شب تولدم بود یه پارتی گرفته بودم با کلی مهمون همه دختر و پسرا یه همراه و دوستی داشتن همه دور من حلقه زده بودن و میرقصیدن دوتایی و دست به دست هم ولی توی این شلوغی تنهاترین آدم خودم بودم شاید همه حسودیشون میشد به من و دوست داشتن جای من بودن ولی خودم حسودیم میشد که همه دختر پسرا یکی رو دار ولی خودم تنهام لجم گرفته بود و دوست داشتم زودتر این مهمونی تموم بشه حسام بهترین دوستم کیک رو آورد و پریناز گرل فرندش که او بهش پری کوچولو میگفت شمعا رو روشن کرد و یه بسته فشفشه به همه بچه ها داد اونها هم فشفشه ها رو روشت کردن و چراغا خاموش بود موزیک پخش میشد و دود این فشفشه ها فضا را پرکرده بود همه میرقصیدن و خودشون رو به هم میمالوندن من اما تنها روی صندلی و پشت کیک نشسته بودم و منتظر بودم که شمعا رو فوت کنم موزیک که قطع شد یکی چراغا رو روشن کرد و همه دست میزدن و سرود تولدت مبارک رو دسته جمعی میخوندن تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعا رو فوت کن که صد سال زنده باشی وقتی میخواستم فوت کنم پری گفت قبل از اون یه آرزو بکن آخه میگن آرزوها تو این لحظه برآورده میشه حسام گفت دستم سوخت آرزو کن دستم خوب بشه پری با آرنج به آرنج اون زد و همه خندیدن بعدش من شمعام را فوت کردم و کیک رو بریدم وقتی هدیه ها رو باز میکردم لجم میگرفت از این عروسکها و کارت پستالها یکی دوتا ادکلن و تی شرت هم گرفتم که همونها خوشحالم کرد آخر از همه مامان و بابا که تا حالا ساکت یه جا نشسته بودن کنار مهمونها جلو اومدن بابا یه چیزی که فقط به نظر میرسید یه روبان باشه رو از جیب کت ش بیرون آورد و به مامان داد و مامان اونو به سمت من گرفت و گفت مبارکت باشه عزیزم یکی از دخترا گفت وای سوئیچ ماشینه مهمونها رفته بودن و آخر شب بود من همیشه دوست داشتم ماشین شاسی بلند داشته باشم و حالا یه پرادو هدیه گرفته بودم پس تحمل نداشتم بزارم صبح بشه رفتم سوار شدم تا دوری توی خیابونها بزنم شهر خلوت بود و حسابی میشد مانور داد کلی خوشحال بودم یه جایی سوپر مارکت واستادم تا یه نوشیدنی بگیرم آخه هنوز شیرینی کیک توی دهنم بود و این منو تشنه میکرد بازم رفتم چارراه آخه اونجا یه سوپر مارکت شبانه روزی هست که یه پدر و دخترش که صندوقداره کار میکنن وقتی رفتم داخل به جز دختره کسی دیگه نبود نه مشتری بود و نه خبری از باباش بود چون اغلب اونجا میرفتم اون منو به عنوان مشتری ثابت می شناخت یه کم باهاش احوالپرسی کردم و از پدرش پرسیدم گفت پدرم امشب حالش خیلی خوب نیست و بالاست بعد توضیح داد که خونه شون همینجا طبقه بالای مارکت هست از توی یخچال دوتا نوشیدنی نارگیل برداشتم و روی میز گذاشتم وقتی حساب کرد و پولش را دادم هر دو را باز کردم و بهش تعارف کردم اول قبول نمیکرد ولی با اصرار من یه لیوان از کمدش برداشت و کمی ریخت و خورد و تشکر کرد بهش گفتم میتونیم با هم بیشتر آشنا بشیم یه کم شوکه شد و بعد گفت من وقت و حوصله این بچه بازیا ندارم منم بلافاصله خودکارش رو برداشتم و روی یه تکه کاغذ شمارم رو نوشتم و گفتم فردا منتظر تماست هستم با شیطنت پرسید و اگه زنگ نزنم گفتم اگه نزنی من بهت میزنگم و خندید و گفت این لوس بازیا درنیار فردا ساعت 5 منتظرم باش منم با خوشحالی شب بخیر گفتم و رفتم بیرون استارت نزده بودم بهم مسج داد مبارکه انگار دیگه 206 نقره ایه رو سوار نمیشی منم در جواب چندتا اس ام اس جوک و سرکاری براش فرستادم خلاصه فردای اونروز حوالی 4 بهم زنگید و گفت ملاصدرا هست و میخواد بره مجتمع خلیج فارس منم دوتا عروسک بزرگ روی صندلی عقب گذاشتم و کمربند رو هم بستم براشون و رفتم ملاصدرا یه کم ترافیک بود ولی زود خودم رو رسوندم سوار که شد اول اعتراض کرد و گفت جای منو این دوتا عروسک اشغال کردن بهش گفتم مگه تو نگفتی از لوس بازی خوشت نمیاد پس لوسبازی درنیار و بشین همینجا کنار خودم بعد از کمی دعوا و شوخی تازه متوجه شدم که چقدر تغییر کرده یه کم ازش تعریف کردم و بعد با فامیل صداش کردم و گفتم چی باید صدات کنم گفت اول تو اسمتو بگو بهش گفتم منو دارا صدا کن یه بار دیگه باهام دست داد و گفت سارا هستم و از آشنایی با دارا خیلی خوشحالم بعد گفت بی سلیقه چرا موزیک نذاشتی من که کلا فراموش کرده بودم سی دی های موزیک رو بزارم توی این ماشین گفتم دیشب دوتا اتفاق خوب برام پیش اومده که از ذوق اونها همه چیز رو فراموش کردم یکیش همین ماشین که تازه دیشب هدیه گرفتم و دومی که البته مهمتر هم بوده آشنایی بیشتر با یه دخملی ناز به اسم سارا سارا یه سی دی از کیفش بیرون آورد و گذاشتش رو پخش ماشین و گفت این رو خیلی دوست دارم موزیک بی کلام از یانی و این اولین هدیه من به دارا جون من تشکر کردم یه کم صدای موزیک رو بیشتر کردم و گفتم از این عروسکا کدوم رو بیشتر دوست داری اونم یکی رو انتخاب کرد و گفتم اینم اولین هدیه من به سارای عزیز خلاصه به اونجا که رسیدیم سارا یه شماره پلاک داد و اونو پیدا کردیم و گفت این واحد تجاری رو خریده من بهش تبریک گفتم و بعدش دوباره برگشتیم حدود ساعت 8 بود که به خونه رسیدیم سارا رو بردم خونه مامان و بابا پیغام گذاشته بودن که میرن باغ و منم تلفن زدم از بیرون دوپرس غذا سفارش دادم در همین حین لپتاپم رو روشن کردم و یه موزیک گذاشتم و رفتم از آشپزخونه یه نوشیدنی بیارم و به سارا هم گفتم سارا جون راحت باش و روسریت رو بیرون بیار نوشیدنی رو که می اوردم چشمم به سارا افتاد که حالا با یه شلوار جین یه تاپ سفید که روش خط نستعلیق بود و با موهای باز کرده نشسته بود موهای سارا خرمایی رنگ بود و کاملا به رنگ پوستش که سفید بود میومد و اونو خیلی زیبا و با نمک نشون میداد سارا حواسش به من نبود و داشت موزیک ها رو عوض میکرد و انگار دنبال موزیکی با یه ریتم خاصی بود نوشیدنی رو بهش تعارف کردم و کنارش نشستم سارا نوشیدنیش را کمی خورد و بعد پرسید توی موزیکهای ایرانی از شهیار و موزکی به نام قدغن داری گفتم قدیمیها رو باید از توی البوم سی دی پیدا کنم اونم رفت توی خارجیها و یه موزیک اسپانیولی انتخاب کرد و بقیه نوشیدنی رو خورد کمی که گذشت هر دو تامون مست بودیم متوجه نبودم و یه لحظه به خودم اومدم دیدم که دستم دور گردن ساراست و دارم حسابی سینه هاشو میمالونم اونم انگار بدش نیومده بود و حسابی غرق در حس خودش بود و لباش رو به لبم نزدیک کرد یه بوسه داغ و طولالی از لباش گرفتم و بعدش گونه هاشو بوسیدم بعد از بوسه از گونه هاش سارا که کاملا خودش رو رها کرده بود دکمه های پیرهنم رو باز کرد و منم شروع کردم به بوسیدن و لیسیدن گردن اون سارا پیرهنم رو در آورد و دستش رو چنگ انداخته بود به موهای سینه م و داشت باهاشون بازی میکرد توی اون حال و هوا بهم حس خوبی دست میداد منم تاپش رو بیرون آوردم و بهش گفتم سارا سکس سارا با دست اکی رو نشون داد بی درنگ تاپ سارا رو از تنش بیرون اوردم و شروع کردم به ادامه کارم یعنی بوسیذن و لیسیدن گردن و یواش یواش پایین رفتن به سینه هاش که رسیدم گفتم من می می میخوام و سارا با چشمکی ظریف رضایتش رو نشون داد حسابی می می های سارا رو لیسیدم میکیدم و بوسیدم نوکش رو با لبام گاز گرفتم و بعدش یه بوسه داغ از وسط هر دوتا می می ش گرفتم و بهش گفتم اینجا به قلبت نزدیکتره و من دوست دارم که ببوسم سارا لبخندی زد و پیشونی منو بوسید و گفت دوست دارم دارا جونم وقتی داشتم از سینه هاش پایین میرفتم با نوک زبونم شیکمش رو جوری میلیسیدم که تمام موهای تنش سیخ شده بود و حس میکردم لرزش خفیفوجود سارا رو گرفته نافش رو بوسیدم و لیسیدم و پایین تر رفتم کمربندش رو باز کردم و دکمه های شلوارش رو باز کردم و سعی کردم شلوارش رو پایین بکشم سارا با شل گرفتن خود و بالاگرفتن کمرش بهم کمک کرد و شلوارش رو از پاش در آوردم یه شورت صورتی که عکس میکی موس روش بود پاش بود و با سوتینش ست بود از روی کاناپه بلندش کردم سارا زیر پوش منو بیرون اورد شلوارم رو هم سعی میکرد در بیاره منم مینور دستمو چنگ انداخته بودم توی موهاش و نوازشش میکردم بعد از این که شلوارم رو پایین کشیدبلندش کردم لبم به لبش تنم به تنش جوری فشار میدادم که برجستگی سینه هاش رو روی تنم حس کنم و با دستم که چنگ انداخته بودم به موهاش نواشش میکردم و همینجور به سمت اتاق میرفتیم حالا منو سارا لخت روبرو هم توی اتاق بودیم سارا رو هل دادم روی تخت و خودم خوابیدم کنار اون یه کم با هم حرف زدیم و اونو نوازش کردم بعد بازم از لبای اون شرو کردم و همینجور پایین میرفتم گردن می می ها شیکم و ناف و بالاخره به کسش رسیدم اول از روی شورت یه کم قلقلکش دادم و بعد نفس داغم رو از شورت به کسش دادم هــآ سارا حسابی با این کار حشری میشد و از همینجا به آه آه کردن افتاده بود یه کم اطراف شورتش ران پاش و روی شیکمش رو لیسیدم و بالاخره با زبون زیر شورتش کردم و با دندونام به طوری وحشیانه و با حرص و ولع شورتش رو بیرون آوردم و مثل گرسن ها به جون کسش افتادم و با حرص و ولع کسش رو میخوردم اول لبهای بزرگ و بعد لبای کوچک کسش رو میلیسیدم ازپایین به بالا و از بالا به پایین رو حسابی میلیسیدم زبونم رو میزاشتم روی سوراخ کونش و تا نافش رو با زبونم میلیسیدم و پس از چندین بار شرو کردم به لیسیدن و میکیدن چوچول سارا سارا دیگه انگار توی این دنیا نبود ارتعاش و لرزش خفیفی وجودش رو فرا گرفته بود یه کم سوراخ کونش رو هم لیسیدم و بعدش شرو کردم به قسمت دخلی رانها پایین تر لیسیدن و قلقلک پشت زانوهاش و ساق پاهاش در همین حین با دستم بالاس کس اونو یه جورایی ماساژ میدادم که بعضی وقتا اون با دستاش دستم رو میگرفت و محکمتر به کسش فشار میداد و ماساژ میداد بازم سرم رو گذاشتم روی کسش و اینبار زبونم رو کرده بودم توی کسش و میتابومدم و با دستام هم می می هاش رو میمالوندم کس سارا حسابی خیس شده بود و کم کم داشت جیغ میزد سارا پیشنهاد داد که 69 انگلیسی بشیم جوری که سر اون روی کیرم و سر من روی کسش قرار بگیره این حالت رو گرفتیم شورتم رو همون اول پایین کشید و از پایین شرو کرد به لیسیدن کیرم تخمهام رو با مهارت لیسید ته کیرم و همینجور تا رسید به سرش اینکار رو بازم تکرار میکرد بعضی وقتا سرش رو میبرد پایینتر و با زبونش به سوراخ کونم ضربه میزد که حس خوبی بود منم لبهای کسش رو حسابی میلیسیدم و می میکیدم کسش خیس و لزج شده بود و داشت از مزه اون خوشم میومد سارا کیرم رو تا ته میکرد توی دهنش و محکم میمیکید چند بار نزدیک بود آبم بیاد که کیرم رو از دستش خلاص کردم کیرم رو میکرد توی دهنش و با حالتی که میخواست اونو ببلعه میخورد خیلی حال میکردم بعضی وقتا هر دو از شدت خوشی و هیجان جیغ و فریاد میکشیدیم زبونم رو توی کسش داشتم تاب میدادم که احساس کردم که سارا به شدت بدنش لرزید پاهاش رو جمع کرد و ترشحات کسش بیشتر از قبل شد و آهی بلند از خوشی کشید فهمیدم که اون ارگاسم شده چون کسش خیلی خیس و لزج بود یه کم شرو کردم به لیسیدن کونش که بازم صدای آه و اوهش بلند شد و اونم سینه هاش رو به کیرم فشار میداد دختر داغی بود و از سکس حسابی لذت میبرد بهم گفت میخوای منو بکنی گفتم ولی آخه تو که اوپن نیستی گفت از پشت منو بکن حالا که کونم رو میلیسی فک میکنم که از پشت هم احساس خوبی داشته باشم از کشو یه دونه کاندوم برداشتم و بهش دادم و اونم کاندوم رو روی کیرم کشید و اونو توی دهنش کرد تا لیز و خیس بشه و بعدش هم دمر خوابید منم یه کم کونش رو بازم لیسیدم و اول با انگشت چند بار توی کونش کردم تا یه کم جا باز کنه یه لب داغ ازش گرفتم و کیرم رو روی دهانه کونش گذاشتم اول یه کم فشار دادم و سر کیرم داخل رفت ولی حس کردم سارا داره خودش رو سفت میکنه بیرون کشیدم و یه کم پشت گردنش رو بوسیدم و بدنش رو نواازش کردم و بازم با کیرم روی دهانه کونش بازی بازی کردم و بازم فشار دادم اینبار آسونتر داخل رفت بازم فشار داد تا نصفه که رفت یه کم بیرون کشیدم و بازم داخل کردم انصافا بدنش خیلی پر حرارت بود کیرم داشت ز داخی تنش منفجر میشد تا ته فشار دادم و شرو کردم به تلمبه زدن سارا میگفت که داره لذت میبره و منم ادامه دادم خیلی این کار طول نکشید که احساس کردم داره ابم میاد به سارا گفتم دارم ارگاسم میشم گفت میخوام بمیکم ولی تا اومدم کیرم رو بیرون بکشم و کانوم رو بردارم مقداری از ابم رو توی کاندوم خالی کرده بودم بقی اونو سارا میکید و اول قورت داد ولی بعدش تف میکرد روی می می هاش و اونو با دست میمالوند روی سینه هاش دیگه حسی توی بدنم نمونده بود با دستمال خودمونو تمیز کردیم و همونجا توی بغل هم حدود یکساعت خوابیدیم زنگ آیفون به صدا در اومد غذا مون رو آورده بودن غذا رو گرفتم بعدش یه آبمیوه و کیک خوردیم و با هم به حمام رفتیم بدن همدیگه رو شستیم و بیرون اومدیم لباس پوشیدیم و شرو کردیم به خردن شاممون که بابا و مامان هم اومدن سارا رو به اونها معرفی کردم و اونها هم اظهار خوشحالی کردن بعد از شام با سارا یه گشت و گذار کوچولو توی شهر زدیم و من اونو به خونه شون رسوندم بعد از اون ماجرا همچنان با سارا دوست هستم و تقریبا هر هفته با هم سکس هم داریم و دارم احساس میکنم که عاشق سارا شدم امیدوارم با سارا فرجام خوبی داشته باشم
0 views
Date: July 27, 2018