خيلي شهوتي شده بودم حوس فیلم سکسی كردم كه بدم.يادم رفت بگم كه
من يكي دو بار دادنو تجربه كرده بودم ولي چون هميشه ميترسيدم كه يكي سکسی از دوستام يا اشناها بفهمه كه
من شاه کس گي هستم محتاط عمل ميكردم به هيچكس اعتماد نداشتم
ولي اون شب فرق ميكرد دلمو کونی زدم به دريا گفتم بايد امشب بدم.برا همين با ماشينم راه افتادم رفتم دمه
چهار جنده راه كالج دور زدن البته اكثر شبا كارم بود
ولي فقط ميچرخيدم.ادماي زيادي اونجا با پستون ماشين دور ميزنن كه يه پسر پيدا كنن و باهاش سكس كنن ولي من
ميترسيدم.اونشب يه کوس يك ساعتي چرخيدم ادم درست حسابي پيدا نكردم.ديگه
نااميد شده بودم ميخواستم برگردم خونه كه تو چهارراه وليعصر احساس كردم يه ماشينه دنبالمه.اومد كنارم ديدم يه دوو سيلوه.يه مرده تقريبا سکس داستان 36 ساله بود
سيبيلو البته با كلاس به نظر ميومد.توجه نكردم ایران سکس به راهم
ادامه دادم ولي حواسم بهش بود كه هي مياد كنارم نگام ميكنه.رفتم طرف خيابون ويلا شل كردم اومد كنارم شيشمو دادم پايين سلام كرد گفت پزيشنت چيه.منم خودمو زدم به اون راه گفتم يعني چي.گفت ديدم داري دمه يوني ميچرخي.پيش خودم گفتم ادم خوبي به نظر مياد .هيچي نگفتم .بهم گفت من جا دارم مياي بريم ؟گفتم كجا هست؟گفت نارمك دفتر كارمه.بيا دنبالم.بعد گازشو گرفت رفت .منم كه دنباله همچين موردي بودم دنبالش رفتم.دمه يه ساختمون نگه داشت پياده شد .منم پياده شدم.(شبايي كه مرفتم بيرون به خودم ميرسيدم تيپه سكسي ميزدم)يه شلوار جين تنگه پاره كه شورتم معلوم بود با يه تيشرت تنگ.دره ساختمونو باز كرد گفت دنبالم بيا.رفتيم طبقه 3 گفت بيا اينجاست.يه دفتر كوچيك ولي خيلي شيك.تا اومديم تو يه چراغ روشن كرد البته نورش خيلي لايت بود.يه مرد هيكل متوسط خوب بود.گفت چند سالته گفتم 21.ديدم داره لباسشو در مياره داشتم ميمردم از شهوت.اومد جلو بغلم كرد گفت لخت نميشي؟ منم تيشرتمو در اوردم (بدنم اونموقه كم مو بود كه من هميشه ميزدم)نگاه كرد به بدنم گفت خوبه بدنت سكسيه .حرفشم ديونه ترم كرد.صورتشو اورد جلو شروع كرد لب گرفتن.تا اون موقعه با مرد سن بالا سكس نداشتم اون 2 بار سكسم با يه پسر همسنم بود.وقتي ازش لب ميگرفتم حس خوبي بهم ميداد.دستاشو برده بود پشتم با كونم ور ميرفت .دكمه شلوارمو باز كرد شلوارمو كشيد پايين.ديگه در اختيارش بودم هرچي ميگفت انجام ميدادم.يه شورته سكسي پام بود دست انداخت تو شورتم با كونم ور ميرفت.بعد شلوارشو در اورد نشست رو مبل گفت بيا ساك بزن .منم تا كيرشو كردم تو دهنم حالم بد شد .ولي اون ولكن نبود ميگفت بخورش.چشامو بستم شروع كردم به خوردن كيرش.ديگه بهم مزه ميداد.بعد گفت برگرد ميخوام بكنم تو كونه قشنگت.بهش گفتم اخه كيرت گندست من فقط 2 بار دادم .كيرت تو تميره.به زور برم گردوند يه توف زد دمه سوراخم كيرشم كه با ساك زدن من خيس بود اروم گذاشت دمه سوراخم .اصلا تو نميرفت درد بدي داشتم.ازش خواهش كردم نكنه ولي اصلا گوش نميكرد .يه چند باري سعي كرد ولي كيرش تو نميرفت.گفت به حالت سجده بشين .منم نشستم يه دفعي كيرشو هول داد تو.تمام بدنم تير كشيد .ميخواستم داد بزنم از ترسم فقط گريم گرفت.نفسم بالا نميومد.اونم كيرشو همونجا نگه داشت .بهم ميگفت عزيزم يه چند ثانيه صبر كن الان دردت تموم ميشه.داشتم از درد ميمردم.كم كم دردم خوابيد اونم شروع كرد به تلنبه زدن.چند بار كه تلنبه زد خوشبختانه ابشم اومد .ابشو ريخت رو كمرم.من نميتونستم بلندشم.اومد كنارم بوسم كردازم معذرت خواهي كرد بهم گفت تاحالا كون به اين تنگي نكرده بودم .اين شمارمه هروقت دوست داشتي ميتوني بياي پيشم.بلندم كرد برد دستشويي.ابشو پاك كرد .منم يه ذره حالم اومده بود سره جاش.لباسو پوشيدم .اومدم بيرون.خيلي بهم حال داده بود .ولي اونشب از درد كونم تا صبح خوابم نبرد.داستاناي ديگه اي با مردا داشتم كه بعدا براتون مينويسم.