قسمت قبل سلام من همون روزبه خاطره قبلی هستم قبلا درباره خودم سایه زنم و خواهراش سارا و سمیرا بهتون گفته بودم قبل از اینکه خاطره جدیدم رو که همین امروز 27 آبان 96 رخ داده براتون تعریف کنم میخوام از دوستان مومن و مقیدی که اصلا به داشتن روابط غیر معمول به قول خودشون خیانت یا روابط فامیلی پیشنهاد کنم که از اینجای داستان به بعد اصلا باب میلشون نیست و وقتشون رو با خوندن مطالب من هدر ندن در ضمن دوست عزیزی که اومدی و داستان های شهوانی رو میخونی تو خوبی منم که بدم تمام این حرفا واسه این بود که فکر نکنید خیلی با حالید که همیشه ساز مخالف می زنید اتفاقا خیلی هم حال بهم زنید اونایی که ایرادای بنی اسراییلی می گیرن منظورمه بریم سر اصل داستان دیروز بخاطر مناسبت خاصی که داشت مادر سایه مادر زنم حلوا نذری داشت و معمولا هر سال موقع پختن نذری همه مون رو برای ناهار دعوت میکنه خونه شن خوب قاعدتا سه خواهر به همراه شوهر و فرزنداشون در جمع حاضر میشن سارا و همسر و دختر و پسرش من و سایه و سمیرا و همسر و نوزاد پسرش رفتیم خونه مادر زن جان حلوا رو آماده کردن و بین همسایه و اقوام تقسیم کردن و ناهار جای شما خالی قرمه سبزی خوردیم قرمه سبزی های جنوبی ها خیلی خوشمزه تر از بقیه جاهای ایرانه و دلیلش هم سبزی و ادویه ای هست که توش بکار میره بعد از ناهار شوهر سارا که عصرکار بود قبلا گفته بودم کارش شیفتی هستش رفت سر کار من و شوهر سمیرا مشغول صحبت بودیم و خانما مشغول جمع و جور کردن خونه شدن یه ساعت بعد از غذا سارا واسه من و باجناق کوچیکه چای آورد و نشست پیشمون درست روبروی من چند دقیقه بعدش هم سایه و سمیرا و بابا مامانشون هم اومدن خلاصه تا سه و چهار عصر با هم صحبت کردیم که شوهر سمیرا هم گفت کار داره و رفت بقیه هم چون روز تعطیل زود از خواب بیدار شده بودن رفتم یه چرت بعد از ظهر بزنن من موندم و سارا و پسرش این توضیح رو بدم بخاطر مشغله زیاد کاری یکی دو هفته بود که با سارا بیرون نرفته بودیم و با هم سکس هم نداشتیم سارا ازم پرسید چیزی لازم دارم که منم ازش یه لیوان چای درخواست کردم برام چای آوردم و وقتی خواستم چای رو بردارم قتی رو در رو شدیم لباش رو غنچه کرد و برام بوس فرستاد البته مراقب پسرش هم بود که چیزی نبینه بعدش دوباره برگشت روی مبل رویه روی من نشست بصورت چهار زانو روی مبل لم داد و یهو متوجه شدم که داره نا دستش کسش رو می خارونه اول فکر کردم کسش میخاره و منظوری نداره ولی وقتی تو چشماش نگاه کردم متوجه اوج شهوت تو چشماش شدم و دیدم که خاروندن کسش ادامه داره و اصلا منظورش اینه منو حشری کنه چون موقعیتش نبود سعی کردم زیاد نگاه نکنم تا حشری نشم ولی اونقدر ادامه داد تا دمای بدنم بالا رفت و اسپرم از چشمام می بارید برای اینکه کار احمقانه ای نکنم با صدا کردن سایه ازش خواستم بیاد پیشمون تا حوصله مون سر نره و سایه هم اومد کنارم نشست هر کار میکردم نمیتونستم اون صحنه ور رفتن سارا با کسش رو فراموش کنم بالاخره به بهانه ای منم از خونه مادر زنم پدر زن رفتم سمت خونه خودمون هنوز وارد خونه نشده بودیم و در رو نبسته بودیم بند کردم به سایه و به طرز وحشیانه ای کردمش سایه با این نوع سکس من بیگانه نبود هر از گاهی این سبک رو اجرا میکردم خلاصه شب خوابیدیم و صبح که داشتم می رفتم اداره به سارا زنگ زدم که جلوی اداره بمون میخوام بیام دنبالت بهش گفتم من مرخصی ساعتی گرفتم تو هم بگیر که دیگه نمی تونم طاقت بیارم خلاصه نمی دونم چطور خودم رو رسوندم به سارا و سوارش کردم و رفتیم طرف خونه به محض اینکه وارد خونه شدیم همدیگه رو بغل کردیم و شروع به لب گرفتن کردیم در همون حال با مالیدن باسنش و چسبوندنش به دیوار شروع به باز کردن دکمه های مانتوش کردم اونم هم زمان شروع به باز کردم دکمه های پیراهن و در آوردن اون کرد خولاصه توی یه چشم به هم زدن هر دو مون لخت شدیم برش گردوندم به طرف دیوار و از پشت بغلش کردم و شروع کردم به مالیدن سینه هاش در همون حال که داشتم پشت گردنش رو می بوسیدم و می خوردم ازش خواستم کسش رو بده عقب تا بتونم کیرم رو بکنم توش کیرم اونقدری سیخ و سفت شده بود که داشت می ترکید خلاصه سر کیرم رو گذاشتم درش و یواش یواش تا تهش فرو کردم یه آه هوسناکی از سارا بلند شد یواش یواش شروع کردم به تلمبه زدن همونطور که تلمبه می زدم با سینه هاش بازی می کردم و گهگاهی دستم رو میذاشتم روی چوچوله ش و باهاش ور می رفتم چند دقیقه ای که تلمبه زدم بخاطر حالت خاص کردن داشت آبم میومد که ازش کشیدم بیرون بردمش روی مبل خوابوندمش بعد خودم رفتم وسط پاهاش و شروع کردم به خوردن و لیسیدن کسش کم کم صداش داشت بلند میشد که همین موضوع منو بیشتر حشری میکرد زبونم رو توی کسش میچرخوندم و چوچوله ش رو می لیسدم و اونقدر این کار رو ادامه دادم تا ارضا شد بعدش باز رفتم روش کیرم و کردم توش وتلمبه زدم تا آبم اومد و دوباره کامل خالی کردم توش افتادم روش بعدش هم تا خوابیدن کیرم کیرم رو از توش در نیاوردم در همون حال لباش رو می بوسیدم و با می می هاش ور می رفتم و با نوکشون بازی می کردم بعد از چند دقیقه رفتیم توی حموم و کیر و کسمون رو شستیم و بعد از خشک کردن خودمون لباسامون رو پوشیدیم و سارا رو رسوندم سرکارش خودم هم رفتم اداره توی مسیر برگشت و توی اداره تاآخر تایم با هم چت کردیم و کلی از روز خوبی که با هم داشتیم حرف زدیم بعد از دو هفته بدون سکس به خاطر مشغله کاری امروز شروعی دوباره بود برای هردوتامون قرار پس فردا صبح هم اگه برنامه جور بشه همین اتفاق تکرار بشه اگه در آینده نزدیک اتفاق جالب دیگه ای بینمون افتاد حتما براتون می نویسم باز هم از دوستان مومن و مقیدی که تا آخر خوندن و میخوان الان به من فحش بدن که این چیه نوشتی و چه کار بدی کردی میخوام که دوباره این داستان رو نخونن و وقت خودشون رو تلف نکنن نوشته
0 views
Date: March 23, 2019