش زیره مسعود اونم یه سکس مشتی باهاش داشته که جیکرش حال اومده از اون موقع به بعد داود ماهی یکی دوبار سکس میکنه باهاشو مسعود جورشو میکشه همه چیو تعریف کرد دیگه جفتمون اروم بودیم گفت داداش به کسی نگو من اینجوری راحتم هر کاری بگی برات میکنم گفتم هر کاری اونم یه چشمک زدو گفت هر کاری گفتم برو شامو اماده کن فردا بهت میگم خلاصه شب شدو فرداش من کلاس نداشتم خوابمم نمیبرد نگو داود راست کرده بود و باش سکس میکرد مریمم از قصد بلند اه و اوه میکرد منم اروم از اتاق زدم بیرون رفتم پشت در اتاقشون یه چارپایه از این کوچیکا تو اشپز خونه همیشه بود برداشتم از شیشه بالای در نگاه کردم تاریک بود و فقط معلوم بود رو تخت زیر پتو دارن تکون میخورن مریم یه اه و اوهی راه انداخته بود که نتونستم جلو خودمو بگیرم رفتم دستشویی و جق زدم گرفتم خوابیدم فرداش ساعت ده اینا بیدار شدم رفتم دیدم صبحونه امادس خوردمو یه چشمک زدم رفتم پیشش نگاش کردم یه لب گرفتم کوچولو گفتم چه سرو صدایی راه انداخته بودی دیشب خندیدو بوسم کرد صبحونرو خوردیم رفتم نشتم رومبل سفره رو جمع مرد اومد نشست بغلم یه لب طولانی گرفتیمدست انداختم رو سینه هاش و داشتم میمالیدم که یهو گوشیش زنگ خورد مسعود بود زنگ زده بود بلاسه یه خورده صحبت کردن من یه فکری به سرم زد گفتم قطع کن مریمم قطع کرد گفت چی میگی گفتم بگو پاشه بیاد اینجا سکس کنید من یه جا قایم میشم میبینم گفت تابلو میشه ن که دوباره زنگ زد گفتم بگو زود باش اونم قبول کرد بهش گفت مسعود زده بالا زود بیا داداشم نیس هوس کردم جرم بدی مسعودم گفت جووون تا نیم ساعت دیگه اونجام و قطع کردن منم حشری شده بودم کشیدم پایین گفت به به چه کیری گفتم ببخشید دیگه به اندازه ماله داود و مسعود نیسگفت به اندازه داود تیس ولی مال مسعود تقریبا همینه گفتم امکان نداره من بیست سالمه اون ۲۸ گفت نه جدی میگم کیرش تقریبا همین قده ولی خرفه ای سکس میکنه گفتم حالا بخورش سالار منتظرهمسعودم میاد میبینمش نششست جلومو سرشو یه بوس کرد گذاشت دهنش وایییی این اولین بارم بود که کیرم یه همچین خالی میکرد یه خورده که خورد ابم اومدو دهنشو پر کردم از آب کیر با عصبانیت نگام کرد منم کفتم بخورش جنده خانوم همش به عشقت حق زدم دیگه زرتی ابم میاد اونم خندیدو خوردش بعد بلند شدیم رفت شست دهنشو بهش کفتم مسعود مه اومد تو پذیرایی سکس کنید که من از شیشه اتاقم ببینم زیادم طولش ندید گفت اوکی چارپایه رو برداشتم رفتم اتاق اماده گذاشتم یه ربع بعد اومد من رفتم اتاق درو قفل کردم از بالا قایمکی نگاه میکردم که خواهرم رفت درو باز کرد اومد سلام علیک کردو رسید وسط پذیرایی خواهرم برگشت یه لب جانانه گرفت ازش و همدیگرو لخت کردن مسعود هیکلشم قشنگ بود ولی کیرش نسبت به سنش کوچیک بود مریمم که ابر کوس لامصب مسعود رفت نشست رو مبل خواهرم رفت جولوش سر کیرشو آروم گذاشت دهنش و میک میزد بعد میکرد تا ته تو دهنش در میاورد فوری صدای مسعودو در اورد مریم ملچ مولوچ میکرد مسعودم اه و اوه که مسعود کفت بسه ابمو اوردی خانوم کسه مریم خم کرد رو مبل و از پشت گذاشت و کسش و تلمبه زد من از این زاویه خوب کسشو نمی دیدم یه خورده تلمبه زد که مریم گفت بزار تو کونم مسعود گفت ای به چشم چته چقد حشری شدی انگار ن انگار تازه سکس داشتیم دیدی گفتم خوشت میاد از عقب بکنمت خواهرمم گفت جوووون جر بده بکن منو اه ه ه ه ابتو بریز توم بکن دیگه که مسعود گفت اینجوری ن بیا بخواب رو زمین یه بالشت از اتاق اورد گذاشت زیر شکمش اون حالتی ک مریم خوابیده بود عمود ب زاویه دیدم بود یعنی عالی میدیدم مسعود کیرشو اروم گذاشت رو سوراخشو فشار داد ولی نرفت تو بلند شد رفت نشست جولوش گفت بخورش یکم خیس شه مریمم کیرشو گرفت و شروع کرد ساک زدن منم که از شق درد داشتم میمردم از چارپایه اومدم پایین شلوارمو در اوردم یه تف انداختم دستم رفتم بالا چارپایه خواهرم واسه مسعود ساک میزد منم اینور جق میزدم یهو مسعود گفت کرم داری یا وازلینی چیزی خواهرم گفت واسا بیارم رفت از اتاقش یه کرم اورد داد بهش خودشم خمون مدلی خوابید کونش طاقچه شده بود لامصب مسعود کرم رو مالید به سوراخش یه خورده انگشت کرد منم جق نمی زدم میخواستم ابم با سکسشون بیادیه خورده انگشت کرد کیرشو گذاشت گفت اماده باش یهو فشار داد مریم یهو گفت هیییی اه هه ه ه بکن زود باش جرم بده اه ه ه ه جووون مسعود م نامردی نکرد تند تند تلمبه زد که مریم ب غلط کردن افتاد گفت یواش اههههههه مسعودم ارومش کرد یه خورده تلمبه زد گفت داره میاد خواهرم گفت بریز توش دو سه تا تلمبه زد یهو خودشو چسبوند به خواهرم تا ته کرد تو و یه اه بلند کشید بعد اروم درش اورد منم که سوراخو دیدم تحمل نکردم ابم پاشید رو دیوار اومدم پایین از چارپایه بی سرو صدا با دستمال تمیز کردم کیرمو دیوارو دوباره رفتم بالا دیدم بلند شدن دارن لب میگیرن یه خورده لبو لب بازی کرد گفت بسته دیگه دیر میشه باید برم سر کار تا داود ناراحت نشده و محرومم نکرده خواهرمم گفت برو عشقم یه بوسش کرد و مسعود رفت لباساشو پوشید موقع رفتن هم یه لب جانانه کرفتن مسعود که رفت من از اتاق زدم بیرون خواهرم گفت حال کردی گفتم تو بیشتر حال کردی منم شلوار پام نبود و کیرمم تازه شق شده بود دوباره پیرنمو در اوردم رفتم بغلش یه لب کرفتم و سینه هاشو مالیدم یه خورده خوردم دیگه تحمل نداشتم گفتم بچرخ سرتو بزار رو مبل خواهرمم انجام داد هنوز سوراخش بازو بسته میشد اومدم بکنم تو دیدم خشکه خشکه کیرم برشگردوندم کرد تو دهنش تفیش کرد دوبار چرخید روم گذاشتم تو کونش واییییییی اولین سکسم بود چقد داغ و نرم بود اهههههه الان که مینویسم شق کردم خواهرمم گفت بکن تو جرم بده خواهرتو بکن بی غیرت زود باش بکن توم این حرفاش یه حال عجیبی بهم داد دستام رو پهلو هاش بودو تلمبه میزم یکی دوتا محکم زدم صدا تقه بده ولی بهم حال ندادهمون اروم بیشتر حال میداد خودمم خم شدم روش و سینه هاشو میمالیدم چار پنج تا تلمبه زدم ابم داشت میومد که منم تا ته کردم توش و خودمو چسبوندم بهش ابمو خالی کردم تو کونش کیرم شل شده بود در اوردمش مریم چرخید بوسم کرد رفت دستمال اورد هم کیرمو هم کونشو تمیزکنه کیرمو پاک کرد بعد دستمالو داد بهم گفت کونمو تمیز کن داداشی بعد خم شد رو مبل یه زور زد اب کیر منو مسعود که باهم قاطی شده بود اروم زد بیرون اومدم تمیز کنم یهو گوزید یه ذره پاچید زمین که گند زد به همه چی خلاصه یه ذره تمیزکاری کردیم بعد با هم لخت رفتیم حموماصل حال اونجا بود رفتیم زیر دوش بدنامون خیس شده بود کیرم خواب بود بلند نمیشد مریم نشست همینطور که اب میریخت رومون ساک زد کیرمو یه خورده خورد تازه سالار جون گرفت اروم اروم بلند شد قشنگ خیسش کرد با تفش چسبوندمش به دیوار دستامو گذاشتم روسینش میمالیدم و لب میگرفتم با یه دست کیرمو میزون کردم رو کسش اروم کردم تو اههه عجب حالی داد ولی داود کسکش گشاد کرده بود کسو خلاصه میمالیدمو میکردم ولی لامصب ابم نمیومد خوابیدم کف حموم نشست روم حوری که اب میریخت روش و این صحنه بد حور حشریم کرد بالا پایین میرفت رو کیرم سینه هاش هم زیر اب بالا پایین میشدن اصن صحنه فوق العاده سکسی بود تقریبا بیست بار بالا پایین کرد یهو لرزید بدنش وایساد یهخورده دوباره بالا پایین کرد منم ابم داشت میومد گفتم داره میاد سریع بلند شد کیرم کرد دهنش میک زد دیگه جونی برام نمونده بود یه ذره اب اومد بیرون تو دهنش نگه داشت یهو اومد یه لب گرفت همرو داد دهنم واقعا بد مزه بود برام ولم نکرد تا قورت دادم بعد یه سکس مشتی یه ضد حال کوچیک بود برام خودمونو شستیم زدیم بیرون ادامه دارد نوشته

Date: June 25, 2020

One thought on “خواهرم و داماد نامرد ۱

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *