سلام دوستان این داستان گی هست و میدونم هرچی قسم بخورم که راسته باز یک عده میگن دروغه پس حرفی نمیزنم و میرم سراغ داستان امیرم 21 سالمه و قد بلندم و تپلم این داستان برمیگرده به دو سه سال پیش که اون موقع واقعا چیزی از سکس و همجنس بازی نمیدونستم یکی از دوستای سن بالا ترم که 5 سال ازم بزرگتر بود اومد کنارم نشست و شروع کرد به حرف زدن و خلاصه مخمو زد که باهاش باشم منم کلی ناز کردم و رفتیم تو پارکینگ خونشون بار اولم بود گفتم لاپایی و بدون تف برگشتم دیدم تف زد خلاصه گفتم نمیدم و زدم بیرون خخخ خب بار اولم بود نمیدونستم بعدا قانعم کرد که باید بزنه خلاصه رفتم و اولین کیر رفت لاپام و حس خوبی بود خلاصه منم خوشم اومده بود چون کیرش عالی بود هم بزرگ هم کلفت خلاصه شدم ثابتش و دو سالی دادم بهش دیگ پوزیشن نبود نزده باشیم یه روز اس داد خونه رفیقم خالیه بیا اونجا منم چون بهش اعتماد داشتم گفتم میرم راه افتادم و رفتم دیدم خونه مجردیه رفتم و بعد از احوال پرسی گف برو رو تخت و لخت شو منم خونه رو چک کردم دیدم کسی نیس خیالم راحت شد رفتم تو اتاق و دمر خوابیدم که اقا لخت وارد شد تا دیدمش گفتم جوووون واقعا عالی بود بعد یه ساک اومد پشتم و شروع کرد به تلمبه زدن و من فقط لاپایی میدادم و چون تپل بودم حرفی نمیزدن و بعد ده دقیقه ارضا شد همیشه همین جوری بود بعد ده دقیقه یک ربع ارضا بود خودشو پاک کرد و منم لباس پوشیدم که برم گف از سر کوچه نرو منم حواسم نبود فک کردم علکی میگه منم سوار موتور شدم و راه افتادم سر کوچه برگشتم که ببینم ماشین نمیاد پشت تیربرق یکی ار بچه ها بود که داشت سیگار میکشید تا چشم تو چشم شدیم گفتم بدبخت شدم سریع رومو برگردوندم و رفتم خیلی پشیمون بودم و دل تو دلم نبود استرس داشتم که بعد یک ربع اس اومد از رفیقم که این تورو دیده و قضیه رو میدونه و گفته باید به منم بده و از این حرفا هرچی گفتم نه و نمیدم ایتا که دیدم لهجش عوض شد و به تهدید رو اورد و گفت اگه ندی به بقیه میگه و اخلاقشو میشناسی چون ما یه جمع بودبمخ واقعا ترسیدم و گفتم بیا دنبالم رسیدم تو خونه نشسته بود و سوپر میدید با یه شلوارک شروع کردم به خواهش که من این کاره نیستم و از این حرفا که گوشش بدهکار نبود و من بیشتر از اینکه بخواد بازم کنه می ترسیدم خلاصه هرچی گفتم فایده نداشت گفت نگاه کن من خودم زید دارم و لباساشم تو اتاقه الانم اون قول داده ولی نیومده تو کفم و فقط همین باره اینو که گف یه کم استرسم کم شد و گفتم کم لایی میدم گفت اشکال نداره برو تو اتاق تا بیام من با کلی استرس و من من کنان رفتم تو اتاق که رفیقم اومد گفتم خیلی نامردی گف نقصیر خودته و یه کم ارومم کرد ولی من داشتم زوری میدادم رو تخت که دراز کشیدم رفیقمم شلوارکشو در اورد و اومد روم گفتم بار دوم خلاصه یه کم مالید و دید بلند نمیشه بیخیال شد رفت بیرون و اون رفیقم اومد در رو بست و گف جوون چه کونی یهو کشید پایین تاریک بود ولی معلوم بود گنده بود اومد نشست پشتم و یه شامپو کرمی ریخت رو کونم و پخشش کرد و کف کرد و بعدا فهمیدم مخصئص همین کاره من از استرس دهنم خشک شده بود و حرف نمیزدم یهو رفیقم اومد و گفت لایی بزنی باز نیست و گف باشه کیرشو گذاشت لاپام خیلی داغ بود و گنده گوشیشم اورده بود سوپر گذاشته بود که زودتر ارضا شه تلمبه هاش شروع شد من هر ثانیه برام مث سال می گذشت و خودمو سرزنش میکردم تاحالا زیر همچین کیری نرفته بودم نیم ساعت تلمبه میزد اون دوست دیگم اومد و گف هنوز زنده این و خندید گف برو بیرون تمرکزم بهم میریزه بعد چهل مین دیدم گوشیو گذاشت کنار و کیرشو در اورد و با یه کم جغ زدم همه ابشو ریخت رو کونم و کمرم واقعا زیاد بود تشکر کرد و رفت حموم رفیقمم اومد نو اتاق و گفت چ خبره خلاصه تمیز کردم خودمو و نمیدونستم بهش نگاه کنم از خجالت ولی برا اون انگار اتفاقی نیافتاده بود خلاصه اون جریان به خوشی تموم شد و دیگه بهم نگفت بیا و انگار نه انگار مثل قبل دمص گرم واقعا مرد بود بعد چند وقت من با خودم که فکر میکردم واقعا خوشم اومده بود و میخواستم تکرار بشه ولی پا پیش نذاشتم و بعد چند ماه با رفیقم بودم دیگه از هم جدا شدیم و قضیه به خوشی تموم شد این بود یکی از دادن هام ممنون نوشته
0 views
Date: July 22, 2019